بعد از خالی شدن هزارهجات از سکنه، حکومت، فرمان شاهانهی را مبنی بر اسکان کوچیهای پشتون بر زمینهای هزارهها و دسترسی به تمام چراگاههای این منطقه، صادرکرد. عبدالرحمان بعد از پیروزی، ادعاکرد که ما هزارهها را دشمن دین و کشور خویش میدانیم و {با این ادعا} پایه و اساس آزار و اذیت کنونی هزارهها را استحکام بخشید.
نویسنده : نویسند: فلیپس دینیس
نامزد دکترای دانشگاه انگلند جدید (UNE )
برگردان به فارسی : عباس دلجو
بخشهای از این نوشته فلیپس دینیس :
.... خلاصهی تاریخ آنان {هزارهها} از 1890م این را نشان میدهد که امیرعبدالرحمان بعد از غلبه وحشیانه بر هزارهها، الگو و روش آزار و اذیت قومی و مذهبی هزارهها را در قرن بیستم بنانهاد. این آزار و اذیت هزارهها به عنوان "کفار" از طریق کشتار و ترور توسط طالبان دوباره مشتعلگردید.
درد و رنج آنان {هزارهها} به صورت جدی با گسیل قبایل مختلف {پشتون} در مناطق هزارهها شروع گردید. امیر عبدالرحمان پشتون، تحت عنوان تثبیت حاکمیت مرکزی، هزارهها را تهدیدی برای سلطه پشتون معرفی کرده و با تحریک نفرت و تعصب مذهبی و نژادی، به طرز وحشیانه ای آنان را در یک سری جنگ های از 1880- 1901 سرکوب کردند. {درین جنگها} هزارهها کشته شدند، مورد تجاوز قرارگرفتند، به صورت برده و کنیز فروخته شدند و سربازان {عبدالرحمان} از سر بریده هزارهها برای عبرت مخالفان کلهمنار ساختند.
بعد از خالی شدن هزارهجات از سکنه، حکومت، فرمان شاهانهی را مبنی بر اسکان کوچیهای پشتون بر زمینهای هزارهها و دسترسی به تمام چراگاههای این منطقه، صادرکرد. عبدالرحمان بعد از پیروزی، ادعاکرد که ما هزارهها را دشمن دین و کشور خویش میدانیم و {با این ادعا} پایه و اساس آزار و اذیت کنونی هزارهها را استحکام بخشید.
به طور قابل ملاجظهی پایه گذاری این الگو، وارثین حاکمیت را از قرن بیستم به این طرف واداشتهاند که پی در پی هزارهها را به حاشیه برانند. آنان را از حقوق اساسی و زیرساختهای حیاتی در روستاها محروم ساخته و با مالیات کمرشکن مورد تبعیض قراردهند.
در ولایات مرکزی افغانستان، هزارهها با تهدید ترسناک و شوم روبرو هستند. باشندگان جاغوری از مربوطات ولایت غزنی از تصاحب قریبالوقوع {این ساحه} توسط طالبان هشدار دادهاند و درین اواخر شاهد سربریدن یازده تن از هزارهها به دلیل قومیت و مذهب شان، توسط نیروهای طالبان در ولایت ارزگان بوده اند.
در ولایت میدان وردک در اثر منازعات زمین توسط خشونت کوچیهای مسلح پشتون، هزارهها کشته شدهاند، خانههای آنان سوزانده شده و هزاران تن آنان از خانه و کاشانه شان آواره گردیده اند. سلب مالکیت{هزارهها} منتج به ادامه اذیت و آزار آنان گردیده و کوچیها بر اساس احکام صادره از طرف عبدالرحمان، ادعای مالکیت زمینهای انان را دارند. ممکن است طالبان ازین اختلاف بهرهبرداری کرده و به حمله علیه هزارهها تحریک شوند.
حالا با عطف به میدان وردک، گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل حاکی از آن است که اقلیتهای قومی ممکن است با توجه به منازعات زمین، توسط قدرتهای محلی مورد اذیت و آزار قرارگیرند. اختلافات زمین میان کوچیها و هزارهها معمولا هر تابستان شعلهور میشود. اما درین چندسال گذشته با آمدن کوچیهای مسلح در بیسوت و دایمیرداد از مربوطات ولایت میدان وردک، وضعیت وخیمتر شدهاست. کوچیها معتقد اند که احکام صادر شده توسط عبدالرحمان، حق مالکیت را به آنان داده است، در حالی که هزارهها هیچگاه از دست رفتن حقوق شان را بر زمینهای شان نپذیرفته اند. در نتیجه هزارهها کشته شده و خانههای آنان سوزانده شده است.
