مدیریت «طرح نو»
http://tarhenaw.com/?p=2242

«علاوه بر بعد اخلاقی و وجدانی مساله، حمایت از بهزاد بعد علمی نیز داشته و دارد. متاسفانه تحصیل‌کردگان ما علی‌رغم ادعاهای بلندبالای که دارند و دچار توهم دانایی هستند، ذهنیت کاملا عامیانه دارند، مسایل سیاسی- اجتماعی را عامیانه فهم می‌کنند و به همین خاطر عامیانه راه‌حل ارایه می‌کنند. اکثر کسانی که یا دارای عنوان دکتری هستند و یا اگر دکتر نیستند تقلبا خود را در میان مردم دکتر معرفی می‌کنند، فهمشان از مسایل اجتماعی مثل فهم یک کارگر ساده بی‌سواد و یا کم‌سواد هستند. به همین خاطر راه‌حلشان پاک کردن صورت مساله و سکوت است.!!»

یکی از معضلات سیاسی- اجتماعی ما که (خیلی از نابسامانی‌ها و وضعیت ناگوار کنونی محصول و برآیند آن است)، نبود افکار عمومی هوشمند و فعال سیاسی است. این نقطه‌ضعف ناشی از ضعف فهم مسایل سیاسی و پدیده‌های اجتماعی است. عدم فهم درست مسایل سیاسی و اجتماعی اختصاص به عامه مردم ندارد بلکه حتی تیپ تحصیل‌کرده و مدعی و متوهم همه‌چیزفهم ما را نیز شامل می‌شود. گاهی برداشت و تحلیل تحصیل‌کردگان و مدرک داران ما از مسایل اجتماعی و سیاسی به‌طور غیرمنتظره‌ای ناامیدکننده‌ است. ما چه در سطح عوام و چه در سطح خواص با افکار عمومی علمی، هوشمند، دانا و توانا روبه‌رو نیستیم. از همین رو افکار عمومی ما در مواجهه با رخدادها و پدیده‌های اجتماعی و کنش کنشگران سیاسی فعال برخورد نمی‌تواند و همیشه منفعل و به‌جای فهم مساله درصدد پوشاندن صورت مساله هست. به خاطر همین مشکل و به دلیل همین ضعف در بینش و منش، ما توانایی حل مسایل خود را نداریم و افکار عمومی جامعه توان تفکیک مسایل و معضلات پیش‌آمده را حتی در حوزه تحصیل‌کردگان ندارند.

طرح نو به‌عنوان یک مجموعه علمی، فرهنگی و سیاسی که در این عرصه‌ها فعال است و حوادث و تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را رصد و تحلیل کرده موضع‌ می‌گیرد، سعی دارد تا با رویدادهای سیاسی در سطح توان خود علمی برخورد و در قبال گروه‌ها و افراد بازیگر سیاسی موضع علمی‌تر اتخاذ نماید. طرح نو از گروه‌ها و افراد سیاسی دخیل در بازیگری و نقش‌آفرینی درروند تحولات سیاسی، اجتماعی، امنیتی و… شناختی نسبتا خوب و آشنایی قابل‌اعتمادی پیداکرده و خیلی از گروه‌ها و چهره‌های سیاسی را شناخته و درباره نقطه قوت و ضعف‌های آن‌ها می‌تواند اظهارنظر نسبی نماید. یکی از چهره‌های بازیگر در عرصه سیاسی و تحولات اجتماعی کشور جناب احمد بهزاد است که مدتی زیادی است که نام او سر زبان عام و خاص جاری است. طرح نو بهزاد را که در طول مدت فعالیت‌های سیاسی و کشمکش مبارزاتی‌اش رصد کرده است او را فرد لایق، شایسته، زیرک، هوشمند، توانا و متعهد و مغرور به غرور هزارگی شناخته و او را دارای ویژگی‌های شخصیتی‌ای می‌داند که کمتر کسی دیگر که در عرصه حیات سیاسی از مردم هزاره فعال هستند دارای آن ویژگی‌ها هستند.

البته این ویژگی‌های شخصیتی به تنهای باعث نشده که طرح نو از او حمایت کند، بل علاوه بر ویژگی‌های شخصیتی وی الزامات اخلاقی و ضرورت‌های اجتماعی نیز ایجاب می‌کند که باید از احمد بهزاد حمایت صورت گیرد. الزامات اخلاقی به این معنا که از زمانی زایش و تولد جنبش روشنایی و درخشش خوب و خیره‌کننده احمد بهزاد در این جنبش تمام نیروهای داخلی و دولتی فعال شدند که او را تخریب و قامت استوار او را زیر فشارهای توطیه‌های خاینانه و مزورانه خم کنند. وقتی محقق جنبش را فروخت و رفت خود او و مریدان باندی‌اش شروع کردند به تخریب بهزاد و هیچ حدومرزی اخلاقی برای خود قایل نشدند و محقق اگر دستاویزی دیگری برای کوبیدن او نیافت در یک جلسه علنی و چشم در چشم رسانه‌ها گفت که او سرش مثل هزاره‌ها نیست.!! بعد از حادثه جانکاه دوم اسد که خلیلی و دار دسته‌اش به بهای ریاست به‌اصطلاح شورای عالی صلح خط قرمز ترسیم‌شده‌اش سبز شد، باز تمام مریدان این دو شیخ متحدانه علیه بهزاد جوسازی و تهمت پراکنی کردند و سعی کردند که قامت استوار عدالت‌خواهی او را خم کنند. به‌مرورزمان که جنبش با مانع سخت و زمخت تاریخی مواجه گردید و مطالبه‌اش توسط غنی و تیم فاشیست وی برآورده نشد و خون‌های ریخته شده در این راه جنبش را جهانی کرد و بهزاد کمر را زینب گونه بست و پیام‌رسان خون‌های شهدای جنبش گردید، عده‌ای دیگری به‌ظاهر هم‌سنگر کمر بستند تا جلو پیشروی او را بگیرند و زمین‌گیرش کنند، و این بار خطرناک‌تر از مراحل قبل بود؛ زیرا از درون جنبش این اژدها سر برآورده بود. این‌ها هم هرچه تهمت، افترا، توهین، فحش بود نثار بهزاد کردند!! اما در قبال اکثر این توطیه‌ها و دسیسه‌چینی‌ها افکار عمومی ساکت و سردرگم و حتی مایوس بودند و واکنشی از خود بروز نمی‌دادند. طرح نو تمام این ترفندها و توطیه‌ها را زیر نظر داشت و به این نتیجه رسید که بهزاد در این میدان هم صادق‌ترین و هم مظلوم‌ترین است. وجدان و اخلاق حکم می‌کند که در قبال این دسایس ساکت ننشیند و از مظلومیت او حمایت کند.

