دکتر حفیظ شریعتی
در شمال چهارده غوربند در درههای قولخول و قوللیج هزارهها زندگی میکنند که جمعیت این دو دره نزدیکبه سه هزار نفر میرسند. در گذشته در بسیاری از درههای غوربند هزارهها زندگی میکردند که در اثر جنگهای هجومی اقوام دیگر به سمت شیخعلی و درۀ ترکمن عقبنشینی کردند. دلیل این باور سیدهای درۀ سیدان هستند که با وجود شیعه بودن، در محل سابق هزارهها زندگی میکنند. در السوالی غوربند طایفههای فرینجل، لیج، قولخول زندگی میکنند که جمعیتشان در اثر مهاجرت به شهرها کاهش یافتهاند. اکنون از مردم «قللیج» السوالی سیاهگرد ولایت پروان در حدود چهارصد خانه در کابل زندگی میکنند.
هزارههای ترکمنی در گذشتههای دور در سراسر درۀ غوربند و چهارده غوربند باشنده بودند؛ اما اکنون فقط در درۀ ترکمن محدود و محصورند. بابرشاه در بابرنامه از ترکمنهای هزاره یاد کرده است، وقتی در بین سالهای 913 تا 916 هجری یکبار از تنگی اژدر عبور کرده است و در آن زمان ترکمنهای این منطقه شتر تربیت میکردهاند؛ زیرا بابر مینویسد که یکی از شتران ترکمنها را نحر کرده و کباب کرده است.
السوالی شیخعلی
«السوالی شیخعلی یکی از السوالیهای نه گانۀ ولایت پروان است که در غربیترین نقطۀ ولایت پروان و هممرز با ولایت بامیان قرار دارد. این السوالی نزدیکبه شصت هزار جمعیت دارد که بیشتر آنان در کابل و خارج از کشور زندگی میکنند.
دایکلان، نایمان، قرلق، کرمعلی، سادات و بابر از طوایف مهم السوالی شیخعلیاند. دایکلان، نایمان و سادات شیعه مذهباند که درحدود شصتوپنج تا هفتاد درصد جمعیت این السوالی را تشکیل میدهند. قرلق، کرمعلی، بابر و محمدداد توچی اهلسنتاند که درحدود سی تا سیوپنج درصد جمعیت این السوالی را تشکیل میدهند. اینان هزارهاند؛ اگرچند قرلق و بابر خودشان را ترک میخوانند.
طایفۀ بابر
طایفۀ بابر در ابتدای السوالی شیخعلی در درۀ بابر زندگی میکنند. این مردم کشاورزند و درحدود 150 خانواده میشوند. حاجی سخیداد خان و حاجی سلام بابری از بزرگان این طایفهاند.
قرلق
هزارههای قارلق در هزارستان، شمال و شرق هزارستان زندگی میکنند و از نیمۀ دوم هزارۀ دوم قبل از میلاد در این سرزمین ساکن شدهاند. طایفۀ قرلق بزرگترین طایفۀ اهلسنت شیخعلی است که درحدود دو هزار تا 2500 خانوادهاند. این طایفه در دشتخم، درۀ توریج، خاک غلامعلی، رباط، درواز، دشتگذار، شنگریان، نوی و کوتک سکونت دارند. این طایفه شاخهای از طایفۀ بزرگ قرلق است که بیشتر در ولایت قندوز، بغلان و سمنگان زندگی میکنند. مردم این طایفه بهنسبت باسواد است. بیشتر کارمندان اداری السوالی شیخعلی را این طایفه تشکیل میدهد. مردم دهنشین این طایفه به کشاورزی و مالداری مشغولند.
زیارتگاه غلامعلی ملقب به قرلق بابا که بابای این قوم است، در خاک غلامعلی یا جِلگه قرلق قرار دارد.
مرحوم انجنیر ضمیر، وکیل میرانظر خان، شهید ملا محمد یاسین، قوماندان محمد سرور، شهید پلوت عبدالحق، ملکمحمد نسیم خان، سارنوال عبدالوهاب قرلق از بزرگان این طایفهاند.
کرمعلی
طایفۀ کرمعلی در مناطق شینگریان، درواز، بوتیان (تاره و انبارخانه) و سنگنداب زندگی میکنند که درحدود یک هزار و پنجصد خانواده میشوند. کرمعلیها در ولایت بغلان و در السوالی تالهوبرفک نیز زندگی میکنند.
