حسن رضایی
تراژدی خونین عاشورا، یکی از تراژدی هایی است که میلیون ها انسان را در سراسر جهان، در هر آغاز سال ه.ق. بسیج میکند و به پای تریبون های و عظ وخطابهی واعظان و سخنوران میکشاند. میخواهم، در این زمینه، نظری دوست محترمی را روایت کنم. - شاید راضی نباشد، که اسمش را یاد آوری کنم.ـ ایشان، در رابطه با تاریخ سیاسی خاور میانه و اسلام زیاد مطالعه کردهاست. جغرافیای خاور میانه را میداند. روزی باهم در رابطه با عاشورا صحبت میکردیم، ایشان میگفت:«به جای این که مسلمانان و اعراب، در آغاز سال هجرت پیامبر اسلام و تغییر تاریخ اعراب، آغاز سالروز تاریخ انقلاب جهانی اسلام را جشن بگیرند، عزا داری میکنند»؛ زیرا که در سال ۶۱ هجری حسین نوادهی پیامبر اسلام، توسط خود مسلمانان در باری، و لشکریان حاکمیت استبدادی شام و کوفه، در کربلا، همراه یارانش شهید شدند.
بنابراین شیعیان، هر سال ازاین تراژدی، تجلیل میکنند؛ زیرا در آن ویژگیها و جاذبه هایی وجود دارد که آن را برجسته می سازد. مانند: عدالت خواهی اجتماعی و انگیزه مبارزه با استبداد و تسلیم نشدن به ظالم و نپدیرفتن ظلم. فرایند تجلیل از عاشورا در واقع به مرور زمان نضج گرفته، رفته رفته به صورت یکی از شعایر پر جذبه، و مقدس در آمد، و شکل اسطورهای به خود گرفت و در جهان معاصر، بعد از انقلاب اسلامی، به رهبری آیت الله خمینی در ایران، -مراسم و تجلیل از عاشورا- جنبه سیاسی -ایدئولوژیک نیز یافتهاست.یعنی وسیله بسیج و تهیج مردم توسط رژیم ایران در جهت منافع سیاسی شان شدهاست.
اما زجرمندانه، باید گفت: در جامعه ما (هزاره)، مدیریت این تربیون، در اختیار کسانی قرار داشتهاست، که نه تنها از عاشورا اسطوره سازی های خیال پردازانه و داستان های فانتزی و رمانتیک ارايه میدارند؛ بلکه کسانی هستند که سازمان یافته، ادبیات منحط و عامیانه و رسم های خرافی را آهسته آهسته رواج داده، نهادینه میسازند. در حالی که ادبیات عاشورا، ادبیات فاخر، انسانی و درون مایه آن را آزادی و آزادگی بر میتابد وادبیات سیاسی عاشورا نیز، ادبیات عدالت خواهانه، انسان دوستانه، ضد بیداد گری بوده، ویژگی ستم ستیزی و حماسی داشتهاست. ادبیات و هنری که در سال های اخیر خلق و ترویج میشوند، هنر و ادبیات ستم پذیری، خو گرفتن به ظلم و نوستالیژی تاریخی منحط بوده اند، حتی در برخی موارد ادبیات ضداخلاقی و خودآزارانه نیز رواج یافتهاست. در واقع جفای تاریخیای است، که بر عاشورا رفتهاست.
اما کسانی که در محور بحران خاور میانه نقش بازی کرده، جنگ های نیابتی را مدیریت میکنند و یا در مرکز دایره و هارتلند هلال خونین و ژئوپولیتیک شیعه، نشستهاند، از این مراسم و شعایر خرافی که منافی با ارزش های اخلاقی، انسانی و تاریخی عاشورا است، استفاده ابزاری و سیاسی میکنند. برای آنان هدف مهم است، و هدف و سیله را توجیه میکند. حال وسیله و ابزار رسیدن به هدف، هرچیزی که باشند، برای آنان مجاز است. ترویج رسم و رواج های ضداخلاقی و منافی با کرامت انسانی، -مثل صدای سگ درآوردند، لولیدن در گل و لای، خود را خون آلود کردن، اسب را زیارت کردن - و تحریف تاریخ عاشورا برای آنان مجاز اند. آنان هر حدیث و روایت برساخته خود را از طرف معصوم و امام در جامعه بسته، قالب میکنند. به نفاق و فتنه، در میان شیعه و سنی و مسلمانان و غیر مسلمانان، دامن میزنند.
