نویسند: آصف جوادی

اين روزها مردم شهر غزنى قربانى نقشه هاى شوم پشت پرده حكومت اشرف غنى مى شوند. پس از اين كه فاشيسم قبيله اى حتى قاعده بازى انتخابات خودساخته را مراعات نكرد و پروسه انتخابات را در ولايت غزنى به گونه غيرقانونى به شكل جزيره اى جدا از افغانستان مديريت كرد، مردم غزنى به اين بازى كثيف واكنش نشان دادند و درِ كميسيون به اصطلاح مستقل انتخابات را قفل زدند، فاشيسم قبيله اى حكومت در تبانى با طالبان در پى انتقام از مردم شريف غزنى برآمدند. گاهى ولسوالى ها را ناامن كردند، گاهى دست به راهزنى در دشت قره باغ زدند و مسافران را به گروگان گرفتند و... اما هيچ يكى از اين توطئه ها حكومت كابل را به هدف كه تحميل حوزه بندى انتخابات ولايت غزنى بود، نرساند.

بنابراين براى تشنج آفرينى و تنش زايى بازهم در تبانى حكومت قبيله اى اشرف غنى و طالبان اين بار پروژه تصرف شهرغزنى توسط طالبان و نا امن و نامساعد نشان دادن اوضاع اين ولايت در دستور كار قرار گرفت. ازاين رو دشمنان مردم افغانستان حلقه محاصره شهرغزنى را تنگ تر كردند. با اين كه نيروهاى مدافع غزنى از راه هاى گوناگون از حكومت استمداد كردند. با اين كه فاصله كابل ( پايتخت كشور) و شهر غزنى در حدود ١٢٠ كيلومتر بيشتر نيست اما هيچ كمك هوايى و زمينى از سوى كابل فرستاده نشد تا اين كه سرانجام شهر غزنى بجز ساختمان ولايت سقوط كرد و گروهى از مردم بى دفاع و مدافعان راستين و فداكار نظامى افغانستان به شهادت رسيدند. دارايى هاى دولتى و خصوصى به آتش كشيده شد. طالبان كه وارد شهر شده بودند با بلند گو از مردم هزاره، تاجيك و اقليت هندو خواستند تا از خانه هاى خود بيرون نيايند و در خيابان ها گشت و گذار نكنند. زيرا از ديدگاه طالبان و حاميان خارجى شان، تنها مردم غيرافغان (غيرپشتون) دشمن طالبان است. پس از حدود سيزده ساعت كه شهر غزنى به تصرف طالبان درآمد، نيروى كمكى از كابل به غزنى رسيد و درگيرى هايى مجدداً شروع و برخى مناطق شهر دوباره به تصرف نيروهاى دولتى در آمد. در حالى كه حافظه مردم افغانستان نجات دادن جنگجويان داعش را درظرف زمانى دوساعت توسط هليكوپترهاى دولتى از ولسوالى درزآب فراموش نكرده اند.
فاشيسم قبيله اى ازاين بازى كثيف در ولايت غزنى چند هدف را دنبال مى كند:
١- ناكام كردن فرايند انتخابات مجلس در اين ولايت به بهانه ناامنى و مساعد نبودن زمينه برگزارى انتخابات در راستاى اهداف شوونيسم و فاشيسم.

٢- اخطار به اقوام غيرپشتون در ولايت غزنى از طريق ناامن سازى ساختگى اين ولايت و تهديد آنان و شمشير دامكلوس ساختن طالبان كه بازوى اجرايى فاشيسم قبيله اى است.

٣- توجيه ناكام ماندن پروژه هاى وعده داده شده در هنگام انتخابات رياست جمهورى به مردم اين ولايت كه اكنون در آستانه انتخابات مجلس قرار دارند. مانند سرك جاغورى و... كه از مطالبات بحق مردم اين ولايت است.

٤- تحكيم هژمونى فاشيسم قبيله اى از طريق ارعاب و تهديد متداوم مردم ولايت غزنى. به قول معروف " به مرگ بگير كه به تب راضى شوند!"
٥- كاستن نيروهاى مدافع غزنى از بدنه دولت از راه هاى گوناگون:
الف- كشته شدن در برابر دشمن و اگر كارساز نشد هدف قرار دادن از پشت سر توسط ستون پنجم و دشمنانى كه لباس دوست پوشيده اند. چنانكه تاكنون بسيارى از نيروهاى فعال خودى در جبهه دولت از پشت سر هدف قرار گرفته اند و به شهادت رسيده اند. اين وقايع تلخ، يك مسأله سرّى و مخفى هم نيست.

ب- زخمى و اسير شدن نيروهاى مدافع شهر و در نيتجه انفكاك از ساختار نيروى نظامى افغانستان.

ج- نوميدى و استعفاى نيروهاى با انگيزه و غيور از طريق حمايت نشدن از سوى فرماندهان و مقامات نظامى و امنيتى دولتى.

د- تصفيه نيروهاى دولتى از عناصر مخالف طالبان و حاميان خارجى آنان.