۲۲ آپریل ۲۰۱۹ 

دکترحفیظ شریعتی

هزاره‌های پنجشیر بیشتر در «درۀ هزارۀ» پنجشیر زندگی می‌کنند و طایفه‌های، جهرعلی، باباعلی، سنگی‌خان، گلاب‌خیل و دوست‌علی را شامل می‌شوند. «درۀ هزارۀ» پنجشیر با السوالی نجراب ولایت کاپیسا، نورستان و الیشنگ ولایت لغمان هم‌مرز است. این دره نسبت به تمام السوالی‌های پنجشیر، کوهستانی‌تر است.

بزرگ‌ترین طایفۀ درۀ هزاره در پنجشیر سنگی‌خان است که در قریه‌های دهن‌اوتو، (سرخک‌بندی)، پشته، کته‌سنگ، سرلیس، پرنگال، چهل‌خوش‌حال، قاش‌دراز، اوبی، سلاح، قلعۀ محمدهاشم، لاله‌خیل، قولندور و آستانۀ کلان زندگی می‌کنند.

درۀ هزاره یکی از دره‌های دوردست و پرجمعیت پنجشیر است. دربارۀ گذشتۀ تاریخی هزاره‌های دره، سند زیادی در دست نیست. در کتاب توزک‌تیمور، صفحۀ 72 آمده است که «چون مجموع لشکر من نودودو هزار سوار بودند، در موضع اندراب به ‌سرحد بدخشان فرود آمدیم و تنبیه کفار «کتور» نموده، متوجه غزای دارالحرب هندوستان شدم.» شاید امیر تیمور پس از تنبیه کفار «کتور» از درۀ هزاره گذشته و پس از گذر از لغمان به هندوستان رفته باشد و برای این‌که شورشی دوباره صورت نگیرد، عده‌ای را در دره گماشته باشد که اکنون شاید برخی از طایفۀ درۀ هزاره از بازماندگان آنان باشند که برای سرکوب مردم نورستان و امنیت اندراب و پنجشیر ساکن دره شده باشند. باتوجه به لهجۀ هزاره‌های دره می‌توان حدث زد که اینان از مناطق مختلف هزارستان بزرگ به این دره آمده باشند؛ زیرا لهجه‌های بامیانی، دای‌زنگی، غوری، غزنی‌چی در میان دره گویندگانی دارند و این نظر چندان نیکو به نظر نمی‌رسد.

در طرف دیگر، هزاره‌های پنجشیر به احتمال قوی باید در دوران هجوم نادرشاه افشار به قندهار و اطراف آن به ویژه از اطراف رودخانۀ ارغنداب به این دره کوچیده باشند. بنابراین باور باید سیصد سال باشد که هزاره‌ها در این دره ساکن شده‌اند. برخی از آنان پسین‌ها در دوران ایلغار عبدالرحمان باید به این دره آمده باشند؛ اما تحقیقات بومی‌شناختی این مردم نشان می‌دهند که این مردم از باشندگان اصلی پنجشیرند. اینان در تمام دره زندگی می‌کردند و با هزاره‌های بغلان مانند نیک‌پی، اندراب، خنجان، لغمان و دیگران یکی بودند، پسین‌ها در اثر هجوم اقوام دیگر و جنگ‌های هجومی از آغاز دره عقب‌نشینی کردند و به ته دره و کوه‌ها پنا بردند، اتفاقی که برای سایر هزاره‌ها در هزارستان افتاده است. همین‌طور بخشی از هزاره‌های پنجشیر بدون شک از جلگه‌های حاصل‌خیز نجراب و تگاب به ارتفاعات لغمان و پنجشیر کوچ کرده‌اند.

بنابر نوشتۀ ع. قلندری قوبی‌ها یا قوزی‌ها آخرین قوم هزاره‌اند که در پنجشیر آمده‌اند و در کنار هزاره‌های دیگر جا گرفته‌اند و در همان جا ماندگار شده‌اند و اکثریت هزاره‌های پنجشیر را قبیلۀ داهی‌له‌ها (داله) تشکیل می‌دهند که در بین هزاره‌ها یکی از بزرگ‌ترین قبایل داهی هزاره‌اند.

