یعقوب یسنا
هزارههای اهل سنت چهار سال میشود شورای "سراسری هزارههای اهل سنت افغانستان" را به رهبری الحاج غلامسخی پارسایی تاسیس کردهاند. از چهار سال به اینسو بهطور گسترده در عرصههای مدنی، اجتماعی و دادخواهی هویتطلبانه فعال بودهاند.
مشارکت سیاسی قدرت در افغانستان قومی است که بر اساس پیشفرض حاکمیت، شصت فیصد قوم پشتون ما و چهیل فیصد(؟) اقوام دیگر طراحی شدهاست. به فکرم هژده فیصد تاجیک، دوازده فیصد هزاره، شش فیصد اوزبیک و چهار فیصد اقوامهای دیگر، درنظر گرفته شدهاست. جدایی از درستی این فیصدی بر اساس آمار سرشماری و تحقق این فیصدی در حکومت کنونی؛ که تحقق همین فیصدی نیز مساله است. از ریاستهای وزراتخانهها، ریاستهای امنیت ملی، کارمندان شورای امنیت و ارگ ریاست جمهوری که بگذریم؛ آیا در تقرر والیهای ولایتهای افغانستان این فیصدی پیشفرضِ طراحیشده، تحقق یافتهاست؟
اما سوال هزارههای اهل سنت افغانستان این است که سهم ما در این مشارکت سیاسی قدرت کجا است؟ اعضای شورای هزارههای اهل سنت افغانستان پس از چهار سال فعالیت، به این نتیجه رسیدند که باید برآمد سیاسی داشتهباشند و با حضور سیاسی، سهم حضور خویش را در مشارکت سیاسی قدرت افغانستان مشخص کنند.
انتخابات پارلمانی در حقیقت مرحلهای است که گروههای مردمی میتوانند به صورت دموکراتیک در عرصهی نظام سیاسی و دولتداری حضور پیدا کنند. شورای هزارههای اهل سنت افغانستان با درک اهمیت انتخابات پارلمانی؛ انتخابات پارلمانی را فرصتی سیاسی برای حضور و مشارکت شان در دولتداری دانسته؛ وَ با شعار اینکه "محرومیت سرنوشت دایمی ما نیست!" تعدادی را برای رقابت در انتخابات پارلمانی نامزد کردهاست که از حوزهی کابل جناب غلامسخی پارسایی، رییس شورای هزارههای اهل سنت افغانستان کاندیدا است.
این حضور هزارههای اهل سنت، حضوری تاریخی و معنادار است، زیرا بیپیشینه است؛ معمولا وقتی سخن از هزاره میرود، تصور این استکه هزاره، شیعه است و در ولایتهای بامیان، دایکندی و در بخشهایی از چند ولایت دیگر زندگی میکنند. بنابراین با حضور هزارههای اهل سنت، در جغرافیای قومی هزارهها نیز میتواند تجدید نظر صورت بگیرد؛ زیرا شورای هزارههای اهل سنت افغانستان، ادعای چند میلیون نفوس را در افغانستان دارند.
حالا که مشارکت سیاسی قدرت در افغانستان قومی است، باید هزارههاییکه از آدرس قومی از سهم هزارهها در قدرت استند، به این موضوع توجه داشتهباشند، از قدرت قوم هزاره، استفادهی خانوادگی، محلی و مذهبی نکنند؛ بلکه قدرت را به آدرس قوم برگردانند و همهی هزارهها را شریک این فیصدی قدرت بدانند.