علاوه بر بعد اخلاقی و وجدانی مساله، حمایت از بهزاد بعد علمی نیز داشته و دارد. متاسفانه تحصیل‌کردگان ما علی‌رغم ادعاهای بلندبالای که دارند و دچار توهم دانایی هستند، ذهنیت کاملا عامیانه دارند، مشکلات پیش‌آمده را عامیانه فهم می‌کنند و به همین خاطر عامیانه راه‌حل ارایه می‌کنند. اکثر کسانی که یا دارای عنوان دکتری هستند و یا اگر دکتر نیستند تقلبا خود را در میان مردم دکتر معرفی می‌کنند، فهمشان از اختلاف پیش‌آمده در میان شورای عالی مثل فهم یک کارگر ساده بی‌سواد و یا کم‌سواد هستند. به همین خاطر این‌ها هم راه‌حلشان مذاکره و پادرمیانی و سکوت نسبت به این پدیده است.!! اما طرح نو معتقد است که اختلاف پیش‌آمده یک شکرآبی عادی و یک آزردگی عاطفی نیست که با پادرمیانی و ریش‌سفیدی حل گردد. این اختلاف ریشه در دو نگرش شخصیتی و دو روش مبارزاتی دارد که هردو زمینه و زمانه اجتماعی خود را دارند. راه‌حل این اختلاف این است که افکار عمومی و خصوصا مدعیان دانایی و دلسوزی از حالت انفعال خارج‌شده و مساله را درست و دقیق درک کرده و خط و موضع خود را در قبال آن روشن سازند.

خیلی‌ها بهزاد را شایسته و تا هنوز درروند مبارزات عدالت‌خواهانه خالی از غل و غش می‌دانند و رقیبان او را ازنظر توانایی فکری و بهره‌مندی هوشی، صداقت، مدیریت، و سایر ویژگی‌های شخصیتی به‌اندازه او نمی‌دانند و هم‌چنین تعهد و پایبندی و پایمردی آنان را در سنگر مبارزه برای عدالت، در سطح بهزاد نمی‌دانند اما بازهم خیال می‌کنند که با سکوت زمینه تفاهم و دوباره جمع شدن را فراهم می‌کنند درحالی‌که:

خواجه پندارد که طاعت می‌کند

غفلتا بر خویش لعنت می‌کند.

این اختلاف پیش‌آمده اختلاف دو یا چند نفر نیست تا پادرمیانی و ریش‌سفیدی حل گردد. این اختلاف زمینه و علت اجتماعی دارد. زمینه و علت اجتماعی را بردار خودبه‌خود اختلاف از میان برداشته می‌شود. به این معنا که استقبال از جنبش روشنایی و پشت کردن مردم به رهبران سنتی خیلی از اعضای شورای عالی را به طمع انداخته که جایگاه رهبران سنتی را پر کنند. در ایجاد این توهم مردم بیشتر مقصرند چراکه هرکسی بر اساس انگیزه منطقه، رفاقت، خویشاوندی و… چراغ سبز رهبری را به این‌ها نشان داده و این‌ها را سر خر شیطان سوار کرده که همه خواب رهبری را می‌بینند. اگر ما افکار عمومی فعال و هوشیار داشته باشیم که بدون هیچ ملاحظه‌ای در قبال پدیده‌های این‌چنینی موضع روشن می‌گرفتند وضعیت امروز ما این نبود. افکار عمومی به‌عنوان عامل مهارکننده زمینه‌های اجتماعی این اختلاف را شناسایی و از آن‌طرفی که صبر و حوصله و بردباری و شکیبایی به خرج داده و بداخلاقی نشان نداده و تا هنوز در هیچ ایتلاف و جایی قدرت گدایی نکرده و برای سفارت و… نامزد نشده و بر خط مستقیم عدالت‌خواهی جنبش روشنایی ایستاده حمایت می‌کرد خودبه‌خود اختلاف پیش‌آمده حل و جنبش از آسیب و فراکسیون بازی مصون می‌ماند. طرح نو بر اساس همین تحلیل و انگیزه، از بهزاد حمایت کرده و لازم می‌داند که از مردم عزیز و افکار عمومی تقاضا نماید که حال که واقعیت‌ها بر همگان روشن‌شده و تهمت‌ها و افتراها بر آفتاب گردیده است برای از میان برداشتن اختلاف و ایفای الزامات اخلاقی و مسوولیت تاریخی خویش همه موقف خود را مشخص و سکوت و مصلحت سنجی‌های ناشیانه را کنار گذاشته و از این عدالت‌خواه نستوه حمایت کنند. پس بهزاد را برای تداوم خط عدالت‌خواهی و مبارزه با تبعیض سنگین تاریخی و شکستن انحصار قومی حمایت کنیم.