نویسنده: عباس دلجو


تنها ماخذی جعلی ای که قدمت زبان پشتو را به زمانه‌های دور می‌برد، کتاب «پته خزانه» بود. کاشف پته خزانه مرحوم عبدالحی حبیبی بود که نویسنده کتاب پته خزانه را شخصی به اسم محمد بن داوود هوتکی ذکرکرده و نوشته است که کتاب «پته خزانه» را در بهار سال ۱۳۲۲ خورشیدی از کویته - پاکستان پیداکرده و در این مورد چنین ادعاکرده است: "... نسخه‌ی از آن دُرشاهوار{پته خزانه} در بهار سال ۱۳۲۲ ش به دستم افتاد. بعد از آن که از اهمیت آن واقف گشتم، آن را به حضور شوقمندان ادب ملی و در حلقه‌های ادبی و علمی عرضه داشتم و مورد دلچسپی فوق‌العاده تمام دانشمندان و ارباب ذوق و علم واقع گردید. مخصوصاً والاحضرت سردار محمد نعیم خان وزیر معارف که از جوانان علم‌دوست و ادب پرور اند، در انکشاف این کتاب و تصحیح و طبع آن تشویق معارف خواهانه فرمودند. ..."{عبدالحی حبیبی، پُته خزانه، چاپ دوم، قسمت مقدمه، صفحه ب،کابل، ۱۳۳۹ ش،}
اما بعدا ثابت شد که اصلا آن نسخه کتاب «پته خزانه» یک اثر جعلی بوده و توسط شخص عبدالحی حبیبی و دوستانش خلق شده است. تا آن را به نام اثری با پیشینه‌ی تاریخی در مجامع فرهنگی کشور، تثبیت‌کرده و بعدا با اتکا به همین اثر جعلی، برای زبان پشتو، قدمت تاریخی و پشتوانه‌ی فرهنگی بتراشند. در ارتباط جعلی بودن کتاب پته خزانه، پروفیسور «ميخاييلویچ ریسنیر» چنین نوشته است: "... در سال ۱۹۴۴م از بازيافت "پته خزانه" که يک اثر شاعرانه افغانی است، که گويا در سده هشتم نوشته و جمع‌آوری گردیده است، در کابل اطلاع داده شد. ولی دانشمند شوروی افغان‌شناس م.گ.اسلانوف بدين باوراست که «پته خزانه» افغانان اصليت ندارد. راستی و حقیقت آن تا هنوز ثبوت و به تآيید نرسيده است."{ایگر ميخاييلویچ ریسنیر، رشد فيوداليزم و تشکیل دولت افغانان، ناشر: فرهنگستان علوم اتحادشوری،انستيتوت شرق شناسی، چاپ : فرهنگستان علوم اتحاد شوروی، شهر مسکو، 1954 عیسایی - برگرداننده به پارسی: امين آقا متین، - نسخه الکترونیکی }

همچنان تعداد زیادی از شخصیت‌های علمی و فرهنگی افغانستانی، اصالت کتاب «پته خزانه» را مورد تردید قرارداده و آن را جعلی خوانده‌اند. در پائین به طور نمونه به دلایل چند تن از شخصیت‌های فرهنگی کشور در رابطه با جعلی بودن کتاب «پته‌ خزانه» اشاره‌ی خواهم داشت:
۱ - مير محمد صديق فرهنگ درباره جعلی بودن کتاب «پته خزانه» در بخشی از خاطرات خود چنین مي‌گويد:" ... عبدالحي حبيبي اين راه را انتخاب كرد. راهي كه هم با نظر سياسي قدرت آن زمان مطابقت داشت و هم موضع او را در بين قشر نوظهور روشنفكران پشتون تقويه مي‌كرد. به اين صورت، وي در جستجوي آثاري برآمد كه برتري زبان پشتو را بر زبان فارسي و دري از نظر اصالت و قدامت و غيره محرز گرداند. از آن جایي كه به كشف چنين آثاری{دست}نيافت به جعل آن اقدام نمود. معروف‌ترين اين جعليات كتابي معروف به «پته خزانه» است كه وي مدعي گرديد آن را در كويته كشف نموده و چون به مرام دولت مطابق بود بدون آن كه به كسي اجازه بحث و انتقاد داده شود در مطبعه دولتي به چاپ رسيد و جزء پرو گرام درسي مكاتب و يكي از ماخذ «لا بد منه» در هر گونه تحقيق راجع به تاريخ افغانستان قرار گرفت." {خاطرات مير محمد صديق فرهنگ -صفحه ٢٣٩، به اهتمام : سید محمد فاروق فرهنگ و سید ضیا فرهنگ، چاپ اول، تابستان ۱۳۹۴- انتشارات تیسا}
۲ - پروفیسور سلطان‌شاه همام، قبلا استاد دانشگاه کابل با نوشتن یک مقاله‌ی تحقیقی تحت عنوان «دردهای خراسانیان» که در مجله حبل‌الله چاپ تهران، به نشر رسیده است، در باره‌ی جعلی بودن کتاب «پته خزانه» چنین نوشته است:" ... نسخه خطی پته خزانه که من آن را دیده ام، کاغذ آن قدیمی، اما خط آن کاملاً جدید بود. ورق‌ها با عجله و به شکل کنگره ای از هم جدا شده بودند. صفحات، نشانی از لکه و سیاهی که نمایندگی از استعمال آن کند،‌ نداشت. «در سال ۱۳۵۴خورشیدی که کنفرانسی در دانشگاه کابل برگزار شده بود و از جمله پروفیسور «مارکنشترن» ناروژی که تحقیقات طولانی در باره زبان‌های افغانستان نموده و دانشمندی شناخته شده است، در آن کنفرانس شرکت کرده بود و من (همام) هم حضور داشتم، پروفیسور مذکور کاملاً متیقن بود که آن کتاب جعلی است. روزی جدال زبانی بین او و عبدالحی حبیبی در مورد این کتاب در گرفت. حبیبی از او می‌خواست تا اصالت پته خزانه را گواهی کند، استاد مارکنشترن گفت: ابداً من آن را امضا نخواهم کرد. اگر نسخه اصلی پیداشد، اولین کسی که آن را امضا کند، من خواهم بود. در آن روز برای من (همام) بهتر ثابت شد که استاد حبیبی از جعلش سخت ناراحت است." {مجله‌حبل الله، تهران،شماره ۸۴، ص ۴۲}
