حسن رضایی 

حزب وحدت اسلامی از لحاظ سیاسی می خواست، هزاره ها را -چه سنی و چه شیعه- متحد سازد، تا انسان هزاره هویت انکار شده خویش را احیاکند. و بتواند در معادلات قدرت وزنه‌ای باشد. سرنوشت خویش را خود رقم زند. در قاعده بازی‌های سیاسی نقش تأثیر گذار داشته باشد. دستیار دیگران و انسان درجه دو و سه نباشد. و از حقوق شهروندی برابر برخوردار شود. با شهادت مزاری، این آرمان به خون خفت و به خاک رفت. و حزب وحدت به جزایر نفاق و ناهمگن تقسیم شد و قدرت هزاره ها نه تنها تضعیف گشت؛ که انسان هزاره در معادلات سیاسی، وجه المعامله دیگران -چون کرزی و اشرف غنی و شیر زی - در بازار مکاره و سیاست مافیایی قرار گرفت.


یکبار دیگر فریاد دادخواهی, خیزش جهش وار جنبش تبسم، در فضای غبار آلود سیاسی طنین اندازشد، می رفت، تا دریای توفنده شود، انقلاب در ساختار نظام ایجاد کند. جامعه و انسان هزاره را در سطح ملی و جهانی ، الگو و‌نمونه ساخته، طلایه دار جنبش مدنی و وحدت ملی قرار دهد؛ اما این جنبش، توسط عناصر درون ساختار قبایلی خود هزاره‌ها -که امروزه، خود نیز ذلیل شده-، سبوتاژ شد. دیری نپایید، که خورشید جنبش روشنایی، در راستای جنبش تبسم، در افق عدالت خواهی طلوع کرد، و در نیمروز ۲۳، جولای ۲۰۱۶، در میدان روشنایی، بر تارک تاریخ سرخ مبارزات مدنی بدرخشید؛ اما این رویکر مبارزه نرم، مدنی و باشکوه، خفاشان تشنه به خون و شبزاد را گران آمد و برای سرکوب کردن آن کمربسته، ریخته بودند و توسط انتحار و ترور سازمان یافته، بهترین ستارگان آسمان آگاهی و فرزندان تحصیل کرده و کادرهای فرهنگی جنبش روشنایی، در چوک دهمزنگ را قتل عام کردند، شهدایی که با گل به خیابان رفته بود، و با گلوله‌های داغ پاسخ گرفتند. ۸۶ تن در میدان دهمزنگ، روی سنگ فرش های خیابان، در خاک و خون آرمیدند و در حدود ۴۰۰ تن دیگر زخمی و معلول شدند. دشمن اینبار فکر می کرد، که خورشید عدالت خواهیِ جنبش روشنایی، در افق خونین و شفق خونرنگ تاریخ سیاسی افغانستان، برای همیشه غروب خواهد کرد، اما کور خوانده بود، دیدیم که با همت، درایت، احساس همبستگی، همدلی، همدردی مردم ما در سطح جهان با خانواده شهدا و یاری مجروحان و طلایه داران جنبش روشنایی شتافتند و کادرهای بازمانده جنبش را از لحاط روانی و عاطفی یاری و حمایت کردند و پشتکار پیش قراولان صادق و مخلص جنبش روشنایی، نیز در خورستایش بوده و است. دیدیم که آفتاب جنبش روشنایی، در افق بدون مرز سیاسی و مبارزه مسالمت آمیز، در عرصه بین المللی تابید. در این فاز که فاز سرنوشت است، می توان گفت که مرحله آزمایش و استواری نیز است، زیرا که پیش آهنگان جنبش روشنایی در استانه یک امتحان و آزمایش ایستاده اند و باید دشوار ترین گردنه ها و پیچ و خم های سیاسی، را عبور کنند و صدها آماج تیر تهمت، ملامت، خیانت و معامله که از هرسو به سوی طلایه دارن و هرم رهبری جنبش پرتاب می شود، را باید تحمل نمود و با خویشتنداری و تفاهم راه دور و دراز مبارزه را باید طی کرد تا موتور و‌چرخه متحرک جنبش روشنایی از شتاب باز نمانده، متو قف نشود و امید توده‌های مردم ما خاکستر نگردد. اما طلایه داران و پیشآهنگان سرفراز جنبش روشنایی، چون کوه بابا استوار و پر صلابت تا هنوز استاده و مقاومت کرده اند.

اینک که جنبش هویت سیاسی و اجتماعی خویش را تثبیت کرده، می رود تا سازمان، انسجام و استحکام یابد. از طرفی در تاریخ احزاب و نهاد های سیاسی، ‌‌و خدماتی، نخستین نهادی حساب ها روشن و شفاف ارایه، کرده، کمیته مالی جنبش روشنایی است. بخش مالی در هرسازمان و‌نهاد پاشنه آشیل آن نهاد است، بنابراین، بسنده نیست که این آدرس اعتماد و امید انسان هزاره، سبوتاژ شود. تاهنوز صبح نشده است، بانگ چاوش و زنگوله ستوران کاران به صدا در نیامده است، کمی تعقل باید کرد و سنجیده و حساب شده گام گذاشت.

بنا برآنچه گفته آمدیم، نباید چون بید در قبال هر تند باد حوادث بلرزیم و  بت ساز دیگران بنوازیم، و به آهنگ دیگران برقصیم؛ پس ماامید واریم، خردمندانه و بر محور هم پذری خود هم آهنگ بچرخیم و درفش پیش آهنگ در خون خفتگان دهمزنگ را بر دوش کشیم. همدلی و‌همدردی داشته باشیم و ملیت هزاره را یک بار دیگر متحد سازیم. دیوار اعتماد مان را پخته بنا کنیم. و مرام و آرمان شهدا ی مان را به هیچ قیمتی به حراج نکرده و در باز معالمه و تبانی های پشت پرده، نفروشیم. جنبش روشنایی گهر نابی است، این گنج پربها ترین است و به ثمن بخس از دست ندهیم.

۲۳ سپتامبر ۲۰۱۸ سیدنی 

هستیم به آن عهدی که با شهدای جنبش روشنایی بسته بودیم.