یعقوب یسنا
این یادداشت پرسشی از فرهنگیان، وزارت اطلاعات و فرهنگ، وزارت معارف، اکادمی علوم، مشاوران فرهنگی ریاست جمهوری و از ارگ دربارهی حایگاهِ افغانستان در حوزهی فرهنگی جشن نوروز است. نخست دربارهی «چرایی» این پرسش میپرسیم؛ یعنی ضروت چیستکه این پرسش مطرح شود. به نظر من جشن نوروز فقط یک رویداد تقویمی نیست، بلکه اعتبار و هویت فرهنگیای استکه کشورهای منطقه با استفاده از هویت و اعتبار جشن نوروز در حوزهی فرهنگی جشن نوروز میخواهند به پیشینهی تثبیت هویت فرهنگی و تاریخی خویش در منطقه (حوزهی فرهنگی جشن نوروز) بپردازند و به جهان نشان بدهند که ما نیز در این جشن سهم داریم یا اینکه بیشترین سهم را ما داریم.
بهتر است از خود بپرسیم این سهم فرهنگی چرا مهم است؟ مهمبودن این سهم فرهنگی در این است: 1- جشن نوروز یک جشن باستانی است؛ بنابراین برگزارکنندگان این جشن وانمود میکنند که ملت و تاریخ ما در منطقه، پیشینهی فرهنگی و تاریخی دارد. 2- جشن نوروز، منطقیترین جشن تغییر سال است؛ منطقیترین جشن برای تغییر سال به این معنا که طبق یک دور کامل زمین به گِرد خورشید برگزار میشود؛ یعنی سال به صورت طبیعی تغییر میکند. بنابراین موجب این درک علمی میشود که ملتهای برگزارکنندهی جشن نوروز، هزاران سال پیش تغییر سال را به صورت واقعی میدانستهاند؛ درحالیکه تغییر سال عیسویان و... به تقویم مذهبی ربط دارد نه به تغییر سال طبیعی. 3- جشن نوروز ارزش و اعتبار بشری دارد؛ یعنی به هیچ ارزش مدهبی و تقویم مذهبی ارتباط ندارد؛ زیرا به رویدادهای فصلی طبیعت و زمین ارتباط دارد که میتوان نام این جشن را جشن برای ارجگذاری به زمین (خانه) و محیط زیست دانست. بنابراین برگزارکنندگان جشن نورز میخواهند در این ارجگزاری سهم بشری خود را نشان بدهند. 4- جشن نوروز برای اهمیت بشرییکه دارد، برخوردار از اعتبار و پیشینهی تاریخی-فرهنگی در فرهنگ بشر است و دارای پیام پاسداری از زمین و زندگی در فصل بهار نیز است که ثبت یونسکو شدهاست. از این نظر، به برگزارکنندگان جشن نوروز امکان میدهد که در سازمان یونسکو عضو و شریک یکی از میراثهای فرهنگی جهان (جشن نوروز) باشند.
جشن نوروز اعتبارهای ملی و فرهنگی دیگر نیز دارد که برای درازشدن یادداشت از فهرستکردن آن اعتبارها میگذرم و به چهار اعتبار کلیایکه مطرح شد، عجالتا اکتفا میشود. بنابه این اعتبارهای جهانی، که جشن نوروز دارد، چرا دولت ما نسبت به این جشن از نظر میراث فرهنگی بیاعتنا است؟ برای بیاعتنایی دولت ما به جشن نوروز، پرسش را این گونه مطرح میکنیم «آیا ما سهم فرهنگی از نظر میراث فرهنگی در حوزهی جشن نوروز برای برگزاری جشن نوروز داریم؟» به اساس این پرسش ببینیم که افغانستان از نظر جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی در حوزهی فرهنگی جشن نوروز چه جایگاهی دارد؟ پس از تثبیت این جایگاه میتوانیم موضع فرهنگی دولت افغانستان را در قبال جشن نوروز درک کنیم. بنابه این درک میتوان از موضع دولت افغانستان در قبال جشن نوروز حمایت کرد یا انتقاد کرد و جویایی دلیل بیاعتنایی دولت افغانستان در قبال برگزاری جشن نوروز شد.
