نویسنده: داکترتقی امینی
 
ایستادگی تا رهایی، تا روشنایی،
بامیان در مقابل تبعیض سیستماتیک دولتی ایستاد است!
 
بامیان در روزگار کهن مهد تمدن های چند بود. تمدن های کوشانیان و بودایی را می توان نام برد. در زمان حمله چنگیز خان نیز شهر غلغله شهری بود که توانست علیه لشکر مغول مقاومت کند. در زمان خیزش مردم در مقابل حکومت کمونیستی نیز بامیان هم مورد توجه مردم بود و هم مورد توجه حکومت کابل. برای آزادی شهر بامیان شهدای زیادی مانند سید لم لم و حدود 70 تن از شهدای که در نزدیکی بازار شهیدان مدفون هستند، تقدیم شد.
حدود یک دهه بعد، اولین کنگره سرتاسری حزب وحدت در بامیان در میان درختان کهن زیارت سید هاشم در سال 1369 برگزار گردید. به تدریج بامیان تبدیل به پایگاه اساسی حزب وحدت شد که در حقیقت می توان آن را پایتخت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هزارستان در آن زمان نامید.
در سالهای بعد از شکست حکومت نجیب الله، با این که جنگ اصلی و مقاومت تاریخی مردم برای احقاق حق و مشارکت سیاسی، در کابل رخ داد اما با شهادت مزاری بازهم بامیان یک بار دیگر مرکز مقاومت دربرابر لشکر سیاه طالبان گردید. کوتل شیبر یک بار دیگر افتخار داشت که از سرداران مقاومت مثل نصیر میزبانی کند. گویا در مقابل این لشکرسیاه نه تنها سرداران بلکه کوه ها و سنگهای بامیان نیز به دفاع برخاسته بود. هم چنین در همین سال ها به خاطر بسته بودن راه کابل به شمال، بامیان از نظر مسیر عبور و مرور شمال-جنوب و برعکس اهمیت حیاتی یافت. لشکر طالبان بعد از اشغال شهر و تخریب بامیان قصد داشت که از بامیان نام و نشانی باقی نماند و مردمانش نیز حد اقل از نظر هویتی به طور کامل نابود شود.
امام بامیان یک بار دیگر از خاک برخاست و در دوره بعد از سقوط طالبان و استقرار حکومت جدید، بازهم مورد توجه گرفت. تقریبا بامیان هویت خویش را هم به عنوان مرکز سیاسی و اجتماعی هزارستان دوباره به دست آورد. حامد کرزی برای جلب نظر مردم چند بار به بامیان سفر کرد. غنی نیز برای جلب رای ساکنان هزارستان و هم برای فریب دادن این مردم چندین بار برای افتتاح پروژه ها سفر کرده است. هر پروژه به بامیان برابر با کار برای تمام ساکنان هزارستان تلقی گردیده است. بامیان افتخار داشتن مردم سخت کوش، علم و ادب پرور، آزاده و سرفراز را دارد که در ادوار تاریخ "سر داده است، سنگر نه".
در همین دوره کوتاه هفده ساله، با ایجاد شدن دانشگاه بامیان و مراکز دیگری مانند یوناما و مرکز آموزش پولیس، بامیان محل سکونت تمام مردم هزارستان گردید. همین اکنون میتوان گفت گه شهر بامیان محل زندگی مردم از سراسر هزارستان است. همچنین در همین سالها بامیان به یکی ا مرکز دادخواهی مدنی و مبارزه علیه تبعیض تبدیل گردید. سردار سرافراز بابه، شهید جواد ضحاک قهرمان، بامیان را به مرکز مدنیت و مبارزه مدنی شهره کرده بود. برای تحقیر تبعیض کنندگان و نوکران دربارش سرک را کاه گِل کرد و خیمه تحصن برپا کرد و خون دل خورد و فرستادگان حکومت برای اخاذی تحت نام مالیات را از بامیان با شرمساری اخراج کرد.
اما مثل دوران مقاومت غرب کابل که کابل را از رهبر شهید گرفته شده بود، حالا نیز خیابان های کابل برای مبارزه مدنی مناسب نیست و لشکریان سیاه حکومت فاشیستی به نام داعش، کوچه کوچه این شهر را مانند زامبی های انسان نما در قبضه گرفته اند. و همانند همان دوران، سرداران جنبش روشنایی بامیان را به عنوان مرکز مبارزه علیه ستم تاریخی و تبعیض سیستماتیک دولتی برگزیده اند. حالا نیز ساکنان هزارستان و عدالتخواهان سراسر جهان چشم به بامیان دوخته اند تا شاهد تداوم مبارزات عدالخواهانه ای باشد که حدود دوسال پیش از سنگر تاریخی مسجد باقرالعلوق کابل شروع شد و در میدان شهدای جنبش روشنایی (دهمزنگ) با خون یاران عدالتخواه مان گلگون گردید. یکبار دیگر تاریخ تکرار می شود و برای این کشور خسته از جهل و تبعیض، بامیان نوید بخش دانایی، عدالت، برابری و مدنیت است.
ساکنان ولایت بامیان به عنوان پایتخت هزارستان، روز جمعه 12 اسد، در دومین سالگرد به خون شهدای جنبش روشنایی و اعتراض به تصمیم ظالمانه و تبعیض آمیز حکومت کابل، در کنار اعضای شورای عالی مردمی جنبش روشنایی-کابل و اعضای شورای عالی مردمی جنبش روشنایی–بامیان به طور مسالمت آمیز تظاهرات می نمایند. بعد از سکوت ننگین دولت در برابر فیصله کمیسیون جنبش روشنایی و دولت ، این تظاهرات سراغاز حرکت های مدنی در سراسر جهان خواهد بود.
تا رهایی تا روشنایی،
هستیم بر آن عهدی که بستیم!