نویسند: حسین نائل
تیمور خانوف دانشمند روسی، کتاب هزارهها را نوشته که از طرف انستیتوت شرقشناسی آکادمی علوم اتحاد شوری ذریعهی هیأت انتشارات تالیفات شرقی در ۱۳۸ صفحه و به قطع ۲۰ * ۱۳ به سال ۱۹۷۲ در مسکو به چاپ رسیدهاست(ص.۱۳۴).
توضیح لازم در بارهی ترجمه کتاب تیمورخانف
این نوشته یک توضیح است، توضیح برای رفع اشتباهی که روی داده و باید در آینده از تکرار آن جلوگیری به عمل آید.
در جریان سالهای ۵۶ – ۱۳۵۳ جوانی به نام عبدالحسینیاسا که در عراق و اتحاد شوروی وقت درس خوانده بود، با نگارنده این سطور و عزیز طغیان دوستی و مراوده داشت. او جوان هوشیار و خوبی است و در دوستی با صداقت بود. باری به خاطرم رسید که کتاب تیمور خانوف بهنام هزارها که در دسترسم بود، باید توسط یاسا ترجمه شود و طغیان نیز این نظر را پذیرفت و مشترکاً از او خواستیم که ترجمه این اثر را انجام بدهد و او این پیشنهاد را قبول کرد. از اینکه یاسا تعلیمات ثانوی را در عراق به زبان عربی و تحصیلات عالی را تا فوق لیسانس در اتحاد شوروی وقت به زبان روسی کسب کردهبود و به زبان فارسی زیاد وارد نبود، قرار بر این شد که او مفاهیم را به زبان فارسی تا آنجا که میتواند برگردان نماید، انسجام انشاء و ویرایش آن را از لحاظ زبانی من به انجام بیاورم و در زمینه خصوصیات جغرافیایی واشارات تاریخی، عزیز که دیپارتمنت تاریخ و جغرافیای فاکولته ادبیات را خوانده بود، همکاری نماید.
بدین ترتیب کار ترجمه و تدوین با مساعی سه جانبه در سال ۱۳۵۵ مدت تقریباً ۶ ماه را در بر گرفت و متن کامل ترجمه با ویرایش و اصلاحات لازم در سه کاپی آماده گردید که نزد هر کدام نسخهای از آن موجود باشد.
مدتی پس از این هنگام، حوادثی پیشآمد و عزیز سفری به پاکستان رفت و چند ماه در آنحا به سر برد و بعد به کابل برگشت و از اینکه کتاب تیمور خانوف ترجمه یاسا یا اثر دیگری را برای چاپ سپرده باشد، به من و یاسا چیزی نگفت. عزیز در سال ۱۳۵۸ در جریان حوادث ناگواری که وجود داشت به شهادت رسید. یکی دو سال پس از این واقعه غمانگیز شنیدم که کتابی به تاریخ ملی هزاره به ترجمه عزیز طغیان در کویته به چاپ رسیدهاست، باور نمیکردم که این خبر درست باشد. در هر حال چند سال گذشت و آن کتاب به دستم نیفتاد و موضوع به خاموشی گرایید.
در سال ۱۳۶۶ که یکصد و سیامین سال تولد مورخ کشور فیض محمد کاتب [هزاره] از طرف فاکولته تاریخ و فلسفهی دانشگاه کابل تجلیل میشد، در نظر گرفته شده بود که چند اثر از کاتب و در بارهی کاتب پیرامون آثار او و در بارهی ملیت هزاره، بدین مناسبت به چاپ برسد.
نگارنده که در کمیسیون تدویر و انسجام وتداک سمینار شامل بودم، پیشنهاد نمودم که در جمله دیگر آثار مورد نظر، کتاب تیمور خانوف به ترجمه یاسا نیز باید چاپ شود و این پیشنهاد مورد قبول کمیسیون واقع گردید. ترجمه کتاب تیمورخانوف که در دسترس من بود، در همان سال و به همان مناسبت در ظرف ۲۲۱ صفحه به قطع بزرگ ذریعهی ماشین گستنر، به صورت بسیار مغلوط و ناخوانا از طرف پوهنتون کابل چاپ و عرضه گردید، اما در هر حال نام یاسا به صفت مترجم در روی جلد آن نقش بست که نظر خواننده را به خود جلب میکرد.