جغرافیای جشن نوروز منطقهی بزرگی را دربر میگیرد که شامل کشورهای آسیای میانه تا سینگیانگ چین، آذربایجان، ایران و عراق میشود. در واقع پیش از اسلام و در دورههای اسلامی این کشورها یک سرزمین واحد بنام سرزمین ایران بوده که به کشورهای آسیای میانه، فرارودان (ماورالنهر) گفته میشده؛ به افغانستان کنونی و بخشی از ایران امروز، خراسان گفته میشده؛ به بخشهای از ایران امروز، فارس گفته میشده؛ و به بخشهای از عراق نیز عراق عجم گفته میشدهاست؛ مدتی پایتخت ساسانیان در عراق امروز بودهاست که نشانههایی از قصر انوشیروان هنوز در عراق موجود است.
بعد از اسلام مرکز این جغرافیا و حوزهی فرهنگی مدتی در سمرقند و بخارا بودهاست که جشن نوروز با شکوه در سمرقند و بخارا به عنوان جشن دولتی و مردمی برگزار میشدهاست. بعد از سامانیان در دورهی غزنویان مرکز و پایتخت این حوزه و جغرافیای فرهنگی در غزنی بودهاست. در واقع بعد از اسلام این حوزه و جغرافیای فرهنگی در غزنی، دورهی طلایی و اقتدار فرهنگی و سیاسی خود را سپری میکند. در غرنی نیز جشن نوروز به عنوان جشن سلطنتی، ملی و مردمی با حضور سلطان محمود برگزار میشدهاست. بنابراین جشن نوروز پیش از اسلام و بعد از اسلام در این منطقه و فراتر از این منطقه برگزار میشدهاست. باستانشناسان و فرهنگشناسان نشانههایی برگزاری جشن نورزو را تا هشت هزار سال قبل قابل مشاهد میدانند که سومریان و اعیلامیان نیز این جشن را برگزار میکردهاند.
افغانستان امروز از نظر جغرافیایی در مرکز جغرافیای حوزهی فرهنگی جشن نوروز قرار دارد. شمال افغانستان آسیای میانه قرار دارد و ایران امروز در غرب افغانستان قرار دارد. افغانستان امروز شامل بخش بزرگی جغرافیای خراسان دورهی خلافت اسلامی میشود. بلخ، هلمند، سیستان، هرات، کابل، سمنگان و غزنی از جملهی شهرهایی استند که بسیاری روایتهای اساطیری و فرهنگی جغرافیای فرهنگی حوزهی ایران باستان به این شهرها ارتباط میگیرند. از اشاره به رویدادهای دیگر میگذریم، فقط به روایت اساطیری و فرهنگی جشن نوروز اشاره میکنیم.
در روایتهای اساطیری، فرهنگی و ادبی از جمله شاهنامه آمده استکه نخستین بار جشن نوروز در بلخ رواج یافتهاست. روایت این گونه است که بلخ پایتخت پادشاهی جمشید بود که در ایران باستان پادشاهی میکرد. نخستین روز تاجپوشی و بر تختنشینی جمشید مصادف بوده با جشن نوروز. بنابراین دو رویداد نیک، آغاز سال و آغاز بر تختنشینی جمشید باهم مصادف میشوند و این جشن اهمیت دو چندان پیدا میکند پس از آن این روز به عنوان جشن سال نو و روز نو در افغانستان و منطقه به عنوان رسم ملی و مردمی رواج پیدا میکند و برگزار میشود.
بنابراین مشخص شد که از نظر فرهنگی، تاریخی و اساطیری نیز جشن نوروز بیشتر از هر کشوری به افغانستان ارتباط میگیرد. افغانستان نه تنها در جغرافیای حوزهی فرهنگی جشن نوروز در مرکز این جغرافیا قرار گرفتهاست؛ بلکه از نظر رویدادها و رخدادهای فرهنگی نیز زادگاهِ اکثری از رویدادهای فرهنگی این حوزه فرهنگی بوده است. پس پرسش این استکه بنابه این جایگاهِ تاریخی و فرهنگی، که افغانستان در این حوزهی فرهنگی دارد، چرا نسبت به این جایگاهِ خود بیاعتنا است؟
تاجیکستان این جشن را بسیار با شکوه برگزار میکند و چند روز به مناسبت جشن نوروز در تاجیکستان رخصتی رسمی است. اوزبیکستان، ترکمنستان، قزاقیستان و... نیز جشن نوروز را برگز میکنند و ادعای سهم فرهنگی در این جشن از نظر حوزهی جغرافیای فرهنگی جشن نوروز دارند. دولت ایران که یک دولت اسلامی با شرایطی خاص است، این جشن را برگزار میکند و تقریبا یک ماه در این جشن رخصتی است و مردم ایران در این مدت به سراسر ایران برای گردش و سیاحت سفر میکنند. در عراق و آذربایجان نیز نوروز جشن گرفته میشود.
