حسن رضایی  

از آنجایی سهم بندی اشتراک کردن دانشجویان در امتحان کانکور، یک امر آشکار ا ضد حقوق بشری و در واقع وضع کردن قانون تبعیض آمیز و نهادینه تبعیض سیستماتیک است قانونی که مبائن با حقوق بشر و حقوق شهروندی و قانون شهروندی و قانون اساسی است؛ در آن جایی هیچ تردید و شکی هم نیست. اما پرسش اینجاست که ریشه و اساس اندیشه و فکر وضع کردن چنین قانونی از کجا و چه گونه تفکر، اندیشه، ایدئولوژی، و استراتژی ای منشأ می گیرد، برای ما مهم است تا آن رافهم کنیم.

براساس داده های تاریخ سیاسی معاصر و تجربه ها و کارکرد رژیم به رهبری اشرف غنی احمد زی نشان می دهد؛ که مبنای این گونه اندیشدن و طرح کردن سهم بندی کانکور، از افکار و اندیشه ی های راسیستی و فاشیستی منشأ گرفته و تولید شده است. بنابراین، زمامداران حاکم بر جامعه ما از این بیماری و سرطان اندیشه سال ها و قرن هاست که رنج می برند. این اندیشه ی رهرآگین زمامدان نا لائق، مافیایی و فاشیست، نه تنها افغانستان را برای انسان هزاره زندان ساخته است؛ بلکه تمام اقوام کشور اعم از پشتون، تاجیک، ترک و بلوچ نیز در مسلخ این گونه تفکر استبدادی قربانی شده اند. ما اگر خواسته باشیم، زنجیر و قفل زندان استبداد و تبعیض سیستماتیک را بشکنیم، باید برای آزادی و زندگی آرام و عادلانه مبارزه کنیم، باید این اندیشه ها و تفکر را از جامعه ریشه کن کرد و جامعه انسانی بنا نمود. باید با فکر و اندیشه هایی مبارزه کنیم ، که تولید قانون تبعیض آمیز و ظالمانه می کند و قلم هایی را باید شکست؛ که قانون ظالمانه می نویسند و آن را توشیح می کنند. نلسون ماندلا می گوید:

«مهم تر از همه چیز، ما حقوق سیاسی برابر می خواهیم، زیرا بدون حقوق نا توانی های ما همیشگی و دایمی خواهدبود». بنابراین، زمامداران فاشیست و قانون پوهای درباری، از چیزی که هراس از تولید قانون عادلانه دارند، عدالت خواب را از چشمان ظالم می گیرد و اشک از چشم های می زداید.
در نتیجه رویکرد جامعه ما به دانایی و آموختن علم، هنر و دانش در واقع مبارزه برای تولید قانون ضدتبعیض و تحقق بخشیدن عدالت اجتماعی و ایجاد نظام دموکراتیک است. این رویکرد را رژیم های استبدای برای مردم به ارمغان نیاورده است، تا از جامعه ما بگیرند؛ بلکه خود آگاهی اجتماعی و فهم ارزش دانش و علم، باعث شده است که مردم به کاروان دانی پیوسته، توسن همت و تلاش را رکاب زنند و تا شاهین آگاهی شان بر ستیغ دانایی بر نشیند. اینک صدا چاوش کاروان دانای در سپیده دمان بیداری و در فضایی اجتماعی، طنین انداز است. پس خواب را فاشیسم حرام کرده است؛ لذا مصبوحانه تلاش می کند، تا روزنه های آگاهی را بسته کند، اما ابن آرزو اهریمنی و جاهلانه را با خود به گور خواهدبرد و عدالت خواهان اجازه نخواهند داد، تا این قانون غیر انسانی رسمیت یابد.

طرح کار هنر مند بیدار، بشیر بختیاری است.