این روزها، هرگاه از هویت قومی هزاره‌های پنجشیر پرسیده شود، برخی از آنان خود را تاجیک می‌خوانند. البته حرف آنان بی‌جا نیست؛ زیرا با گذشت سالیان متمادی، هویت قومی و مذهبی پیشین آنان با مردم دیگر دره عجین و آمیخته شده‌اند. ازاین‌رو، با این که هزاره‌اند و نام درۀشان هزاره است، خود را تاجیک می‌خوانند. در این باره یکی از بزرگان دره قصه می‌کرد که سال‌های دور برخی از مردم درۀ هزاره جمع شدند و گفتند که بیایید گاو بکشیم و هم‌قسم شویم که دیگر هزاره‌گی نگوییم. در این میان یکی می‌گوید خوب، باشد، هزاره‌گی حرف نمی‌زنیم با چشمان بادامی و بینی‌مان چه کنیم؟
درۀ هزاره در پنجشیر یکی از دره‌های سرد و کم‌زمین است که در شرقی‌ترین قسمت جبال هندوکُش موقعیت دارد. از شهر کابل تا قلب این دره که روستای باباعلی است، 155 کیلومتر فاصله است. این دره از شمال غرب به جنوب شرق با طول بیش از پنجاه کیلومتر امتداد یافته است. درۀ هزاره از دره‌های فرعی از شمال به جنوب و از جنوب به شمال تشکیل شده است. کوتل‌های پرنگال، جهرعلی، قولندورو، پاوات، آستانه و خرج‌گیری ولایت پنجشیر را با همسایگانش وصل می‌کنند. ارتفاع این کوتل‌ها از سطح دریا از سه‌هزار متر تا 5072 متر می‌رسد. آب رودخانۀ پرنگال با آب آستانۀ کلان (شهرکلان) و جیرعلی یک‌جا می‌شود، رودخانۀ درۀ هزاره را تشکیل می‌دهد.

این دره از قریۀ باباعلی شروع می‌شود و در قلعۀ‌تری که نزدیک دامنه‌های کوتل نورستان است، پایان می‌یابد. ساکنین قلعۀ‌تری از طایفۀ قوبی و خود را جزئی از مردم باباعلی می‌دانند و مردم شهر غلغله از طایفه‌های سنگی خان و گلاب خیل‌اند. اینان در دامنۀ کوهی که چشمۀ خروشانی از آن جاری است، به‌نام طایفۀ قوبی که خودشان را جزئی از طایفۀ باباعلی می‌دانند، زندگی می‌کنند. قوبی در گویش هزاره‌گی دره را نیز می‌گویند. اگر این مردم از طایفۀ قوزی باشند، باید نخست از سیستان به بامیان و از بامیان به بالای این دره کوچیده باشند. نام شهر غلغه نیز گواه بر این جابه‌جایی است. از این قلعه اکنون جز ویرانه‌ای باقی نیست. پیش از این‌که این طایفه به دره رسیده باشند، طایفۀ سنگی‌خان مناطق هموار دره را ساکن بوده‌اند. به ناچار اینان به آخرین شاخ دره ساکن شده‌اند. از آن‌جایی که این منطقه به شدت سرد بوده است، این طایفه محل زندگی‌شان را ترک کرده بوده‌اند و در کنار طایفۀ باباعلی در منطقۀ خرج‌گیری که از نورستانی‌ها حق‌عبور می‌گرفتند، ساکن شده‌اند.