در سال 2008 حدودا 60000 نفر آواره شدند و گزارشها حاکی از آن بود که تخمینا 1800 خانواده درین اواخر جزء بیجاشدگان بوده، 68 منزل مسکونی سوخته، 28 مدارس مسدود گردیده که در اثر آن 10000 دانشجو از امکانات تحصیلی محروم شده بودند. همانطوری که عشایر کوچی نیز در اقلیت اند اما متعلق به قوم غالب پشتون میباشند. به ظن شبکه تحلیلگران افغانستان، امکان دارد طالبان با بهرهبرداری ازین دشمنی قدیمی، پیروان پشتون شان را به پشتیبانی کوچیها در حمله علیه هزارهها تحریک کنند.
رئیس جمهور سابق افغانستان داکتر نجیب الله ( 1989 - 1992) درد و رنج آنان {هزاره ها} ر ا تصدیق کرده گفت که سختترین و پستترین شغل، فقر، بیسوادی، تبعیض اجتماعی و ملی بر هزارهها تحمیل گردیده است. خارج شدن روسیه (1989 - 1992) از افغانستان تنشهای پایدار و خشونتهای وافر را در اثر جنگهای داخلی بین هزارههای شیعه و مردم سنی خلق کرد. عساکر تحت فرمان حکومت ربانی (1992 - 1996) دژ مستحکم حزب سیاسی هزارهها (حزب وحدت) را در افشار محلهای در غرب کابل که جمعیت زیادی از هزارهها در آن جا سکونت داشتند را مورد حمله قرارداده و حتا علیه غیرنظامیان و شهروندان آن ساحه دست به کشتار زدند. بعد از غارت وحشیانه، تجاوز به عنف و اعدام، تقریبا تعداد 700 - 750 تن از هزارهها کشته و مفقودالاثر شدند. در گزارش دیدهبان حقوق بشر، یک هزاره یادآور میشود که سربازی به او گفت: " ای هزاره این قبرستان شماست." اگرچه او یک غیرنظامی بود اما سرباز میگوید: " چه تو غیرنظامی باشی و چه نباشی، تو یک هزاره هستی"، این سرباز قبل از زدن او دو تن از زنان را با یک نفرت بیمارگونه تعصب قومی با سرنیزه کشته بود.
در رژیم طالبان زمانی که عساکر آنان در شمال و هزارهجات پیشروی کردند، آزار و اذیت هزارهها شدت یافت. زیرا طالبان عمدتا نیروهایش را از قبایل پشتون که دشمن سنتی هزارهها است استخدام میکنند. در 1998 در ارتباط جنایات جنگی که جبهه متحد علیه سربازان طالب مرتکب شدند، طالبان، هزارهها را به خاطر عقیده شیعی شان، تخمینا 2000 تن از آنان را در مزار شریف به طور فجیع قتلعام کردند. غیرنظامیان در مناطق مسکونی و بازارها در حالی که گلوی آنان بریده شده بود، کشته شدند. حاکم طالبان ملا منان نیازی در حین حمله، خطابه ای ایرادکرد که: "هزاره ها مسلمان نیستند. شما میتوانید آنان را بکشید. این امر گناه نیست." طبیعت حمله آنان مشخص مسئله مذهبی و قومی بود که هشداری بود برای هزارهها تا درسی از تاریخ شان بگیرند یا کیش و مذهب شان را تغیردهند یا فرارکنند و یا کشته شدن را برگزینند. صد ها تن از وحشت ترور فرارکردند.
قتل عام توسط نیروهای طالبان در ولسوالی یکاولنگ در سال 2001 علیه غیرنظامیان ادامه یافت و حد اقل 170 تن که اکثرا هزارهها بودند در انظار عمومی به قتل رسیدند. طالبان همچنان نزدیک کوتل رباطک تعداد 31 تن از غیرنظامیان را که 26 تن آنان مشخصا هزاره ها بودند، قتل عام کردند.
......
منبع انگلیسی :
http://aph.org.au/hazaras-persecution-worsens-will-the-new…/