۳- استاد مایل هروی نیز کتاب «پته خزانه» را جعلی دانسته و در این باره چنین گفته است: "... باری، آنان که اصلی بودن خزانه پنهان {پته خزانه} را می‌خواهند نمايان سازند، به نعل‌زدن کاری به پيش نخواهند برد و به قول بيهقی دبير اگر بخواهند که معضل خزانه نهفته، آشفته‌تر از اين نگردد و بر پيکر و تن خوش‌اندام فرهنگ فارسی و پشتو در افغانستان ضربه نخورد و کارها يک‌رويه شود، اصل نسخه را در معرض تحقيق و تتبع نسخه‌شناسان داخلی و خارجی بگذارند و دلايل پا برجای و سخته محققان را بپذيرند. "{مايل هروی، نجيب، تاريخ و زبان در افغانستان، صص ۹٠-۹٦، تهران : بنیاد موقوفات محمود افشار، ۱۳۷۱خورشیدی}
۴- استاد کاظم یزدانی مورخ شهیر کشور نیز با اسناد و دلایل غیرقابل انکار، جعلی بودن «پته خزانه» را در نوشته ای تحت عنوان «گنــج بـادآورده "پته خزانه" در زیر ذره‌بین تحقیق و بررسی» به اثبات رسانده و در بخشی از نوشته تحقیقی اش چنین می‌خوانیم: "..... هرچه از عمر زبان بگذرد، بر تعداد واژه‌های آن افزوده خواهد شد و در این میان، ممکن است تعداد اندکی از واژه‌ها بنا بر علل و عواملی متروک و مهجور شوند. شاید یکی از عمده‌ترین علل متروک‌شدن یک واژه، آن باشد که عملاً مفهوم آن نیز از جامعه رخت برمی‌بندد. مثلاً «کیته» در لهجه‌ی هزارگی به معنای آهن آتش‌زنه است و با آمدن کبریت، استعمال این وسیله متروک شد و قهراً واژه آن نیز به فراموشی نهاده شد. همین طور «جهاز» به دستگاهی گفته می‌شد که با آن روغن‌دانه‌های روغنی را استخراج می‌کردند و با آمدن روغن نباتی در بازار، دیگر نیازی به استفاده از آن دستگاه نبود و کار آن به تعطیلی کشید. طبعاً واژه جهاز نیز به فراموشی سپرده شد. بنابراین هیچ واژه‌ی بدون علت متروک نمی‌شود، مگر آن که واژه بهتر و رساتری جای آن را بگیرد.
مؤلف «پُته خزانه» بدون توجه به نکته فوق، از پیش خود واژه‌های زیادی در زبان پشتو ساخته و آن‌ها را در لابه‌لای اشعار شعرای موهومی گنجانده، سپس مدعی شده است که این واژه‌ها در قدیم در زبان پشتو رایج بوده و مورد استعمال قرار می‌گرفته اند. اما به مرور زمان و بدون هیچ دلیل و علتی متروک و فراموش شده اند. از جمله می‌نویسد واژه‌های ذیل در زمان قدیم در زبان پشتو رایج بوده اند و اکنون متروک شده و باید از نو احیا گردند:
واگمن = پادشاه
ستر واگمن = شاهنشاه
پلاز = تخت و اریکه شاهی
رپی = پرچم
سوبمن = فاتح
جگرن = افسر جنگجو
ژبلور = عسکر و سرباز
پاسوال = پاسبان یا پادشاه
خاتیح = مشرق
لویدیح = مغرب
پنحگ = جهان خلقت
دریحگ = منبر
بیلتون = دنیا
بل می تون = وطن
ریإدله = زلزله و زمین لرزه
اگر سخن جناب آقای حبیبی را بپذیریم، این سؤال پیش می‌آید که چطور ممکن است پشتون‌های قدیم که بدوی و چادرنشین بودند و حکومت و سلطنت نداشتند، برای شاه، شاهنشاه، افسر، عسکر، پرچم، تخت و اریکه سلطنتی، فاتح، نگهبان، مشرق و مغرب، جهان خلقت، دنیا، میهن و زمین لرزه، واژه‌های مخصوص به خود را داشتند؟ اما همین که شهرنشین شدند و به تمدن روی آوردند و دارای حکومت و سلطنت و عسکر و لشکر شدند و اشد نیاز به واژه‌های یادشده پیداکردند، آن واژه‌ها برخلاف قانون طبیعت، به طور ناگهانی و یکباره از صفحه فرهنگ پشتون حذف گردیدند و فقط چندتای آن به طور معجزه‌آسا در پُته خزانه باقی ماند و بس..... "{کاظم یزدانی، «گنج بـادآورده "پته خزانه" در زیر ذره‌بین تحقیق و بررسی»، نسخه الکترونیکی}