باز هم چند سالی گذشت و یاد کتاب تیمورخانوف و کتاب چاپ شده به نام طغیان از خاطرهها زدوده شد و موضوع منتفی گردید تا اینکه در این اواخر کتاب تاریخ ملی هزاره را یکی از دوستان به دسترس من قرار داد و معلوم گردید که این ترجمه همان ترجمه عبدالحسین یاسا است که نام عزیز طغیان به صفت مترجم در روی جلد آن نوشته شدهاست. این چاپ که فعلاً در دسترس من قرار دارد، به سال ۱۳۷۲ به وسیلهی غزیزالله رحیمی در شهر قم صورت پذیرفته و میتوان آن را بعد از چاپ کویته (۱۳۵۹) و چاپ کابل (۱۳۶۶) سومین چاپ بهشمار آورد که به نام دو مترجم نشر یافتهاست.
از مقدمهی چاپ حاضر که برادر عزیزالله رحیمی نوشته، واضح میشود که به رؤیت چاپ این ترجمه در کویته، ترجمهای به زبان اردو ذریعه حسن رضا چنگیزی به سال ۱۹۹۲، انجام پذیرفته است.
عزیز طغیان دیپارتمنت تاریخ و جغرافی فاکولته ادبیات دانشگاه کابل را خواندهبود و شغل آموزگاری داشت. او جوان روشنفکر و با سواد و مؤدب بود و مطالعه ژرف سیاسی داشت و از جوانان سیاست باز وقت به شمار میرفت و در اثر انتقادات و اعتراضات همیشگی، به روش غیر مطلوب نظام وقت جان خود را از دست داد. این نکته که چه انگیزهای سبب شد که عزیز با آن همه تربیت و خوبی و ادراک سیاسی، خود را به جای یاسا مترجم کتاب تیمور خانوف گفته و آن کتاب به نام ترجمهی او به چاپ رسیدهاست، نزد من روشن نیست و مقدمهای نیز از طرف او بر این ترجمه نوشته نشده تا او در این راستا فهمیده شود.
حالا که عزیز در میان ما نیست و از یاسا هم خبری نداریم که در کجاست، در این مورد چیزی نمیگویم و همین قدر باید گفته شود که در این مورد احتمالاً اشتباهی صورت گرفته باشد. این یادداشت صرف به عنوان یک توضیح ارائه میشود تا موضوع نزد پژوهشگران مسائل تاریخی و اجتماعی روشن باشد و در چاپهای آینده حقیقت امر در نظر گرفته شود.
در چاپ سال ۱۳۷۲ که سومین چاپ این ترجمه است و توسط برادر فاضل عزیزالله رحیمی به انجام رسیده، نکتههایی قابل یادآوری پنداشته میشود که در چاپهای پس از این از تکرار آنها باید احتراز به عمل آید. این نکتهها را میتوان به گونه اجمال در نظر گرفت و یاد آوری نمود، زیرا نشان داد یک یک آنها و به تفصیل، مطالعه و بررسی دقیق کتاب را از سر تا پا ایجاب مینماید. موراد قابل یادآوری بدین گونهاند:
- اصل نام کتاب که خود مؤلف بر آن گذاشته هزارها میباشد و تغییر آن به تاریخ ملی هزاره گرچه به هیچوجه بیمعنی و ناصواب دانسته نمیشود، ولی دوری از امانت داری را میرساند.
- یادداشت کوتاه مؤلف که قبل از پیشگفتار آورده و نشان دهنده هدف و مقصود او از تألیف کتاب است، در این چاپ به نظر نمیرسد. آن یادداشت بدینگونه است:
در این کتاب تکوین مراحل انکشاف هزارهها بررسی میگردد. هزارهها یکی از ملیتهایی هستند که در سرزمین موجوده افغانستان زندگی دارند. خصوصیات سازمان اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آنها در تاریخ عصر جدید مطالعه میشود. نهضتهای ملی هزاره در اواخر قرن ۱۹ به صورت خاص و زیادتر مورد تحقیق قرار میگیرد. مؤلف.
- در چاپ حاضر، فهرست مطالب و عنوانها، بدانسان که خود مؤلف در نظر گرفته رعایت نشده و برادر چاپ کننده به میل خود فهرستی برای آن ترتیب داده و این تغییر را از مزایان این چاپ دانسته است.