در اخیر، لازم می دانم تذکر دهم، واعظانی که در ماه محرم هر سال، از ایران، افغانستان، پاکستان و کشورهای عربی دعوت می شوند، بیشتر آنها به روضه خواندن و هنر گریاندنِ شنوندگان مهارت دارند و در این زمینه بیشتر تمرین کردهاند و در مجالس بسیار با مهارت هنر نمایی میکنند، بدون آن که تاریخ عاشورا را فهم کنند و یا ساختار اجتماعی، روابط اقتصادی و سیاسی زمان بعد از رحلت پیامبر اسلام را بدانند و ارزیابی کنند و یا نیازهای مبرم جامعه مهاجر را در نظر گرفته، درک کنند و مطابق حال، زمان و نیاز ضروری جامعه سخن گویند. چه بسا که بر عاشورا و امام حسین، تهمت می بندند و تاریخ حماسه و تراژدی عاشورا را تحریف مینمایند. حتی از اسلام پوستین وارونه میدوزند و به قامت اسلام میدهند. از اسلام قرائت افراطی جزم اندیشانه دارند. اساسا، آن ها روابط سیاسی، اقتصادی و ضوابط حاکم برجامعه مدرن و جهان غرب و افکار عمومی را فهم نمیکنند و در نظر هم نمیگیرند. آنها سخنی گفتنی برای نسل نو و جوانان جامعه ما ندارند؛ زیرا که زبان گفتمان تاریخی و فهم علمی تاریخ اسلام و جهان معاصر را نمیدانند. جهان را از عینک رنگین و تار بنیاد گرایی و جزم اندیشی میبینند و تفسیر میکنند. هم وقت خود هدر میدهند و هم ضیاع وقت دیگران میکنند. به قول مولانا عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
از آنجایی جامعه هزاره، در غرب نوپا و جوان است. مردم چند سالی بیش نیست، که به غرب مهاجرت کرداند و از مزایای حقوق انسانی، حقوق شهروندی و منافع اقتصادی،اجتماعی و زمینههای آموزشیای مساوی بادیگر شهروندان کشورهای غربی بهره مند اند. بنابراین، باید از این فرصتها و امکانات برای پیشرفت و توسعه جامعه خود به طور درست استفاده کنند.
از طرفی، به مشکلات مهاجرت توجه معطوف بداریم؛ زیرا فرایند اسکان مجدد و مهاجرت چالش آفرین است و مهاجران با چالش های فرهنگی،اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند؛ رسم و رواج زندگی شهری و قوانین کشورهای مدرن غرب را نه تنهاآشنایی ندارند، که دچار گسست فرهنگی و بحران هویت -اعتقادی و اجتماعی- نیز می شوند. بدین ملحوظ، طبیعی است، گاهی مهاجران احساس نوستالیژی تاریخی و زادگاه شان، در ناخود آگاه ذهن و روان شان عارض گردیده،احساس تنهایی می کنند. فکرمیکنند، چیزی را از دست داده، خود را گم کردهاند. به این علت، از لحاظ روانی افسرده میشوند. افسردگی نوع بیماری روانی است، که در میان مهاجران شیوع دارد.