به نظر می‌رسد که طایفۀ بزرگ هزارۀ درۀ پنجشیر را مردی به نام باباعلی هدایت کرده باشد و به این دره ساکن کرده باشد. پس از آن طایفۀ جرعلی یا جهرعلی در کنار طایفۀ باباعلی ساکن شده باشند. جر، جور در گویش هزاره‌گی دست و بازو معنا می‌دهد که باید به رابطۀ بین دو طایفه اشاره داشته باشد که جهرعلی بازوی برادرانۀ باباعلی باید بوده باشد. طایفۀ جهرعلی در قریه‌های خواجه‌غار، سیوا، کنجنی، شاهو، سرلر، کوه‌نیل، پیتوجوی زندگی دارند. برخی از موسپیدان دره معتقدند که باباعلی و جهرعلی دو برادر بوده‌اند و هم‌زمان به این دره ساکن شده‌اند. طایفۀ جهرعلی در میانۀ درۀ هزاره ساکنند و بیش‌تر آنان با تاجیکان رابطۀ خویشاوندی دارند؛ اما فرهنگ اصلی‌شان را حفظ کرده‌اند و با گویش هزاره‌گی حرف می‌زنند. باتوجه به آداب‌ورسوم و باورهای مردمی تاجیک‌ها باوجود ارتباطات خویشاوندی، فرهنگ عمومی آنان تأثیری بر فرهنگ بومی آنان نداشته‌اند. آن‌ها به صراحت در محافل رسمی و غیررسمی از هویت هزاره‌گی‌شان دفاع می‌کنند و بر آن هستند. باتوجه به این‌که قرصک از موسیقی بومی مردم پنجشیر است که هواداران زیادی در سطح ملی و بین‌المللی دارد، قرصک در گذشته‌ها بیش‌تر در میان مردم دره و درۀ هزاره و به ویژه در میان طایفه‌های جهرعلی، باباعلی، گلاب‌خیل، تندخو، ملیمه و عبدالله‌خیل رواج داشته است که از این مناطق به دیگر مناطق پنجشیر گسترش یافته است. شخصیت‌های چون سناتور محمدشریف نشاط، محمد سلیم، کاکا سید میرکه مشهور به «سردره» کاکا عبدالفقیر، سید میرزا خان، سید عبدالله قوبی، عبدالبصیر بدروز، محمد بقا نشاط، کاکا محمدعلم و دیگران در غنامندی موسیقی قرصک در درۀ هزارۀ پنجشیر نقش بسزایی داشتند.

دو طایفۀ جهرعلی و باباعلی از نظر رفتارشناسی باهم فرق دارند. طایفۀ جهرعلی جنگ‌جو، سخاوت‌مند و شجاع‌اند و طایفۀ باباعلی نرم‌خو و اهل مراوده‌اند. در کنار این دو طایفه، طایفۀ سنگی‌خان و گلاب‌خیل شبیه هم هستند. از نظر گویش‌شناسی نیز این چند طایفه باهم فرق دارند که نشان از کوچ‌های مداوم اینان به درۀ هزاره دارند. به‌طورنمونه طایفۀ جهرعلی اول واژه‌ها را می‌کشند و طایفۀ قوبی یا قوزی آخر واژه‌ها را کشیده می‌خوانند.

نشانه‌های از گذشته نشان می‌دهند که نخستین طایفه‌ای که به درۀ هزاره آمده‌اند، باباعلی بوده‌اند. در نزدیک قریۀ باباعلی ویرانه‌هایی دیده می‌شوند که در اثر حملۀ مهاجمان ویران شده‌اند و مردمان آن قتل‌عام شده‌اند. در گذشته، آثار ویرانی و سوختگی در این ویرانه‌ها پیدا بودند. این ویرانه‌ها در حدود هفتاد سال پیش به دست عزیزالرحمان که خود در سال 1360 خورشیدی از دنیا رفت، بازسازی شدند و اکنون به نام قریۀ شهیدان خوانده می‌شوند. گورستان قتل‌عام جمعی این مردم در کنار قریۀ شهیدان اکنون موجودند.

این قریه، توسط نورستانی‌ها که در گذشته کافرستانی‌ها خوانده می‌شدند، باید ویران شده باشد. در جنگ‌های قبیله‌ای نبردهای دوام‌دار بین نورستانی‌ها و مردم دره اتفاق افتاده بودند که تا دوران‌های اخیر ادامه داشته بودند و موسپیدان دره آن را با شور روایت می‌کنند. اینان حکایت می‌کنند که وقتی مردم دره در این نبردها مهاجمان را فراری داده بودند، آنان چوپانان را می‌کشتند و رمه‌ها را با خود می‌بردند. در کنار این نبردها از نبردهای بین ساکنان دره و تاجیکان نیز روایت مردمی شده‌اند که مردمان این دره‌ها تا هنوز با هم فخر می‌فروشند و قهرمانانی‌های گذشتۀ‌شان را با عیاری حکایت می‌کنند.

این شعر دره بودن، پلنگ داشتن و هزاره بودن مردم درۀ هزارۀ پنجشیر را نشان می‌دهد:

جوانِ خوب به ملک دره باشد

کسی تاجیک کسی هزاره باشد.

