پس از مرگ یا کناره گیری پوتین از قدرت، جنگ قدرت در روسیه برای جانشینی او اجتناب ناپذیر است: پوتین در دو دهه گذشته نهادهای رسمی روسیه را به زانو در آورده و خود را مرکز همه چیز قرار داده است.

برایان تیلور، استاد دانشگاه سیراکوز آمریکا و متخصص روسیه

فارن افرز

اکبر گنجی

 جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده در اواخر ماه مارس در سخنرانی خود از فیلمنامه نوشته شده منحرف شد و با صدای بلند درباره «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه سخنی گفت که بسیاری در محافل خصوصی به آن فکر می‌کردند: «به خاطر خدا، این مرد نمی‌تواند در قدرت بماند». دستیاران کاخ سفید برای عقب نشینی از اظهارات رئیس جمهور با تاکید بر اینکه هدف ایالات متحده در روسیه تغییر رژیم نیست تلاش کردند تا به بحث در مورد این اظهارات پایان دهند. با این وجود به صورت عمدی یا ناخواسته سخنان بایدن این باور را در واشنگتن تقویت کرد که ساده‌ترین راه برای پایان دادن به جنگ تجاوزکارانه پوتین در اوکراین پایان دادن به قدرت او خواهد بود. همان طور که «لیندسی گراهام» سناتور جمهوری خواه کارولینای جنوبی در ماه مارس توئیت کرد: «تن‌ها راهی که با آن این بحران به پایان می‌رسد این است که کسی در روسیه این مرد (پوتین) را از بین ببرد.»

سرور کسمایی

در ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، فعالیت «مموریال»، قدیمی‌ترین نهاد حقوق بشری مستقل روسیه که در دوران پرسترویکا توسط آندری ساخاروف، برندهی جایزهی صلح نوبل، همسرش النا بونِر و چند تن از یاران و همراهانشان برای ثبت جنایت‌های دوران استالین بنیان‌گذاری شده بود، پس از ۳۲ سال، توسط دادگاه عالی روسیه ممنوع اعلام شد. دادستان این دادگاه، الکساندر جَفَریوف، در کیفرخواست خود تلاش «مموریال» را معطوف به «چرکین کردن سیمای اتحاد جماهیر شوروی» و «اعاده‌ی حیثیت از نازیسم» خوانده و خواهان غیرقانونی اعلام کردن آن شده بود. حکم نهایی دادگاه با یورش به دفتر مموریال و به تاراج بردن اسناد و مدارک قربانیان، بازماندگان و خانواده‌های زندانیان پیشین اردوگاه‌های کار اجباری (گولاگ) اجرا شد.

سارا وارینگ

برگردان: افسانه دادگر

بیست سال قبل هنگامی که جورج دابلیو. بوش «جنگ با ترور» را اعلام کرد، می‌توانستیم این فکر را موجه بدانیم که این عبارت بدون هیچ تبعیضی انتخاب شده است.

اگر آن دو کلمه‌ی اساسی ــ «جنگ» و «ترور» ــ نه روی میز بوش در کاخ سفید بلکه مثل ورق‌های بازی روی میز قمار پشت و رو شده بود، آیا به طور غریزی دلمان نمیخواست که دوباره ورقها را بُر بزنند و از نو تقسیم کنند [تا شاید این بار مثل علت و معلول پشت سرِ هم ظاهر نشوند]؟ مفهوم «ترور» یا ترجیحاً «تروریسم» پس از واقعه‌ی 11 سپتامبر همیشه روی میز بود، اما «جنگ» چگونه می‌توانست به عنوان پاسخ درست  به خشونت انتخاب شده باشد؟

آدار کوهن

بازگردان: وفا ستوده نیا

من در یک جلسه‌ی زوم هستم، با صفحه‌ای پر از مربع‌های سیاه حرف می‌زنم و سعی می‌کنم که از این فضای خالی صدایى بیرون بکشم. حاضران در جلسه همگی اعضای یک هیئت اجرایی هستند و در مورد جهت‌گیری استراتژیک شرکت خود، سردرگم‌اند. بعضى از آنها دیگر با هم صحبت نمیکنند و کارمندان و سهامداران از این ماجرا متضرر شده‌اند. اغلب اوقات فضای جلسه انفجارى است و در بهترین حالت پرتنش. فقط دوربین من روشن است و خودم را میبینم که میکوشم خوشبین به نظر برسم.

مهدی شبانی

رؤسای دولت‌ها و سران نظامی، وطن‌دوستی را دلیل اصلی پیروزی در جنگ‌ها می‌دانند اما واقعیت این است که سربازان برای فراموشیِ آنچه انجام می‌دهند و آنچه بر سرشان می‌آید، اغلب مست و نشئه جنگیده‌اند. یکی از موضوعات مهمی که عمدتاً نادیده مانده، نقش اعتیاد سربازان به موادمخدر در نبردها است.