جرمی پاپکین
برگردان: هامون نیشابوری
کسانی که به دیدن پایتخت فرانسه، پاریس، میروند اغلب از خود میپرسند اگر انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه رخداد مهمی بود پس چرا اثری از باستیل، قلعهای متعلق به دوران قرون وسطی که هجوم به آن در 15 ژوئیهی 1789 شگرفترین لحظهی انقلاب بود، بر جای نمانده است؟ «فاتحان باستیل» که مصمم بودند هر آنچه را در نظرشان نماد استبداد بود، نابود کنند بلافاصله شروع به ویران کردن آن کردند. حتی ستون میانهی میدان باستیل ارتباطی با 1789 ندارد: بنای یادبود کسانی است که با یک نسل فاصله در قیامی دیگر، «انقلاب ژوئیه»ی 1830، جان باختند.
آنچه که در ذیل روایت میشود از «کتاب پاسخهای من، افشای رازهای پشت پرده حادثه خونین دوم اسد» (ص. ۲۳۲-۲۷۰) نوشته آقای اسدالله سعادتی است. آقای سعادتی در این بخش از نوشته، روایتی را پاسخ میدهد که به قلم اصغر سروش یکی از اعضای شورای عالی مردمی، رقم یافته است. از آنجايی که هیچ روایتی عاری از پیشفرض و پیشداوری نیست با آنهم به قول سعادتی روایت سروش منصانه و واقع بینانه است در حالی که روایت کننده و پاسخ دهنده از دو اردوگاه موافق و مخالف تظاهرات دوم اسد بودهاند.
آنچه که در ذیل روایت میشود از «کتاب پاسخهای من، افشای رازهای پشت پرده حادثه خونین دوم اسد» (ص. ۲۳۲-۲۷۰) نوشته آقای اسدالله سعادتی است. آقای سعادتی در این بخش از نوشته، روایتی را پاسخ میدهد که به قلم اصغر سروش یکی از اعضای شورای عالی مردمی، رقم یافته است. از آنجايی که هیچ روایتی عاری از پیشفرض و پیشداوری نیست با آنهم به قول سعادتی روایت سروش منصانه و واقع بینانه است در حالی که روایت کننده و پاسخ دهنده از دو اردوگاه موافق و مخالف تظاهرات دوم اسد بودهاند.