لباس‌شان ز پشمِ بره باشد

پلنگ از دست‌شان بیچاره باشد.

هزاره‌های درۀ هزاره، در قیام پنجشیر پیشتاز بوده‌اند. با روس‌ها به سختی جنگیده‌اند. اینان با احمدشاه مسعود هم‌کاری نزدیک داشته‌اند. قوماندان حیات‌الله خان شریفی، فرزند حاج شریف خان از مردان باکفایت و شجاع این دره بود و در قیام پنجشیر نقش مهم داشت. این فرمانده در سال 1364 به شهادت رسید.

از نظر مذهبی مردمان درۀ هزاره حنفی، اشعری و ماتری باورند؛ اما نسل‌پسین دره به آیین‌های درویشانه و صوفیانه بیش‌تر تمایل دارند.

این دره چندان حاصل‌خیز نیست، در زمستان مردم بی‌کارند و در تابستان قطعه زمین کوچکی که دارند، کشت می‌کنند. از فصل بهار تا خزان جان می‌کنند تا لقمه نانی به دست آورند. دولت‌ها در طول زمان مانند دیگر هزاره‌ها به این مردم توجه نکرده‌اند. به‌طورنمونه تمام درۀ پنجشیر جادۀ اسفالتی دارند، درۀ هزاره یک متر جاده‌اش اسفالت نشده است و خاکی است.

درۀ هزاره به تازگی از سوی ادارۀ مستقل ارگان‌های محلی و به فرمان رئیس جمهور سابق کشور، به السوالی در ولایت پنجشیر تبدیل شده است. درۀ هزاره پیش از این مربوط السوالی حصۀ دوم پنجشیر می‌شد. اکنون درۀ هزاره را السوالی آبشار نامیده‌اند که نیکو بود به نام درۀ هزاره نام‌گذاری می‌شد که نشان از هویت‌تاریخی این مردم دارد.

گذشته‌های تاریخی و پیوند قومی
هزاره‌های ولایت پنجشیر کنونی بیش‌تر در «دره» و «درۀ هزارۀ» پنجشیر از مربوطات السوالی آبشار کنونی زندگی می‌کنند که طوایف جهرعلی، بابه‌علی، سنگی‌خان، گلاب‌خیل، مهرعلی و دوست‌علی را شامل می‌شوند. طایفۀ سنگی‌خان از طایفۀ کوچک است که شاخه‌ای از این قوم کوچک در درۀ ترکمن، وند و سرخ‌وپارسای ولایت پروان نیز زندگی می‌کنند.
در درۀ هزارۀ پنجشیر از گذشته‌های دور و حتا پیش از اسلام، هزاره‌ها ساکن بوده‌اند. هزاره‌های دره تا پیش از انقلاب خود را پنجشیری نمی‌گفتند؛ بلکه هزاره می‌گفتند؛ زیرا درۀ پنجشیر یا درۀ «پنجهیر» از حصۀ «دو آب» به پایین که اکنون دو آب را «مرز» می‌گویند، قرار دارد و از «مرز» به بالا، درۀ دست چپ را که به امتداد شرق موقعیت دارد، به نام «جهرآبه» یا «چهارپایه» یا «چهارقریه» یاد می‌کنند. دره‌ای که به طرف جنوب‌شرق امتداد دارد، از دو بخش تشکیل شده است، یکی «درۀ هزاره» است و دیگری به نام «درۀ عبدالله خیل» یاد می‌شود و در مجموع این دره به نام «به نجار» یا «بنجور» یاد شده است. به احتمال زیاد خانوادۀ بنجور حکومت مستقل در شمال و جنوب هندوکش بوده است، که در تاریخ سیستان گردیزی و طبری آمده است که آخرین شاه این سلسله هاشم بنجوری است که توسط یعقوب لیث صفاری سقوط داده شده است.

باری، هزاره‌ها پیش از اسلام در درۀ هزاره زندگی می‌کردند و بیش‌تر آنان پیرو مذهب زردشتی بودند. آثار آتشگاه‌های اجداد هزاره‌ها به نام‌های «پی‌گرمک» و «پرستو» در درۀ هزاره موجودند. در دهن این آتشگاه «پی‌گرمک» یک «نِده مزار» یا پیش مازار است که متعلق به پیش از اسلام و مغارۀ بسیار بزرگ به نام «چهل دختران» نیز در این منطقه قرار دارد.