پیشۀ این طایفه در درواز بیشتر باغبانی و کشاورزی و در شینگیریان، بوتیان و سنگنداب بیشتر دامداری است.
مرحوم استاد عیسی خان، استاد فیضمحمد خان، مولوی خانجان، وکیل عبدالحسین خان، استاد هاشمی رئیس دانشگاه میوند، حاجی قوماندان سردار، حاجی دکتر نورمحمد از بزرگان این طایفهاند.
محمد داد
طایفۀ محمد داد از شاخۀ طایفۀ توچی (توپچی) دایکلان است که در درۀ نرخ السوالی شیخعلی سکونت دارند که درحدود سیصد خانواده میشود که بیشتر در کابل زندگی میکنند. مردم این طایفه خود را هزاره و دایکلان هزاره میدانند. قوماندان ملا یعقوب از بزرگان این طایفه است.»
هزارههای ولایت لوگر
هزارههای لوگر شامل طایفههای قلمود، محمدخواجه و دایمیرداد میشوند. در ولایت لوگر در دوران اقتدار ظاهرشاه یکی از السوالی آن به نام «هزاره» خوانده میشد که در دوران داوود خان آن را به «آزره» تبدیل کردند و اکنون آن را السوالی ارزه و آزرو میخوانند. این تغییرات نام بیانگر هزارهستیزی ادارۀ کابل علیه هزارهها به شمار میرود.
هزارهها در مناطق مختلف ولایت لوگر زندگی میکنند، از جمله در السوالی برکیبرگ در قریۀ برکی راجان تعداد سادات تشیع و هزارهها با هم زندگی میکنند و همچنین در قریۀ پاسخاب بیشتر از چهارصد خانوار اهل تشیع و هزاره مسکونند.
در کلنگار و قریۀ جویک کلنگار لوگر هزارهها در کنار سادات، قزلباشها و پشتونهای شیعه زندگی میکنند. در خوشی نیز بالغ بر ششصد خانوار اهل تشیع و هزاره زندگی میکنند.
در لوگر از زمانهای دور هزارهها سکونت داشتند. چنانچه در کتاب سیرالمتأخرین آمده است: «چرخ» موضعی است از تومان لوگهر، مولانا یعقوب چرخی بدان منسوب است. «سجاوند» از قریههای مشهور آن است. در کوهستان آن بنگاه هزاره و افغان است.
هنگامی که همایون در هند مشغول جنگ بود، خواجه جلالالدین محمود را حاکم کابل مقرر کرد. خواجۀ مذکور از طریق «بنگش» و «تیرا» به سوی کابل حرکت کرد و در «درۀ ارباب» در قلعۀ «سفیدگاه» که به گردیز تعلق داشت، فرود آمد و از آنجا کوچ کرده در «چشمۀ تره» که ته کوتل گردیز است، به جانب کابل فرود آمد. خواجه با سپاهیان خود از آنجا بر سر «هزارۀ لاغری» که مابین «ودق» (وردق) و «میدان رستم» مقر داشتند، تاخت. جمعی از آنها کشته شدند، گوسفندان و اسپهایشان به ضبط در آمدند. خواجه با سپاهیان خود بعد از سه چهار روز به کابل آمدند.
مسکن هزارۀ لاغری به طور دقیق معلوم نشده است؛ اما به یقین در مناطق میان گردیز، لوگر، میدان و وردک بوده است. «وردق» به احتمال قوی همان «وردک» امروزی است. در آیین اکبری نیز وردک به صورت وردق ضبط شده است. در میان هزارههای بادغیس یک شاخه به نام «هزارۀ لاغری» یاد میشوند، آیا اینان با اقوام لاغری لوگر یکی بودهاند؟ دقیق معلوم نیست؛ اما نشان از یگانگی آنان دارد.
تاریخ هزارههای لوگر تحولات و تغییرات بسیاری به خود دیده است. هزارههای قدیم لوگر بارها تا سرحد انقراض رسیدهاند. باز در طول سالهای متمادی دستههایی از سایر طوایف هزاره به لوگر رفتهاند و به هزارههای قدیم پیوستهاند. از جمله خانوادۀ عبدالخالق شهید که نادر را کشت و در اصل از هزارههای غزنی (دایه، اجرستان) بوده است، به لوگر رفته بود و بعد به کابل آمده بودند.
