نویسند: حسن رضایی
 

اشرف غنی احمدزی، از لحاظ دیدگاه سیاسی و اجتماعی نه تنها شایستگی رهبری و مدیریت نظامی یک نظام نیمه دموکراتیک را ندارد؛ بلکه شخص وی در بحران، شمال، قندوز، فراه و غزنی دست در آتش داشته است؛ زیرا بنیاد فکر سیاسی او مبتنی بر تئوری داروینیزم اجتماعی و سیاسی است. نظریه ای که هیتلر دیوار نازیسم را بر مبنای آن، بناکرد و میلیون ها انسان را در کوره های آدم سوزی و جنگ قربانی کرد. اختیاراتی که اشرف غنی احمدزی به عنوان یک رییس جمهور دارد، این اختیارات اساسا ریشه ی راسیستی و بر تری خواهی نژادی در آن نهفته است؛ زیرا که قانون اساسی و سیستم سیاسی با دیدگاه قومی و برتری خواهی نژادی، تدوین و تبیین شده است. بنابراین، خانه از بنیاد ویران و خشت اول را معماران سیاسی کج نهاده اند. در واقع قانون اساسی افغانستان و سیستم متمرکز در یک جامعه چند قومی و چندملیتی، بحران زا است. در زمینه ی بحران زایی قانون اساسی افخمی (۱۳۹۴، ص. ۶۰)[۱]چنین ابراز نظر می کند: بحران مشروعیت، بحران هویت، بحران توزیع عادلانه امکانات و بحران مشارکت سیاسی. هریک از این بحران ها پی آیند ناگوار قانون ناقص و تحریف شده اساسی بر مبنا و دیدگاه قومی قابل بحث اند که در این جا نمی گنجد. پس ترور، خشونت، انتحار و انفجار، ابزار های برای تحکیم بخشیدن این نظام و سیستم کجدار و مریز و قانون تبعیض آمیز و بحران زا است. پس خشت از تهداب در کنفرانس بن کج گذاشته شده بود.

اما اشرف غنی با اعلام «رمز زنده باد آیسکریم». در واقع کلید فاجعه غزنی را زد و طالبان از آتش بس یکجانبه استفاده کرده، غزنی را غور غزنی کردند. از طرفی اشرف غنی احمدزی طالبان را بر مردم افغانستان و به قول خانم رضایی وکیل، در میدان مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان، می خواست گران بفروشد. جنگ ویرانگر غزنی در این راستا تدارک دیده شده بود.
از آن جایی که یوریش وحشیانه طالبان بر غزنی، زمامدارن و سرقوماندان اعلای نظامی، از ما هها قبل می دانستند و آگاه بودند. بنابراین می توانستند، تدابیر پیشگیرانه سنجیده و از فاجعه جلو گیری کنند. اما نه تنها استراتژی پیشگیرانه نداشتند؛ بلکه آن ها خود چشم به شمشیر خونین طالبان دوخته بودند. طالبان بسیار راحت وارد شهر غزنی شدند و اهداف مورد نظرشان را هدف قرار دادند. نظامیان را قتل عام کردند. اموال مردم و دولت را تا آنجایی که امکان داشت، تاراج نموده، بردند. چون نمی توانستند شهر غزنی را در کنترل خود نگه دارد، لذا تانک تیل و دکان های مردم و مراکز مربوط به دولت و حتا آثار باستانی مویزم و کتاب های نفیس تاریخی را به آتش کشیده، نابود و ویران کردند.
آنچه گفته آمدیم تا زمانی که سیستم و نظام تغییر نکند و قانون اساسی بحران زا، تعدیل نشود، زمینه های یک حکومت الیگارشی و استبدادی وجود دارد. نظام وقتی تغییر پذیر می شود، که دیگر ستیزی، و خود برتر بینی بینی وجود نداشته باشد و این مأمول بدست نمی آید، تا زمانی که دیدگاه و سیاست قومی تغییر نکند و فرهنگ انسانی در جامعه نهادینه نشود.
در شرایط کنونی هیچ نوش دارویی، درد مردم غزنی و داغ و آتش حرمان خانواده، سربازانی که در اثر بی تدبیری سر قوماندان قتل عام شدند و دارایی شان طعمه حریق گشت را تداوی نخواهد کرد. زیرا تمام وعده هایی که شاه حسین مرتضوی از طرف رییس جمهور برای مردم غزنی می دهد، وعده های سر خرمن و نوشته روی یخ و برای فریب مردم است. او در صفحه ی فیسبو خود می نویسد:
«رييس جمهور در غزني:
* ٧٥٠٠ تن گندم براي مردم غزني كمك مي‌شود
* بيست ميليون دالر براي تعميرنقاط آسيب‌ديده كمك مي‌شود
* شفاخانه ولايتي غزني از طريق تصدي اعمار مي‌شود
* براي هرفاميل شهيد و زخمي كمك خاص صورت مي‌گيرد
* نظاميان كه فداكاري كرده اند تقدير مي‌شوند
* براي غزني امكانات ولايت درجه يك داده مي‌شود
* حوزه‌هاي امنيتي بيشتر مي‌شود
بعد از تصفيه ولسوالي‌ها تمركز بيشتر مي‌شود
* هيات بعدي روي آب، برق، مخابرات، زراعت، صحت، معارف و تحصيلات كار خواهند كرد
* يك هيات زنان به غزني مي‌روند تا مشكلات زنان را مورد توجه قرار دهند
* عمق توطيه عليه غزني به صورت همه جانبه بررسي مي‌شود
* بالا حصار غزني دوباره باز سازي مي‌شود
* پوليس غزني دوباره احيا شود.

مورخ ۱۷ آگست ۲۰۱۸»

این وعده ها، بعد از یک فاجعه و توفان، ظاهرا تسکین دهنده هستند. اما در واقع، اشرف غنی می خواهد افکار عمومی را فریب دهد، و فاجعه غزنی فراموش شود. اشرف غنی بارها این گونه وعده های دروغین را به مردم داده، ولی در میدان عمل یکی از آن وعده ها را تاهنوز انجام نداده است؛ زیرا او اراده خدمت برای مردم و آبادی کشور ندارد، اگر می داشت به امنیت اجتماعی شهروندان توجه می نمود و برای سرکوب نمودن تروریست های داعش و طالب تدابیر و استراتژی درست اتخاذ می کرد. اشرف غنی و تیمش، طالبان و داعشیان را برای بقای عمر سیاسی نظام قبیله سالاری، بجای مردم سالاری دارد، ترجیح می دهد و آن ها نیز در این جهت شمشیر می زند. تراژدی خونین مرکز آموزشی موعود، نیز در راستای همین سیاست و انحراف اذهان عامه از فاجعه دهشتناک غزنی تدارک یافته بود. در نتیجه سیستم باید تغییر کند و اشرف غنی اگر واقعا می خواهد زخم ناسور غزنی، میدان شهدای روشنایی، باقر العلوم، قندز و فاریاب و شمال الیام یابد، باید با تیمش استعفاء دهد و حاضر به محاکمه شود. در غیر آن جز فریب، نیرنگ و خاک به چشم مردم زدن، چیزی دیگری نخواهدبود.

1. نوت: «کتاب ملتی که ساخته نشد» نوشته افخمی نسخه دیجیتالی.
2. برگرفته شده از صفحه فیسبوک مرتوضوی