رسول حمیدی


«به خدا سوگند، هر ملتی که در درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد»
در سال ۳۸ هجری وقتی خبر تهاجم سربازان معاویه به شهر انبار، ورود سربازان معاویه به خانه زنان مسلمان و غیر مسلمان و ربودن زیور آلات آنان و سستی مردم کوفه در جهاد با آنان، به امام علی علیه السلام ابلاغ شد، امام در سخنرانی غرّایی خطاب به مردم کوفه فرمود: «پس از ستایش پرودگار؛ همانا جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است که خدا آن را به روی دوستان خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خدا لباس ذلّت و خواری بر او می‌پوشاند، دچار بلا و مصیبت می‌شود، کوچک و ذلیل می‌گردد، دل او در پرده گمراهی مانده و حق از او روی می‌گرداند و به جهت ترک جهاد به خواری محکوم و از عدالت محروم است.


آگاه باشید! من شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با شامیان دعوت کردم و گقتم «پیش از آن که آنان با شما بجنگند با آنان نبرد کنید، به خدا سوگند، هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد» اما شما سستی به خرج دادید و خواری و ذلت پذیرفتید، تا آنجا که دشمن پی‌ در پی به شما حمله و سرزمین‌های شما را تصرف کرد. و اینک، مرد غامدی (فرمانده معاویه) با لشکرش وارد شهر انبار شده و حَسّان بن حَسّان البکری (فرماندار امام علی) را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزی بیرون رانده است.


به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخان، دست‌بند، گردن‌بند و گوشواره‌های آنها را به غارت برده، در حالی که هیچ وسیله‌ای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن نداشته‌اند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون این که حتی یک نفر آنان، زخمی بردارد یا قطره‌ی خونی از او ریخته شود، اگر برای این حادثه تلخ مسلمانی از غصه بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است.
شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، این واقعیت قلب انسان را می‌میراند و دچار غم و اندوه می‌کند که «شامیان در باطل خود وحدت دارند و شما در حق خود متفرق و پراکنده‌اید.»


زشت باد روی شما و از اندوه رهایی نیابید که آماج تیر بلا شدید! به شما حمله می‌کنند، شما حمله نمی‌کنید؟ با شما می‌جنگند، شما نمی‌جنگید؟ این گونه جرم و جنایت و معصیت خدا می‌شود و شما رضایت می‌دهید؟


وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می‌دهم، می‌گویید هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می‌دهم، می‌گویید هوا خیلی سرد است،‌ بگذار سرما برود. همه این بهانه‌ها برای فرار از سرما و گرما بود؟ وقتی شما از گرما و سرما فرار می‌کنید، به خدا سوگند از شمشیر بیشتر گریزانید.


این مرد نمایان نامرد! ای کودک‌صفتان بی‌خرد… (پس از بیان مظلومیت خود) با نافرمانی و ذلت‌پذیری خود، رأی و تدبیر مرا تباه کردید، تا آن‌جا که قریش در حق من گفت: «بی‌تردید، پسر ابی‌طالب مردی دلیر است ولی دانش نظامی ندارد»


خدا پدرشان را بیامرزد، آیا کسی از آنها تجربه جنگی سخت و دشوار مرا دارد؟ یا در پیکار توانست از من پیشی بگیرد؟ هنوز بیست سال نداشتم که در میدان نبرد حاضر بودم، در حالی که هم اکنون از شست سال گذشته‌ام. اما دریغ، کسی را که فرمانش اجرا نشود، رأیی نیست (لارأی لمن لایطاع)»(نهج البلاغه، خ ۲۷)

 

بر متن سخن مولا


یک) امروز در وضعیت مشابه ولی بدتر از آن قرار داریم. اگر آن روز سربازان معاویه شبانه بر زنان مسلمان و غیر مسلمان وارد می‌شدند و خلخان و گوشواره از گوش آنان می‌ربودند، امروز سپاهیان وحشت و سیاهی گوی سبقت از اسلاف خود ربوده‌اند. وقتی این خطبه‌ی مولای متقیان را می‌خوانیم گویی اکنون این سخنان را به صورت مستقیم با مردم ارزگان و مالستان و جاغوری به زبان می‌آورد و برای آنان تعیین تکلیف می‌کند. این نشانگر جاودانگی سخن کسی است جرج جرداق مسیحی و استاد ادبیات عرب در باره‌اش می‌گوید: «جاذبه‌های کلمات امام علی (ع) شوری در من ایجاد کرد که ۲۰۰ (دو صد) بار نهج البلاغه را مطاله کردم» (مقدمه نهج البلاغه مرحوم دشتی.) پس، از کنار این سخنان نباید بی‌درنگ رد شد که هم صلاح و راهکار مشکل امروز ما را بیان می‌کند و هم حجّت را در دنیا و آخرت بر ما تمام می‌کند.