بنابرآنچه گفته آمدیم، واعظان و روضه خوانانی که از کشورهای شرقی به غرب میآیند، برخی از آنان، بدون در نظرداشت روش های علمی و داشتن دانش روانشناسی-اجتماعی، خود را حلال کل مشکلات جامعه مهاجر تلقی کرده، فرشتگان نجات میپندارند و بیرون رفت از بحران های هویتی و فرهنگی جامعه مهاجر را در نسخههای از پیش ساخته خویش میبینند و آنها را برای مهاجران تجویز میکنند. در واقع این روند، رویکرد به قهقرا و ارتجاعی است. باز گو کنندهی خوی و خصلت های قبایلی و ده نشینی جامعه مهاجر را بر میتابد. بنا برآن چه گفته آمد، ده روز محرم و ایام عاشورا را مردم ما غنیمت شمرده، واعظان، سخنوران و روضه خوانانهایی را از ایران و افغانستان دعوت میکنند، گاهی در این کار باهم به رقابت میپردازند، زمانی به نزاع و جنجال باهم بر میخیزند، زیرا کسی میخواهد که ملا و روضه خوان مطابق میل و یا با او نسبت، قومی، سمتی و گذشته حزبی داشته باشد، را بیاورند. این کار را به این خاطر انجام میدهند، چون، فکر میکنند، نسخه شفابخشی را یافتهاند تا مشکل فرهنگی، و بحران هویتی شان را رفع و حل کنند. در حالی که نمیدانند که فاصله های ژرف میان نسل جوان و میان سال، به تعبیر دیگر فاصله میان مادران، پدران، با دختران و پسران شان، در اثر دیگر دیسی و اسکان مجدد در شهر و کشوری که فرهنگ شان، فرهنگ غالب است، پدید میآید. حتی برخی از پدران و مادران از واژه انتگراسیون فرهنگی هراس دارند که این واژه را بشنوند. این فاصله، در واقع گسست فرهنگی، تاریخی و هویتی است. این گسست و شکاف با چهار روز سنیه زدن و ماتم و ناله کردن در عاشورا و محرم حل نمیشود، اما میتوان گفت قرص های تخدیر کنندهی موقت اند. و درد زود به سراغ ما باز خواهدآمد. پروسهی تداوی این بیماری و یا پیوند زدن این گسست کار تخصصی و علمی است. کار واعظ و روضه خوان نیست. با خواستن روضه خوانِ خوش آواز، از ایران، افغانستان و پاکستان، درد مهاجران، بویژه جامعه هزاره، دوا نمی شود؛ بلکه زمینه را برای واعظان آموزش یافته و سازمان های سیاسی که هدفمندانه، مردم هزاره را هدف قراردادهاند، فراهم می شود. آنها ازاین وضع آشفته و فضای حاکم برجامعه هزاره، بهره می برند و این سازمان ها زیر پوشش محبان اهلبیت و منتظران مهدویت و ... فعالیت دارند. بنابراین، ازاین شانس طلایی این گروه های تبلیغ استفاده میکنند. شبکه هایی را ایجاد مینمایند و برنامه هایی را تدارک میبینند. مراکزی را زیر پوشش و مدیریت انحصاری خود در میآورند. اینها در این راستا، سر از پا نشناخته، شب و روز تلاش میکنند تا خود را به اروپا، کانادا، آمریکا و آسترالیا برسانند و از این موقعیت استفاده بهینه کنند؛ زیرا که هم سود نقدی و مالی کمایی میکنند، و هم جیب مردم را به این بهانه ها خالی میسازند و هم وظیفه و مأموریت خویش را نسبت به سازمان های سیاسیای که آنها اعزام کرده، انجام میدهند. در نتجیه، تا زمانی که مردم ما، از این قماش واعظان و روضه خوانان، دراروپا، کانادا، و آسترالیا دعوت می کنند، چالش ها نه تنها رفع نمیشوند؛ بلکه قوز بالای قوز شده، بر مشکلات افزوده می گردد. وقتی این ها پشت تریبونهای وعظ، خطابه و نصیحت در ایام عاشورا قرار می گیرند، اگر عمیق به سخنان آن ها تأمل کنیم، می بینیم، مبلغان بدون هزینهای هستند، که برای جنگ های نیابتی هلال سرخ شیعه شمشیر می زنند. با زبان بسیار مزورانه افکار عامه را تخدیر میکنند، ذهنیت ضد فرهنگ و جوامع مدرن القا کرده به خورد جامعه می دهند و حتی در روز عاشورا پرچشم های سیاه و سبز را بدست مردم مردم ساده دل هزاره داده، در خیابان های شهر به کارانوالی و نمایش حضور سربازان و فدائيان ناخواسته و بی مزد جنگ نیابتی به مارش می پردازند. جای پرسش اینجا است، آیا هیچ گاهی دیده باشیم، که نفر ایرانی در این گونه مارش ها شرکت کرده باشد؟ کم تر دیده شده است که ایرانیان خود اشتراک کنند. سیاست گزاران ایرانی، در واقع مردم هزاره و شیعیان غیر ایرانی را رنگ سیاسی می کنند. در این راستا کتاب ژئوپولیتیک شیعه را در حال تخلیص و به اصطلاح باز نگری هستم، و به زودی در «بامیان نیوز» نشر خواهم کرد، آنگاه خواهیم فهم کرد، که از هزاره ها چگونه در هلال سرخ شیعه، استفاده ابزاری می کنند. بی جهت نیست، که تشکیلات فاطمیون را به وجود می آورند و از نیروهای فاطمیون به حیث پیش مرگان و سربازان اجیر، در جنگ سوریه استفاده می کنند.
