تهیه کنند: شاولی شاخص صالحی
فیصله ظالمانه یازده ثور وقتی مطرح شد(انحراف مسیر لین برق 500 کیلو ولت بامیان وردک) جامعه ما هم توسط خود ما و هم توسط حاکمیت به حاشیه رانده شده بود! که در مرحله اول اصلا متوجه این مسئله نشدند! تا اینکه تعدادی از نخبگان نسل جوان ما که بعدا به تیم تخنیکی جنبش روشنایی معروف شدند با تمام تلاش و جدیت این مسئله را تعقیب کردند، در خانه رهبران مردم ما رفتند، در خانه وزرا، وکلا و ... را زدند و گفتند این مسئله باید پیگیری گردد؛ زیرا می تواند یک گام بزرگ برای نجات جامعه ما از محرومیت تاریخی باشد و می تواند انسان هزاره را به عنوان یک شهروند افغانستان صاحب اقتصاد بسازد و این نگونه بود که این مسئله طرح شد، بزرگ شد و بر سر زبانها افتاد! یادم هست که در جلسات پیرامون برق 500 کیلو ولت در مسجد باقر العلوم (ع) وقتی بحث می کردیم بعضی از دوستان می گفتند: اینقدر فراخوان برای تظاهرات ندهید که آبرو ریزی بشود! می گفتیم چرا؟ می گفتند: چون برای جامعه این مسئله مهم نیست، افرادی که در کابل زندگی می کنند برای برق بامیان در صحنه نمی آیند!.
جنبش روشنایی به وجود آمد که بگوید: ما مقصر هستیم که جامعه را در حاشیه نگهداشته ایم. مسائل اصلی و زیر بنایی و تصمیم گیریهای کلان را برای جامعه خود منتقل نکرده ایم. اگر ما مسائل کلان و زیر بنایی را تشریح کنیم جامعه حمایت می کند و برسر منافع عمومی و ملی و مطالبات عدالت خواهانه خویش می ایستند.
در این راستا بود که جنبش روشنایی بحمد الله توانست بزرگترین تظاهرات(میلیونی) تاریخ افغانستان را در مسئله برق 500 کیلو ولت برگزار کند که واقعا از نظر کمیت و کیفیت بی نظیر بود. رسانه های معتبر بین المللی و دنیا را به تعظیم واداشت.
جنبش روشنایی به وجود آمد که این مسائل مهم را مطرح کند: ما (مردم و انسان هزاره) در کجای تصمیم گیریها قرار داریم؟ چرا مجموعه این همه وزیر! معاون! مشاور! معین! وکیل! سفیر! کارمندان عالی رتبه و پایین رتبه دولتی بر روی یک لین برق تاثیر گذار نیستند؟!
اولین پرسش اساسی را در اذهان مردم زنده کرد که ما در عرصه تصمیم گیریها و اثرگذاریها در کجای بدنه قدرت و سیاست دولت افغانستان قرار داریم؟!
جنبش روشنایی به وجود آمد تا از مسئله دوام محرومیت گذشته انسان هزاره (به عنوان یک خطر و یک چالشی که می تواند نسلهای آینده ما را فلج ساخته و دستاوردهای تمام مقاومت های عدالت خواهانه ای ما را نابود بسازد) پرسش کند و از دولت دلیل این ظلم و تبعیض آشکار را مطالبه نماید و آن را نزد جامعه برجسته نماید.