دو) در مورد جهاد و اجر و پاداش آن، با تذکر دوباره سخن حضرت، یاداوری می‌کنیم که اگر جهادی در اسلام تشریع شده باشد بدون شک، دفاع از جان و مال و شرف و ناموس از ابرز مصادیق آن است و در تشریع «جهاد دفاعی» و «مشروعیت دفاع» تمام مذاهب اسلامی متفق القولند. بنابراین، هرکس با جان و مال خویش، در خارج و داخل، به حمایت و دفاع از مردم ارزگان و مالستان غیور بشتابند اجر و پاداش آنها در پیشگاه خدای متعال محفوظ خواهد بود. و هر گونه سستی، کمکاری، و بی‌مسئولیتی در این کار نادرست بوده موجب ذلّت و خواری و پشیمانی خواهد بود که در کلام درربار امیرالمؤمنین به شدت نکوهش شده است. هرکس با قلم و قدم خود باید صدای مردم مظلوم را بگوش مردم دنیا، به خصوص حکومت وحشت ملی برساند و این حکومت بی‌مسئولیت را وادار کند که برای این مردم کاری انجام دهد. حکومتی که خود را به خواب زده، صدای قربانیان جلریز و غزنی را نشنید؛ فاصله ارزگان تا کابل زیاد است و هر گونه تأخیر شاید جبران ناپذیر باشد. انتظار از نمایندگان ولایات مرکزی در پارلمان این است که یک پا در کابل و یک پا در خطوط مقدم نبرد با نیروهای جهل و تباهی باشند و این انتظار زیادی نیست.


سه)‌ برای دفاع از خود تصور نشود که باید از لحاظ نظامی استراتژی دفاعی در پیش بگیریم بدین معنا که منتظر بمانیم دشمن به خانه و سرزمین ما وارد شود آنگاه از خود دفاع کنیم، که آن خداوندگار استراتژی نظامی فرمود: «اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا» پیش از آن که آنها با شما بجنگند با آنان نبرد کنید، به خدا سوگند، هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد.


تجربه هم نشان داده که استراتژی دفاعی، شکست‌خورده است. نمونه بارز آن همین اردوی ملی خود ماست که با مشورت ستون پنجم در درون حکومت وحشت ملی دستشان در حمله بسته است و کار بجایی رسیده که امروز ابتکار عمل بدست تروریست‌ها افتاده، و آنهاست که تصمیم می‌گیرند کی و کجا حمله کنند، بسته به این که کدام زندان جنایت‌کاران و آدمکشان بیشتری را در خود جای داده و در کدام شهر یا پادگان امکانات نظامی، مالی و لوجستیک زیادتری برای غارت وجود دارد. آنگاه به اردوی ملی می‌گویند برود زمین سوخته را تحویل بگیرد. این در حالی است که ارتش مقتدر افغانستان باید خانه به خانه و وجب به وجب دنبال تروریست‌ها باشد و به گونه‌ای امان را از آنها بگیرد که یک سوراخ موش را به ده هزار ریال سعودی بخرند. ننگ است که سخنگویان نیروهای امنیتی کشور بگویند «در صورت حمله طالب‌ها با کمال آمادگی «دفاع» خواهیم کرد. (چه تفوه خنده‌دار و مزخرفی!!)

باید تحرکات نظامی دشمن را با چشم باز زیر نظر داشت و در صورت مشاهده سوء نیتی، آن را درهم کوبید.


چهار) متأسفانه برخی از فرهنگیان ما در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ای از زبان دشمن رجز می‌خوانند و ندانسته به ابزار جنگ روانی دشمن مبدل شده، آیه‌ی یأس و ناتوانی می‌خوانند. این در حالی است که مردم سلحشور ارزگان و اطراف، در طول تاریخ، حوادث زیادی را پشت سر گذاشته‌ و همواره در برابر بدخواهان دست بالا را دشته‌اند. درست است که این مردم با آغاز پروسه یا پروژه دموکراسی در افغانستان متمدنانه به استقبال آن رفت و قبل از همه، دست از سلاح کشید و آن را به حکومت تحویل داد اما این دلیل نمی‌شود که، در صورت تضعیف اقتدار حکومت ملی یا سیاست قبیله‌ای این حکومت که دیگر از حمایت شهروندان خود، خواسته یا نخواسته ناتوان است، از خود دفاع نکنند یا نتوانند دفاع کنند.


من با اطمینان می‌گویم که در صورت بیداری، دوری از سستی و آمادگی هیچ مگسی را یارای پرواز بر چکاد جبال هزارستان نخواهد بود که فرمود: « وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ» و «ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین».
پیروز باشید!

 عکس از صفحه سلمانعلی ارزگانی