در درۀ هزاره زیارتگاهی به نام «کُ» اسلام است که شاخ‌های بزکوهی و آهو بر سرِ دیوار و دَر آن آویزانند. مردم هزاره طبق رسوم پیش از اسلام در اول بهار، با شادی و خوشی تمام، نخستین محصول شیری‌شان را به سر این مزار می‌آورند و به صورت نذری صرف می‌کنند.

با آمدن فرزندان باباعلی که همان «باباولی» از پشتۀ قندهار است و اکنون مزار ایشان در قندهار زیارت‌گاه خاص‌وعام است، به درۀ هزاره، زیارت خواجه‌غار مورد توجه قرار می‌گیرد. این زیارت‌گاه تاریخی است که در منطقۀ جهرعلی قرار دارد که بهلول دانا در کتاب «نوای مشتاقان» شعری را در مورد این مردم و زیارت سروده است:

ز نسل خواجه‌غارم من عزیزان

میان جاهلان خارم عزیزان

درخت عمر من زود بار آور

که من ذوق ثمر دارم عزیزان.

اکنون مردم هزارۀ پنجشیر به نام‌های جهرعلی، هزارۀ دوستی یا دوست‌علی، سنگی‌خان و گلاب‌خیل و... خوانده می‌شوند و هزاره‌های درۀ هزاره در گذشته به نام‌های دولت‌علی، سنگی‌خان، باقرشاه، میرهزار، قوچقار، آتم و... خوانده می‌شدند.
«وُرو» که بین خنجان تا دوشی است، دوستی‌ها از طایفۀ دوست‌علی در آن ساکنند که یک شاخه‌ای از این طایفه در منطقۀ «کُ» نیز زندگی می‌کنند. تعداد زیادی از طایفۀ دوستی در منطقه پراچغان نورستان و هزاره‌های پراچغانی با جمعیت ده هزار خانوار در کشم بدخشان از این طایفه‌اند. در کنار آن هزاره‌های لاله‌خیل و هزاره‌های قندک و جلمیش از یک طایفه به شمار می‌روند.
هزاره‌های گلاب‌خیل که با هزاره‌های قندهار یکی‌اند در پراچغان نورستان نیز زندگی می‌کنند. طایفۀ بسیار بزرگ از هزاره‌های پنجشیر در السوالی پریان در درۀ تول و در دامنۀ وسیع چهارقریه زندگی می‌کنند که به آن‌ها هزاره‌های تولی می‌گویند. طایفۀ دیگری از هزاره‌های پنجشیر در «السوالی دره» در قریه‌های کرامان، چل‌پاوی عبدالله‌خیل به شکل پراکنده زندگی می‌کنند که اکنون خود را تاجیک می‌خوانند.

کاکه‌خیل طایفه‌ای از تاجیک‌هایند که در درۀ هزارۀ پنجشیر زندگی دارند و اندک‌اند. آنان در منطقۀ میچید یا مهشید در محوطۀ طایفۀ دوست‌علی زندگی می‌کنند. به گفتۀ موسفیدان کاکه‌خیل‌ها سر میراث آمدند و در میچید ساکن شدند. باشنده‌های میچید در گذشته بیش‌تر کاتبان دربار، اهل سواد و زندگی شهری بودند. در درۀ هزاره دو منطقه به نام میچید یاد می‌شوند؛ یکی در منطقۀ بودوباش هزاره‌های دوستی و دیگری در منطقۀ جهرعلی است. هزارۀ جهرعلی که کاتب‌های دولتی آن را به غلط جهرعلی ثبت کرده‌اند، از طایفۀ بیگ‌تن درۀ والیان السوالی خنجان است. بیگ‌تن از اولاده‌های «توبه‌تی» است. توبه‌تی جد بزرگ هزاره‌های کرم‌علی، نیک‌پی و شیخ‌علی است. نام‌های مناطقی در درۀ هزاره مانند اورکَه پاینده بیگ، اورکه لال بیگ که اورکه در گویش هزاره‌گی خانه‌های کوچک ایلاق را گویند و بیگ لقب خان و بزرگان هزاره است و قوبی که واژۀ سوچۀ هزاره‌گی است و به معنی چشمۀ بغل کوه است، از ارتباط هزاره‌های پنجشیر با دیگر هزاره‌ها در هزارستان بزرگ حکایت دارند.
بزرگان طایفۀ بابه‌ایلی که به غلط باب‌علی نوشته شده است عبارتند از نشاط شاه، قلندرشاه، ایمل‌شاه، غلام‌شاه، بهلول‌شاه، سپه‌سالار میرزا احمد خان پدر سپه‌سالار حسین خان و صفدر علی خان که مسئولیت وزارت دفاع امیر شیرعلی خان را بر عهده داشته است.
سپهسالار حسین‌علی خان و نایب‌سالار صفدرعلی خان هر دو از ژنرالان هزارۀ پنجشیر در دورۀ امیر شیرعلی خان بوده‌اند.
همین‌طور یکی زن‌های امیر شیرعلی خان از هزاره‌های درۀ هزاره و خواهر سپه‌سالار حسین خان بوده است. شهزاده عبدالله پسر امیر شیرعلی خان خواهرزادۀ سپه‌سالار حسین خان از هزاره‌های پنجشیر بوده است که این شهزاده توسط درباریان به این جرم زهر داده می‌شوند و کشته می‌شوند.

