نویسنده: کارشناس ارشد حقوق نجیب الله شرافت

قبل از ارائه سلسله نوشته‌های ذیل به مناسبت دومین سالگره‌ی‌ جنبش روشنایی، لازم به ذکر این مهم است که:

۱- عدالت‌خواهی و عدالت‌طلبی سابقه‌ی ریشه‌دار و دوام‌دار و بسیار کهن در فرهنگ و تمدن هزاره‌ها دارد و بسیاری از آزادی‌خواهان و ستم‌دیدگان این قوم و تبار، طلایه‌داران پرچم‌دار عدالت‌خواهی بودند و هستند؛ زیرا که اینان با تمام وجود ظلم و ستم را در سرزمین خود چشیده و ذایقه دادخواهی در تار و پود این ستم‌دیدگان رخنه کرده است؛ از آنجای‌که بنده نیز جزء از این پیکره‌ی عظیم بوده و هستم نمی‌توانم در برابر تبعیض‌ها ‌و بی‌عدالتی‌های سیستماتیک بی‌تفاوت بوده و ندای عدالت‌طلبی سر ندهم اما معتقدم که فریاد کردن دردهای تاریخی بدون داشتن کدام برنامه مشخص و مدون جز یأس و نومیدی اجتماعی محصولی نخواهد داشت.


۲- جنبش روشنایی و قبل از آن جنبش تبسم از نادرترین، مؤثرترین، مدنی‌ترین جنبش‌های اعتراضی نه تنها در داخل کشور افغانستان که در جهان بوده و برکاتی زیادی داشته است. با حفظ مقدمه اول، بر این باورم که جنبش روشنایی زمانی تنها راه مطمئن در جهت برآورده‌ شدن آمال و آرزوهای دیرین هزاره‌ها است که پیله‌های خودخواهی، تنگ‌نظری، دشمن‌تراشی و دلسوزی‌های بی‌خود و بی‌جهت از دور خود برچینیم و نقدهای سازنده و دلسوزانه را با جان و دل خریده و با چماق دشمن‌سازی و خاک‌پوشانی واقعیت‌های موجود آن را تخریب بحساب نیاورده و عدالت‌خواهان را از خود نرنجانیم.

(۱) مقبولیت و مشروعیت جنبش روشنایی

همانطور که می‌دانید جنبش روشنایی در راستای تغییر لین برق ترکمنستان از مسیر بامیان به مسیر سالنگ به وجود آمد اما همانطور که از شعارهای مثل «درد ما برق نیست فرق است» پیداست، مهمترین‌ خواسته‌ی ما هزاره‌ها، حضور مؤثر، مفید و متناسب در ساختار و تشکیلات دولت و حکومت است نه حضور سمبولیک و غیرمؤثر؛ جنبش روشنایی به این خواسته‌ی مشروع و بحق هزاره‌ها نمی‌رسد جز اینکه مقبولیت به دست آمده را حفظ کرده و مشروعیت لازم را کسب کند.

در دنیای امروز تنها راه مشروعیت‌بخشی به نهادهای اجتماعی و حکومت‌ها و احزاب و ... مراجعه به آراء مردم از طریق یک انتخابات دموکراتیک و آزاد چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم (نمایندگان انتخابی مردم) است و هیچگاه حضور گسترده و پرشور مردم در شورش‌ها، اعتراض‌ها و تظاهرات‌های اجتماعی، مشروعیت‌آور نبوده و نیست. از این منظر یعنی مشروعیت، جنبش روشنایی و شورای عالی آن بعد از دو سال و اندی که از عمر آن می‌گذرد به شدت قابل نقد و انتقاد بوده و است؛ چرا که در جهت مشروعیت بخشی به جنبش تا کنون نه تنها گامی برداشته نشده که با خاک ‌پوشانی و اتخاذ رویکردهای پوپولیستی به همان خیزش‌های اجتماعی مردم بسنده کرده و آن را جواب مثبت هزاره‌ها در مطالبه کردن حقوق ‌شان از مسیر جنبش روشنایی تلقی نموده است.
بدیهی است که این گونه تظاهرات و اعتراضات مدنی و اجتماعی که به جرقه‌ی می‌ماند و با انگیزه‌های گوناگون صورت می‌گیرد، در دراز مدت نه تنها نسبت به کل مطالبات که در خصوص مطالبه تغییر لین برق نیز نمی‌تواند گویایی مشروعیت داشتن جنبش روشنایی برای این مطالبات باشد.

چرا جنبش روشنایی و اعضای شورای عالی آن برای کسب مشروعیت گامی بر نمی‌دارند و از چه هراس دارند؟
با چشم‌پوشی از عوامل بیرونی که آن نیز در جای خودش بسیار مهم و قابل توجه است، مهم‌ترین عامل درونی تأخیر در کسب مشروعیت، نا‌هم‌خوانی و نا هم‌گونی و عدم سنخیت‌های لازم در افراد طراز اول این جنبش است به‌طور که امروزه دیگر از آن مقبولیت روزهای اول جنبش در میان توده‌های مردم داخل کشور نیز خبری نیست. از میان اعضای شورا عالی جنبش و حتی افراد در یک سطح پاین‌تر کسانی برای پوشیدن ردای رهبری قوم هزاره خیز برداشته که به نظر می‌رسد به قامت بسیاری از آنان گشاده بوده و زیبنده قامت‌شان نباشد و هوشیاران جنبش به خوبی می‌دانندکه با حفظ این وضعیت نه تنها نمی توان به مشروعیت دست یافت که مقبولیت به دست آمده نیز بر باد است.