حمزه واعظی
نشست مسکو از چند منظر یک همایش سیاسی ناکام برای جبهه ضد طالبان است.
1. این نشست با شرکت تقریبن تمام سران جهادی و رهبران عمده ی سیاسی، بدون اتخاذ یک رویکرد استراتژیک و یک معیار و محورمشخص و مشترک برای گفتگو، از یکسو نشانه ی ضعف و پراکندگی رفتاری و پراکنده گویی سیاسی این گروهها و رهبرانِ اغلب نامتحد می باشد و از سوی دیگر، درمقابل این خیلِ رهبران سیاسی، چهارتا نماینده ی مغرور طالبان قرار گرفته اند که آشکارا دارای چارچوب مشخص برای گفتگو هستند و معیارها و اصول و شرایطی را مطرح می کنند که عملن تحقیر و دهن کجی نسبت به این رهبران بشمار می رود. رهبرانی که غالب شان، پیش از این، طالبان را تروریست و دشمن مردم افغانستان می نامیدند ولی اکنون پشت سرِ یک طالبچه ی تروریست و آدم کش، دست بسته به رکوع و قعود صف می کشند.
2. ریس هیات طالبان، آشکارا و با غرور و تبختر، از نفی بنیادی ترین اصول نظام سیاسی و دستاوردهای دمکراتیک آن دم می زند. شروط رعب آوری مانند نفی قانون اساسی، انحلال ارتش و استقرار نظام شریعت را با وقاحت، رو بروی این رهبران با صدای بلند جار می زند. این در حالیست که بسیاری از این رهبران، از پروسه ی بن تا اکنون جزو معماران و گردانندگان وستون های اصلی نظام دمکراتیک کنونی بوده اند. کرزی سه دوره ریاست و رهبری این نظام را برعهده داشته است. قانونی معاون اول ریاست جمهوری بوده است. محقق در بالاترین مقام سیاسی نقش ایفا کرده و همین اکنون باوجود برکناری اش، خودرا معوان دوم ریاست اکراییه می داند. عطا محمد نور، سلطان شمال و زورمند ترین و پر مدعاترین عنصر در ساختار سیاسی بوده است... و جالب این که هرکدام از این رهبران، در بحث های انتخاباتی و گرفتن مشروعیت و امتیاز سیاسی و مقبولیت اجتماعی، همواره اصلی ترین شعار شان را دستاوردهای دمکراتیک و استقرار نظام دمکراسی پس از بن می شمارند اما همین ها در برابر چارتا طالب پای لوچ، با گردن کج و زبان الکن، به تکرار حرف های طالبان می پردازند و دم از تعدیل و اصلاح قانون اساسی می زنند.
3. حضور این حجم از رهبران در نشست مسکو در برابر چارتا طالب مغرور، بیش و پیش از آن که از موضع اقتدار و از موقعیت استراتژیک و فرادست، به چارچوب یک صلح عادلانه و آبرومندانه، ساختار و مشروعیت ببخشد، از موضع ضعف و با زبان مشوش و اراده ی مغشوش، به ریختن امتیاز بزرگ سیاسی به حساب بانکی موقعیت استراتژیک و تقویت و مشروعیت داخلی و بیرونی طالبان کمک می کنند.
4. درغیبت نمایندگانِ با صلاحیت حکومت کابل، حضور این رهبران بدون یک همسویی استراتژیک و صرفن براساس رقابت های سیاسی با رهبری حکومت، اولن موجبات تضعیف و تخفیف و گسست درونی و ساختاری هرچه بیشترِ نظام سیاسی موجود را فراهم می سازد و دومن واگرایی سیاسی و پراکنده گویی وپریشان رفتاری کلیت جبهه ضد طالبان و استحاله ی سیاسی رهبران و قدرت های داخلی را گسترده تر و عمیق تر می کند.
5. آنچه از قراین سیاسی درک می شود این است که نشست مسکو از سوی محافل استخباراتی راه اندازی شده است و قطعن دستاوردها و پیامدهای آن حتا اگر با هدف صلح بین الافغانی هم، صورت گرفته باشد، الزامن و مطمئنا به تقویت صلح کمکی نخواهد کرد؛ بلکه این حرکتِ گنگ و پریشان، اولن به تضعیف بیشتر نظام سیاسی و ایجاد گسل استراتژیک در تعامل درونی حکومت با رهبران و احزاب رقیب بهانه ی بیشتری فراهم خواهد کرد و دومن اشکارا به تقویت قدرت چانه زنی و مواضع استراتژیک طالبان درعرصه ی روابط و نگاهِ جهانی و نیز در روند مذاکرات صلح و مشروعیت بخشیدن به حضور و مطالبات حداکثری این گروه در نظام سیاسی آینده کمک خواهد نمود.