ژنرال نیاز محمد هزاره از ژنرالان مشهور هزاره‌های درۀ هزاره است که فاتح نورستان بوده است. نام این سرداران در کتاب‌های پادشاهان متأخر افغانستان و مشاهیر پنجشیر آمده‌اند.
ارباب میرهزار، باقرشاه میرهزار، باتورفرهاد، شاه بدل از شخصیت‌های مشهور مردم سنگی‌خان‌اند که از آثار به جاماندۀ میر هزارها دو اوته‌پور (برج کوچک نگهبانی) باقی مانده‌اند‌.

هزاره‌های تول پنجشیر

«تول» در هزاره‌گی به معنی عشیره و اقربا، مجموعۀ خویشاوند معنا می‌دهد. تول در واژه‌های تولک در غرب مرکز چغچران، تلک و تیل و تول‌خشه، تول کابلی، تول غلام، تول برات، تول فقیر، تول حسن و... در دای‌میرداد و تول نبات در بامیان، تول گلگ در دره‌صوف به همین معنا به کار برده شده‌اند.

هزاره‌های درۀ تول پنجشیر دو شاخه‌اند که به «زایی‌بایی و شادی‌خان» معروفند. تمام درۀ تول از مردم هزاره‌اند؛ اگرچه شجره یا سلسلۀ نسب‌شان نسبت به این‌که از دره‌های دیگر مانند اندراب، خوست‌وفرینگ و خنجان آمده‌اند و یا با درۀ هزاره در پنجشیر نسبت طایفه‌ای دارند، درست معلوم نیست؛ اما گفته می‌شود که از هزارۀ ساده‌سویکه‌اند. هزاره‌های ساده‌سویکه بیش‌تر در غزنی و جاغوری زندگی می‌کنند. از طرف دیگر با درۀ ایوت و از سویی به دهن ارچار اندراب رابطۀ طایفه‌ای دارند. باید گفت تمام مردم پنجشیر در اصل سه ملیت‌اند: ملیت تاجیک که اکثریت آن را تشکیل می‌دهند و ملیت هزاره که تنها در حصۀ دو و حصۀ اول، یعنی در درۀ هزاره، درۀ تول و السوالی دره که شامل مناطق کرامان، چل‌پاوی و عبدالله‌خیل می‌شود و به شکل پراکنده زندگی می‌کنند و ملیت نورستانی که عدۀ محدودی‌اند و نیاکان‌شان «کزم و کزک» از نورستان آمده‌اند و به‌ نام قوم بخشی در رخۀ پنجشیر متوطن شده‌اند.
در دهکدۀ تول زیارتی به‌نام «خواجه گل‌ولی» است، ساختمان مرقد آن به شکل قدیمی است و مرمت‌کاری چندانی نشده است. چهار اطراف آن را درخت (خدنگ) کهن‌سال احاطه کرده‌اند، گل بته‌هایی که به‌ نام گل‌ صدبرگ و گل گلاب یاد می‌شوند، در کنار زیارت می‌رویند و درخت میوه‌دار کوهی که آن را یمخه می‌خوانند، همانند آلوبالو و از آن هم لذیذتر است، در این‌جا زیادند. این زیارت‌گاه ویژۀ آن مردم و کسان دیگرند که به دهکدۀ تول می‌آیند و یا از تول از راه کوتل دروازه به سوی اندراب می‌روند. مردم عقیده دارند خدنگ‌ها مربوط به زیارتند و اگر کسی شاخی را از آن بشکناند، حتماً زیان می‌بیند؛ اما آن‌چه که است کسی نام صاحب زیارت را دقیق نمی‌داند. برخی از سال‌خوردگان می‌گویند که این خواجه گل‌ولی، خواجه عبدالخالق غژدوالی است؛ ولی وقتی که به تاریخ رجوع می‌شود، تربت خواجه عبدالخالق غژدوالی در بخارا است و در تول نیست. به هرحال مردم تول همه از مردم هزاره‌اند و تا هنوز لهجۀ هزاره‌گی‌شان تغییری نکرده است که دو شاخه‌اند، یکی «زایی‌بایی» و دیگری «شادی خان».
مردم هزارۀ تول در آداب و رسوم عروسی، سرور، شکار و غیره تابع عرف، عادات و رسوم مردم پنجشیر و هزاره‌اند و کسانی که در تول گذاره‌اش به تنگ آید، بیش‌تر به مضافات بغلان در علاقه‌داری نهرین، اندراب و خوست‌وفرینگ که آنان نیز هزاره‌اند، هجرت می‌کنند و جای‌گزین می‌شوند.