اما در تقویم رسمی افغانستان از جشن نوروز نامی برده نشده و روزی بنام جشن نوروز رخصتی رسمی وجود دارد. یک روز بنام روز دهقان و روز معارف رخصتی است که به جشن نوروز و جشن سال نو ارتباط نمیگیرد. در حقیقت قراردادن روز دهقان در روز نوروز و یک روز رخصتی بنام روز دهقان در روز نوروز برای کتمان و دست کم گیری جشن نوروز و جشن سال نو است.
کشورهای منطقه از جمله دولت تاجیکستان برای ثبت جشن نوروز در یونسکو تلاش کرد جشن نوروز در یونسکو به عنوان میراث فرهنگی بشر ثبت شد. کشورهای منطقه هر کدام در یونسکو از سهم کشور خویش در حوزهی فرهنگی جشن نوروز سخن گفتند که سهم این کشورها در جشن نوروز در یونسکو درنظر گرفته شود و جشن نوروز به عنوان میراث فرهنگی کشورهای شان یاد شود. حتا دولت تاجیکستان جشن نوروز را میخواهد بهعنوان جشن ملی تاجیکستان ثبت یونسکو کند. اما دولت افغانستان نسبت به سهم فرهنگی و تاریخی خویش در سطح ملی، منطقه و جهان بیاعتنا است؛ حتا نسبت به سهم خویش در ثبت جشن نوروز در یونسکو واکنشی نداشتهاست؛ چرا؟
من چند روز پیش برای ضرورت برگزاری جشن نوروز و رخصتی به مناسبات جشن نوروز و اهمیت فرهنگی، اجتماعی و بشری این جشن به اشرف غنی رییس دولت وحدت ملی نامهای سرگشاده نوشتم و در این نامه به عنوان یک شهروند از ایشان پرسیدم که شما از تاریخ پنج هزار ساله در افغانستان صحبت میکنید؛ این تاریخ پنج هزار ساله نیاز به نشانههای فرهنگی، باستانشناسی و تاریخی دارد؛ جشن نوروز که یکی از این نشانههای برجستهی فرهنگی در تاریخ پنج هزار سالهی افغانستان میتواند باشد چرا از این نشانههای فرهنگی، ملی، مردمی و تاریخی در کشور از طرف دولت نادیده گرفته میشود و به این جشن به عنوان جشن ملی، فرهنگی و تاریخی توجه نمیشود تا چند روزی به مناسبت جشن نوروز در تقویم رسمی افغانستان، رخصتی درنظر گرفته شود که با استفاده از این رخصتی، به این جشن ملی و فرهنگی ارج گذاشته شود و مردم افغانستان در روزهای رخصتی بتوانند به زادگاههای خود و به ولایتهای کشور سفر کنند و پس از یک سال فرصت داشته باشند فرهنگها و رسم و رواجهای مردم و وطن خویش را در ولایتهای متفاوت کشور ببینند که باعث تقویت فرهنگ وحدت ملی بین مردم افغانستان شود.
بنابه مناسبت جشن نوروز و اهمیت فرهنگی جشن نوروز در افغانستان و جایگاهِ تاریخی جشن نوروز در افغانستان در ضمن آن نامه، این یادداشت را نیز به عنوان یک فرهنگی نوشتم تا تاکیدی به اهمیت جشن نوروز کردهباشم و از فرهنگیان و نهادهای دولتی و ارگ ریاست جمهوری بپرسم که بیاعتنایی دولت به این جشن فرهنگی، تاریخی و ملی و مردمی افغانستان برای چیست؟ برگزاری جشن نوروز و رخصتی برای جشن نوروز در تقویم رسمی افغانستان نیاز به هیچ نظریهپردازی و ارایهی راهحل ندارد؛ جشن نوروز یک جشن تثبیتشدهی فرهنگی، تاریخی و ملی در کشور است و بیشتر سهم را از نظر میراث فرهنگی و بشری، کشور افغانستان در حوزهی فرهنگی جشن نوروز دارد که باید دولت افغانستان در قبال این سهم و میراث فرهنگی خویش ادای مسوولیت کند. اینکه دولت افغانستان در قبال برگزاری این جشن در سطح ملی، منطقه و جهان ادای مسوولیت نمیکند و نسبت به این میراث فرهنگی کشور بیاعتنا است؛ باید از دولت افغانستان بپرسیم «چرا؟».