هزارههای امروز لوگر از سه قوم عمده به نامهای قلمود، محمدخواجه و دایمیرداد تشکیل شدهاند و در چند نقطۀ لوگر از جمله درۀ «پدخواو»، «محمدآغه»، «خوشی»، «سرخآباد»، «گلنار» و غیره سکونت دارند.
التهمور نام طایفۀ هزاره و نام محلی در ولایت لوگر است که در متن «بحران در حقوق ارضی» دربارۀ آن چنین آمده است: «به تاریخ 28 اکتوبر سال 2002 بزرگان قوم در قریۀ التمور در ولایت لوگر در یک خیمه در زمین خشک که به فاصلۀ یک میل دور از قریه واقع بود،گرد هم آمدند، هدف آنها این بود که مقدار 12000 جریب زمین (2400 هکتار) چراگاه و زمین للمی را توزیع کنند. این زمینی بود که در سابق به حیث چراگاه و همچنان جهت کشت للمی مورد استفاده بود، رمهداران کوچی نیز همیشه از این ساحه استفاده میکردند، مردم (فعلی) التمور خود پشتونهای نیمه کوچیاند. این ساحه در سالهای 1880 منحیث بخشی از کارزار امیر عبدالرحمان خان جهت اسکان ناقلین در هزارهجات به آنها داده شد.».
دلتمور، التهمور، بایتمور، نامهای طایفههای هزارهاند که اکنون در سراسر هزارستان پراکندهاند. این طایفهها در گذشته در بخش وسیع از مناطق لوگر و پکتیا زندگی میکردند. این مردم اکنون پشتون خوانده میشوند. «نباید سردرگم شوید،احمدزایهای وزیری غلزای هستند و زیر مجموعهای از کتلۀ حجیم بخش سلیمان خیلاند که آنها در رشتۀ کوه و گردنه، التهمور که از پکتیا شروع و به لوگر ختم میگردد، ساکن هستند.»
در لوگر دو طایفه بهنامهای لاغری و سلطان محمود زندگی میکنند. طایفۀ خوشی مربوط به یکی از شاخههای طایفۀ لاغری است. این طایفه اکنون در منطقۀ خوشی لوگر و پنجاب بامیان زندگی میکنند.
هزارۀ لاغری باشندۀ لوگر بودهاند، چنانچه در متن زیر به آن اشاره رفته است: «هنگامیکه همایون در هند مشغول جهاد بود، خواجه جلالالدین محمود را حاکم کابل مقرر کرد، خواجۀ مذکور از طریق بنگش و تیرا به سوی کابل حرکت کرد و به راه درۀ «زریاب» در قلعۀ سفیدگاه که به گردیز تعلق داشت، فرود آمد و از آنجا کوچ کرده در «چشمۀ تره» یا (تیره) که ته کوتل (تیره) گردیز است به جانب کابل فرود آمد، خواجه با سپاهیان خود از آنجا بر سر «هزارۀ لاغری» که ما بین ودق (ناحیهای در شرق ولایت لوگر نزدیک نوارمرزی کنونی) و میدان رستم (میدان شار کنونی) مقر داشتند، تاخت، جمعی از آنها کشته شدند، گوسفندان و روانات شان به ضبط در آمدند، خواجه با سپاهیان خود بعد از سه چهار روز به کابل آمدند.»
بزرگترین طایفۀ هزاره در گذشته هزارۀ سلطان مسعود بوده است، این طایفه در کنار هزارۀ بهسود در مناطق ننگرهار، لغمانات، کابل، لوگر و پکتیا زندگی میکردند. نام قریهها، محلهها، قبرستانها، قریهها و زیارتگاه مناطق جنوب و اطراف کابل گواه بر وجود این طایفه است که اکنون با اقوام دیگر در آمیخته است:
ظهیرالدین بابر مینویسد: «یکی از بلوکات کابل «بدراو» است که در پهلوی الهسای قرار دارد... و صحرانشینان این ولایت هزاره و افغاناند و کلانترین هزاره، هزارۀ سلطان مسعود است.»
سای در هزارهگی به درۀ باریک و ریگزار گفته میشود. اله: ابلق معنا میدهد. الودال، سایامد و سیخینه که همان سایخانه باشد در جاغوری با الهسای از یک ریشه با ریختهای متفاوتاند.
ادامه دارد