هزاره‌های درۀ پنجشیر

«هزاره‌های دره» در قریه‌های کرامان، چل‌پاوی و عبدالله‌خیل زندگی می‌کنند. هزاره‌های کرامان به روایت بزرگان و متنفذان از ولایت لغمان از طایفۀ هزاره‌های جلگه‌اند. هزاره‌های چل‌پاوی که در مرکز السوالی دره زندگی دارند از ولایت بدخشان از السوالی کشم به دره آمده‌اند و هنوز روابط‌شان را با هزاره‌های کشم دارند. هزاره‌های چل‌پاوی از طایفۀ هزاره‌های زی‌زنده‌اند. هزاره‌های قریۀ عبدالله‌خیل جمعیت اندک دارند و به روایت برخی از بزرگان و هشیاران از ولایت لغمان به این دره کوچیده‌اند.

هزاره‌های دره روزگار بهتری دارند. وضع اقتصادی آنان نیکوتر است؛ زیرا در اقلیت زیسته‌اند، پابند هویت هزاره‌گی‌شان نیستند و خود را هزاره نمی‌خوانند. ازاین‌رو با مردم دیگر دره یکی شده‌اند و در رفاه بهتری زندگی می‌کنند.

بزرگان هزاره‌های پنجشیر

وکیل اختر محمدخان، وکیل عبدالصمد بهادری، عبدالبصیر بدروز، مرحوم محب‌بارش استاد سابق دانشگاه کابل، زنده یاد مهندس متین بارش، آغا محمد خان، سرمعلم مرادمحمد ودان، ملک جلال آغر، نصیراحمد نشاط، سناتور محمد شریف، ژنرال رفیق حکیمی از خلبانان درۀ هزاره پناهندۀ دانمارک، دکتر خلیل وداد بارش، نویسندۀ کتاب «در حریق تاریخ» دربارۀ حبیب‌الله کلکانی، سمیع‌دره‌ای شاعر نوپرداز و حفیظ آهنگرپور مردی متهور و مبارز از بزرگان هزاره‌های درۀ پنجشیرند.

در این میان کارنامۀ آهنگرپور را می‌توان به عنوان نخستین سالار قیام مسلحانۀ مردم در برابر ستم‌گری‌های سیستماتیک آل‌یحیی قلم‌داد کرد. در دورانی که مردم بی‌دفاع مقهور و منکوب ظلم و کشتار بی‌رحمانۀ نادر و برادران او قرار داشتند و همۀ آزادی‌خواهان و مشروطه‌طلبان در زیر تیغ آنان و یا در زندان‌های خوفناک ارگ جان می‌سپردند، آهنگرپور در چنین دورانی فریاد عدالت‌خواهی سرداد و در عصری که زبان را یارای گفتن نبود، بر رخ بیدادگران شمشیر کشید و سرانجام در این راه مردانه جان سپرد.