جنبش روشنایی به وجود آمد تا این پرسش های اساسی را در اذهان عموم ملت و مردم هزاره زنده کند: آیا ما شهروندان برابر در افغانستان هستیم یا نیستیم؟! مسئله روشن شدن خانه های مردم بامیان توسط برق یک بهانه است، حرف اصلی چیزی دیگری است! حرف اصلی را همه، حتی آنانی که تا به امروز در برابر منطق علمی و اقتصادی جنبش روشنایی لجاجت کرده و می کنند می دانند که چیست! آنان خوب می دانند که اگر مطالبه جنبش روشنایی محقق شود چه تاثیری روی اقتصاد برجا می گذارد: 1. یک گام بلندی برای خودکفایی افغانستان است در عرصه انرژی و انرژی برق. 2. بر اساس اسناد علمی بین المللی و خارجی؛ بانک انکشاف آسیایی و مؤسسه فشنر، برشنا و وزارت انرژی افغانستان همه نشان می دهند که اگر این لین برق 500کیلو ولت از مسیر بامیان وردک بگذرد، می تواند 1200 میگاوات برق حرارتی ارزان قیمت را برای مصرف داخلی افغانستان تولید بکند. این اختصاص به انسان هزاره تنها ندارد برای تمام مردم افغانستان و به نفع همه ملت است. 3. جنبش روشنایی به وجود آمد تا به عنوان یک شهروند افغانستان منافع اقتصادی و ملی را به عنوان یک هدف و مطالبه عمومی عدالت خواهانه تعقیب کند. ما به عنوان شهروند هزاره تبار این سرزمین این مطالبه عمومی و عادلانه را مطرح کردیم که حق داریم در باره مسائل کلان این مملکت حرف بزنیم و اگر حرف ما منطقی است دیگران بپذیرند و به آن گردن نهند و به آن احترام بگذارند. جنبش روشنایی به وجود آمد تا این روحیه و این فرهنگ را در این سرزمین نهادینه کند. 4. جنبش روشنایی به وجود آمد تا بگوید که اگر مطالبه بر حق جنبش روشنایی برق 500 کیلو ولت تحقق یابد تنها خانه انسان هزاره بامیان را از نظر نور روشن نمی کند بلکه خانه تمام شهروندان افغانستان را اعم از پشتون، تاجیک، اوزبیک، هزاره و... را از نظر اقتصاد، علم و دانش، صنعت و رفاه روشن می کند.
5. معادن بزرگ ما در این سرزمین اختصاص به مردم هزاره ندارد! این مطلب را بارها گفته ایم اگر افغانستان یک کشور هست، این معادن مربوط به تمام شهروندان افغانستان است، مربوط به سرزمین ماست. جنبش روشنایی به وجود آمد تا بگوید: چرا ما(مردم هزاره) را نمی گذارید که از معدن آهن حاجیگگ و سیاه دره یکاولنگ استفاده کنیم؟!
امروز یک میخ که به دیوار کوبیده می شود از بیرون افغانستان وارد می شود! هر روز چرا افعانی (واحدپول) از ارزشش کاسته می شود؟! چون هیچ صنعتی در این کشور نیست! تمام اسعاری که وارد افغانستان می شود برای خرید خدمات و مایحتاج روزانه مردم افغانستان از کشور خارج می شود! حاضر نیستند در شرایطی معدن حاجیگگ به بهره برداری برسد که وادار شوند یا مجبور باشند ذوب آهن در بامیان تاسیس شود! چون می خواهند کار انسان هزاره جوالی گری باشد! نه اینکه صاحب صنعت شوند و صاحب اقتصاد شوند. مشکل ما اینجاست! جنبش به وجود آمده تا این مسائل را به جامعه منتقل کند.
اینکه چه کسی معاون رئیس جمهور باشد، چه کسی معاون اجراییه باشد و هر کسی که به سراغ ما(هزاره ها) می آید، رأي ما را می خواهد، همراهی ما را می خواهد و حمایت ما را میخواهد ما باید از خود بپرسیم که از لحاظ مسائل اصلی قدرت و سیاست در یک جامعه چه امتیازی را به ما می دهد؟! جنبش روشنایی به وجود آمد که ما این دست از مطالبات عدالت خواهانه را به صورت عمومی و جدی در وطن و جهان وطن امروز مطرح کنیم: آیا سرک ما ساخته (پخته) می شود تا ما از این محاصره ای که شده ایم خارج شویم؟! آیا معادن سرزمین ما طوری استخراج می شود که ما صاحب صنعت شویم؟! صاحب زیربناهای اقتصادی شویم؟!
8. دشمنی با جنبش روشنایی هم دقیقا به خاطر مطرح کردن این نوع مسائل از سوی آن است. اگر ما این مسائل اساسی در قدرت و سیاست را مطرح نمی کردیم و می خواستیم امتیاز مروج (معاونت و مشاورین و...را داشته باشیم) در جامعه افغانی را مطالبه می کردیم تا کنون دو سه برابرش را می گرفتیم و به ما می دادند.