گفتم، این واعظان نه نیاز های جامعه مهاجر را می دانند و نه توان فهم آن را دارند تا حلال مشکلات در جامعهٔ مهاجر باشند؛ بلکه بسیاری شان، ذهن مردم را مسموم می کنند و منافع اقتصادی، سیاسی، علمی مردم ما را در دراز مدت به خطر مواجه میسازند. به مثل معروف زمستان می رود، ولی سیاهی زغال میماند. این طیف از روضه خوانان دوستان ما نیستند؛ بلکه دشمنان جامعه ماهستند، دشمنان در لباس دوست و گرگان در قیافه میش. این ها ما را در آغوش میگیرند و از پشت خنجر میزنند. در این اواخر چنان می نماید که شبکه هایی سازمان یافتهای، در این زمینه فعالیت می کنند، تا هرساله تریبون های عاشورا را در انحصار خود داشته باشند، تا بتوانند مردم را استثمار کرده، عده ای را هم استحمار کنند. این شبکه به کسی دیگر، حتی مجال تنفس کردن هم نمی دهند.
باید توجه کرد، به این گونه واعظان و روضه خوانان این فرصت و اجازه را نباید بدهیم، که منافع استراتژیک مردم ما را به خطر اندازند و به چشم مردم ما خاک بپاشند. ما باید آگاه و هوشیار بوده و به سرنوشت خود و نسل آینده مان حساس باشیم، فریب و افسون ظاهری این مارهای خوش خط و خال را نخوریم. تااین مارهای درون آستین، زهر کشندهی خود را رو جگر ما نریزند. اینها درست است که از دین، مذهب، وحدت، انسجام و نظم جامعه سخن می گویند، ولی خود از دین به مثابهی وسیله و ابزاری سیاسی و اقتصادی استفاده می کنند. در خفا تخم نفاق در زمین ضمیر پاک مردم دیندار و مذهبی ما می کارند. در جامعه ما تضادهای قومی، سمتی، گروهی و جناحی را دامن میزنند. از صلح و صفا روایت ها می بافند و اما تارهای عنکبوتی شبکه های استخباراتی خویش را ایجاد میکنند تا شکاری بدام اندازند و مغزی را شستوشو داده، مسموم کنند.البته، ما نیز جزم اندیش و مطلق نگر نباشیم همه عالمان دینی چنین نیستند، ما فتوا صادر نکنیم، برخی دیده می شوند که بسیار دلسوزاند و بعضی صادق ، ولی ساده لوح اند و شرایط این جا را درک نمی کنند. کمترعالمی است، که زیرک و هوشیار باشند و شرایط مهاجران وجامعه ما را درک کنند و از لحاظ اخلاقی این اصل طلایی را رعایت نمایند. «چیزی را که برای خود و فرزندانش می خواهند، از مردم ما و فرزندانشان دریغ ندارند. چیزی را برای خود و فرزندانش مضر میدانند، براجامعه ما و فرزندانشان نیز مضر تلقی کنند» اخلاق انسانی و اسلامی را رعایت کنند و فرسنگ ها راه ر اگر طی کرده برای وعظ میآیند اما تخم نفاق نکارند. یا جامعه ما را سیاه نام کرده به خیابان بیرون نکنند. «و ما علینا الاالبلاغ»
عکس ها؛ از صفحه آسو و حسینعلی امینی