- چاپ جدید دارای غلطهای فراوان طباعتی میباشد که گاهی باعث تشویش خواننده میشود. شاید این نادرستیها در چاپ کویته روی داده باشد که در چاپ جدید دوباره رونما گردیدهاست. حق این بود که در صحت چاپ جدید توجه بیشتر به عمل میآمد و افزون بر آن درست نامهای در پایان کتاب اضافه میشد.
- پاراگرافها بدانسان که مؤلف در نظر گرفته و ترجمه نیز مورد رعایت قرار گرفته در این چاپ مراعات نشده و بعضی از پاراگرافها یکی در دیگر تداخل یافتهاند. چون پاراگراف هر کدام در یک اثر نشان دهندهی مطلب و فکر مستقل و جداگانه میباشد. بنابراین، نباید یکی بادیگر آمیختهشود.
- در بعضی از موارد، مطالب یا عبارتی از قلم انداخته شده و یا تغییر یافتهاست که از لحاظ امانت در ترجمه، عمل درستی دانسته نمیشود. به طور مثال در پاراگراف سوم پیشگفتار گفته است که چون آثار موجوده در بارهی انکشاف حیات ملت هزاره کامل نبوده و فاقد اساسات اقتصادی و اجتماعی میباشد. مؤلف این موضوع را با توجه به روش علمی معاصر مورد بحث و تفسیر و تحیق قرار دادهاست، اما در چاپ حاضر عباراتی از گفتار مؤلف حذف گردیده که ارتباط مطلب را تاحدی ناتوان ساختهاست.
- در صفحههای ۲۵۰-۲۴۹ پانوشتی در بارهی هزارههای ایران و پاکستان از طرف تهیه کنندهچاپ حاضر اضافه گردیده که در متن روسی و ترجمه فارسی آن نمیباشد. گرچه این پاورقی به معلومات خواننده میافزاید و موضوع آن دلچسب است، معالوصف خلاف اصول تحقیق است. بهتر بود این پاورقی و نقطهنظرهای دیگر چاپ کننده، در آخر کتاب به صورت یک پانوشت یا تعلیق جا دادهمیشد که بدین صورت هم متد تحقیق مراعات میگردید و هم میان متن و تعلیق تداخل رونما نمیشد.
- نقطه گذاری از ویژگیهای چاپ در دوران معاصر است که خواندن و فهم مطلب را آسان میسازد و از اختلاط مفاهیم جلوگیری میکند. در چاپ مورد بحث این خصوصیت از نظر دور داشته شدهاست.
- فهرست منابع مورد استفاده مؤلف، مطابق متن اصلی که به اسلوب تحقیق همنوایی دارد، در آخر ترجمه آورده شدهاست. ولی در این چاپ به جای نام مؤلفان که مقدم بر نام اثرها و نوشته ها ذکر میشود، نام آثار و نوشتهها مقدم بر نام مؤلفان قرار دادهشده که با اصول تحقیق زیاد مطابقت ندارد. همچنان در منابع کار مؤلف، افزون بر کتابها، یک تعداد نشریهها، مقالات، راپورها و اسناد شامل میباشند و تهیه کننده چاپ، هریک از این منابع را یک کتاب مستقل تصور نموده و در پیش روی تمام آنها کلمه کتاب را اضافه کردهاست، در حالی که اطلاق کتاب بر همهی آنها درست نمیباشد.
هرگاه امکان چاپ دیگری از این کتاب به میان بیاید و مسئولان امر بپذیرند، بنده حاضرم متن اصلی ترجمه را که در همان آغاز با دقت تمام تهیه گردیده و نزدم موجود است در اختیار برادران عزیز قرار بدهم که چاپ جدید را به رؤیت آن به انجام بیاورند و هر گونه اظهار و توضیح و انتقاد و تفسیر دیگر که از طرف اهل نظر به میان میآید در پایان کتاب به عنوان تحشیه و تعلیق و پینوشت آورده شود تا این چاپ از امانت بهرهمند باشد و گفتنیهای لازم در آن زمینه نمودهآید(ص.۱۹۷-۲۰۰).
منبع: نائل، حسین.(۱۳۹۵). سرزمین و رجال هزارجات: انتشارات بنیاد اندیشه کابل.