در شامگاه اول اسد 96 (در مثل همین روزها) در رابطه با مذاکرات ما با حکومت در باره لین برق 500کیلو ولت، وقتی که رئیس جمهور ما را در ارگ دعوت کرد حرف ما همین مطالبات اساسی در قدرت و سیاست بود. در این جلسه که شخص رئیس جمهور، معاونت دوم ریاست جمهوری استاد دانش، حنیف اتمر مشاور ارشد امنیت ملی رئیس جمهور و جناب ژنرال صاحب مراد علی مراد حضور داشتند ما به صورت واضح و صراحتا گفتیم خواست و مطالبات ما، امتیازهای شخصی،گروهی و امتیازاتی که چه کسی چه موقفی را بگیرد! از این جنس امتیازات و مطالبات نیست. مطالبات مطرح شده ای ما دلیل دارد و در راستای منافع ملی افغانستان است و هرچند سالها طول بکشد ما بر سر این مطالبات و خواسته های برحق خود ایستاد خواهیم شد و اگر مطالبات عدالت خواهانه ما در سطح بین المللی نیاز به شواهد و مستندات هم داشته باشد ما آن را در دست داریم و برای براورده شدن آن به دادخواهی خود ادامه خواهیم داد. ما از این ببعد نخواهیم گذاشت ستم کردن بر مردم و انسان هزاره بدون هزینه باقی بماند.
9. اگر نتوانیم به این مطالبات عدالت خواهانه خود دست یابیم و آن را محقَق بسازیم! (حرف ما همان حرفی است که با یاران شهید خود در آن عصر دلگیر دوم اسد 95 در مصلای رهبر شهید دست در گردن همدیگر انداخته با همدیگر گفتیم: ممکن است مطالبات عدالت خواهانه ما عملی نگردد اما یک چیز را ما به اثبات می رسانیم که سر مطالبات عدالت خواهانه خود و مردم خود معامله نخواهیم کرد) به کسی اجازه نمی دهیم که بر سر مطالبات عدالت خواهانه مردم ما قمار بزند و سر حق مردم معامله کند.
10. جنبش روشنایی به وجود آمد تا این منطق انسانی را علام کند که انسان این سر زمین از هر نژاد، تبار، قومیت، ایدئولوژی، زبان و مذهب که دارد باید از حقوق و کرامت برابر شهروندی برخوردار باشد و در تصمیم گیریها باید به صورت یکسان مشارکت داشته باشد. همینطور حرف، پلان، نطر و حقوقش باید به رسمیت شناخته شود. این مطالبات اساسی دقیقا همان چیزهای است که ما را برمی گرداند به آرمان های که مزاری بزرگ (ره) در زمان مقاومت غرب کابل مطرح می کرد.
11. بسیاری برما ایراد می گیرند که شما هزینه بزرگی از مردم(شهدای میدان روشنایی) را به پای این مطالبات اساسی قربانی کردید. ما می گویم: دست یافتن به حقوق اساسی، کرامت انسانی و وجایب شهروندی برابر در سرزمین مانند افغانستان بدون پرداخت هزینه ممکن بوده است؟! مگر ما در دوران مقاومت غرب کابل کم هزینه پرداخت کرده ایم! وقتی شما در برابر انحصار، استبداد، زورگویی و تبعیض سیستماتیک قرار می گیرید باید خود را برای پرداختن هزینه آماده کنید.
12. ایراد دیگر مخالفین این است که در مقابل پرداخت این هزینه جنبش روشنایی چه دستاوردهایی داشته است؟! ما می گوییم:
اولین دستاورد جنبش روشنایی این است که (جنبش روشنایی) ما را بر سر آن چیزی آورد که می تواند ما را ما بسازد در افغانستان! یعنی تأکید بر حقوق مساوی و برابر با دیگر هموطنان. یعنی ما در سیاست و سیاستگذاری کشور شریک باشیم و تاثیرگذاری ما در قدرت و سیاست نادیده گرفته نشود!
دومین دستاورد این است که جنبش روشنایی توانست بحث انسان هزاره را در سطح بین الملل مطرح بسازد.
البته ما هنوز در ابتدای راه هستیم و نتوانسته ایم تمام مسائل انسان هزاره را در دنیا مطرح کنیم ولی ما عزم جدی و قدرت این کار را داریم که با جهان سخن بگوئیم و وضعیت واقعی در افغانستان را برای جهان تصویر بکنیم و نگذاریم کسانی که ظلم و ستم می کنند، به کشور و ملت خیانت می کنند، تبعیض و زیادت خواهی پیشه می کنند در نزد جهانیان چهره های مقبول و شایسته باشند. ما باید آنان را دچار و متحمل هزینه بسازیم البته از راه و روش های معقول، مدنی و قانونی که در جهان پذیرفته شده است و جهان به آن احترام می گذارد. البته این کار (مبارزه مدنی و مطالبه عدالت خواهی) ما را هم آرام نخواهد گذاشت! متحمل هزینه ساختن حکومت به آسانی میسر نیست، پیگیری و... مسائل است! مسائل اصلی این است ...