


غرب در مقابل همه: به جنگ سرد قرن بیستویکم خوش آمدید.
آنگلا استنت؛ پژوهشگر بروکینگز و افسر سابق اطلاعات ملی امریکا روسیه و اوراسیا
فارن پالسی
اکبر گنجی
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه پیش از آغاز حمله به اوکراین چهار اشتباه محاسباتی بزرگ را مرتکب شد. او صلاحیت و کارآمدی نظامی اوکراین را دست کم گرفت و اراده اوکراینیها به منظور مقاومت با آن را نیز دست کم گرفته بود. او هم چنین در این تصور که غرب پریشان قادر به اتحاد سیاسی در برابر حمله روسیه نیست و اروپاییها و متحدان آسیایی ایالات متحده هرگز از تحریمهای گسترده مالی، تجاری و انرژی علیه روسیه حمایت نخواهند کرد مرتکب اشتباه شد. با این وجود، پوتین یک موضوع را درست متوجه شد: او به درستی حدس زد که آن چه من از آن تحت عنوان "دیگران" یاد میکنم یعنی "جهان غیر غربی" روسیه را محکوم نمیکند یا تحریمهایی را علیه آن کشور اعمال نخواهد کرد. روزی که جنگ روسیه علیه اوکراین آغاز شد "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده گفته بود که غرب اطمینان کسب خواهد کرد که پوتین به یک "یاغی در صحنه بین المللی" تبدیل میشود، اما برای اکثر کشورهای جهان پوتین منحوس و یاغی قلمداد نمیشود.

پس از مرگ یا کناره گیری پوتین از قدرت، جنگ قدرت در روسیه برای جانشینی
پس از مرگ یا کناره گیری پوتین از قدرت، جنگ قدرت در روسیه برای جانشینی او اجتناب ناپذیر است: پوتین در دو دهه گذشته نهادهای رسمی روسیه را به زانو در آورده و خود را مرکز همه چیز قرار داده است.
برایان تیلور، استاد دانشگاه سیراکوز آمریکا و متخصص روسیه
فارن افرز
اکبر گنجی
جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده در اواخر ماه مارس در سخنرانی خود از فیلمنامه نوشته شده منحرف شد و با صدای بلند درباره «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه سخنی گفت که بسیاری در محافل خصوصی به آن فکر میکردند: «به خاطر خدا، این مرد نمیتواند در قدرت بماند». دستیاران کاخ سفید برای عقب نشینی از اظهارات رئیس جمهور با تاکید بر اینکه هدف ایالات متحده در روسیه تغییر رژیم نیست تلاش کردند تا به بحث در مورد این اظهارات پایان دهند. با این وجود به صورت عمدی یا ناخواسته سخنان بایدن این باور را در واشنگتن تقویت کرد که سادهترین راه برای پایان دادن به جنگ تجاوزکارانه پوتین در اوکراین پایان دادن به قدرت او خواهد بود. همان طور که «لیندسی گراهام» سناتور جمهوری خواه کارولینای جنوبی در ماه مارس توئیت کرد: «تنها راهی که با آن این بحران به پایان میرسد این است که کسی در روسیه این مرد (پوتین) را از بین ببرد.»

«مِموریال» و حافظهی جمعی ملت روس سرور
سرور کسمایی
در ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، فعالیت «مموریال»، قدیمیترین نهاد حقوق بشری مستقل روسیه که در دوران پرسترویکا توسط آندری ساخاروف، برندهی جایزهی صلح نوبل، همسرش النا بونِر و چند تن از یاران و همراهانشان برای ثبت جنایتهای دوران استالین بنیانگذاری شده بود، پس از ۳۲ سال، توسط دادگاه عالی روسیه ممنوع اعلام شد. دادستان این دادگاه، الکساندر جَفَریوف، در کیفرخواست خود تلاش «مموریال» را معطوف به «چرکین کردن سیمای اتحاد جماهیر شوروی» و «اعادهی حیثیت از نازیسم» خوانده و خواهان غیرقانونی اعلام کردن آن شده بود. حکم نهایی دادگاه با یورش به دفتر مموریال و به تاراج بردن اسناد و مدارک قربانیان، بازماندگان و خانوادههای زندانیان پیشین اردوگاههای کار اجباری (گولاگ) اجرا شد.

کلمهای برگزین
سارا وارینگ
برگردان: افسانه دادگر
بیست سال قبل هنگامی که جورج دابلیو. بوش «جنگ با ترور» را اعلام کرد، میتوانستیم این فکر را موجه بدانیم که این عبارت بدون هیچ تبعیضی انتخاب شده است.
اگر آن دو کلمهی اساسی ــ «جنگ» و «ترور» ــ نه روی میز بوش در کاخ سفید بلکه مثل ورقهای بازی روی میز قمار پشت و رو شده بود، آیا به طور غریزی دلمان نمیخواست که دوباره ورقها را بُر بزنند و از نو تقسیم کنند [تا شاید این بار مثل علت و معلول پشت سرِ هم ظاهر نشوند]؟ مفهوم «ترور» یا ترجیحاً «تروریسم» پس از واقعهی 11 سپتامبر همیشه روی میز بود، اما «جنگ» چگونه میتوانست به عنوان پاسخ درست به خشونت انتخاب شده باشد؟