نویسند: حاج میرزایی، میرزایی
نخست آنچه درشهرغزنی اتفاق افتاد بدترین فاجعه بود. زوایای تاریک فاجعه غزنی گسترده ترازآنست که تاهنوز به آن پرداخته شده است.
خشِن ترین نوعی از خشونت، ازسوی دشمنان در غزنی بکارگرفته شد.دشمنان، ازلحاظ عملکرد به دسته های مختلف ظاهرشدند.
یک:گروپهای جنگی وضربتی که وظیفه داشتند مراکزمورد نظرخویش را با ضربات هرچه تمام مورد هجوم قرارداده، قلع قمع کنند. این دسته فقط به پیشروی وتسخیر [به نقاط مورد نظرشان] تمرکزداشتند.
دوم: گروپ چوروچپاول، مناطق متصرفه را منظم به یغما میبردند، این گروپ که بلافاصله وارد محل میشدند، ازبردن هیچ چیزی ابا نداشتند، بدون تفکیک می بلعیدند.
سوم: گروپ تخریب وحریق، آنچه قابل بردن وحمل نبودند، طعمۀ حریق قرارمیدادند.آنان مواد نفتی، پطرول وغیره را منظم دربطری های آب ونوشابه وپاکت های پلاستیک آماده داشتند. می انداختند و با گوگرد روشن میکردند.
چهارم:گروپ تبلیغی،گروپ تبلیغی رادیو شریعت با مایک ها درکوچه وپس کوچه ها از رویه ورفتار فرشته گونۀ مهاجمین تبلیغ مینمودند که ازهر فراری درحال فرار ویا افراد وحشت زده، مزایا ومزیت های طالبان را می پرسیدند!
پنجم: گروپ های ولگرد خودی ومعتادان، به دنبال این گروپها چون لاشخوران باقی مانده هارا جستجومیکردند.
درحوالی قوماندانی امنیه که محل ثقل جنگ وهجوم بود، دیده شده بود که برجنازه های کشته شده های مهاجمین، اولین بار معتادین می رسیدند وبه تلاشی جیب آنها می پرداختند. آنان به سلاح کاری نداشتند، فقط موبایل وپول نقد می پالیدند که درنوع خود خنده آوربود!
ششم: شایعه پراکنی، دشمن بیشترین تلاش خودرا انجام داد تاازطریق شایعۀ کشته شدن قوماندان،آمرامنیت سقوط ریاست امنیت ملی، تزلزل در افکار عمومی ایجادکند.اینجانب، قطع شدن شبکه های مخابراتی را مثبت ارزیابی میکنم؛ زیرا ارتباطات دشمن باعواملش قطع گردید ودشمن درجریان کمی ها وخلاءهاشدند،گرچه مضرات وتبعات منفی نیزدرپی داشت.
شنیده میشود عدهای از رهبرمآبان هزاره، مدعی شده اند که طالبان این بار، با مردم هزاره مماشات کرده اند؛ چون ارتباط هایی باآنان قائم شده بود. در رد این باید گفت: طالبان غیر ازهزاره، دشمنی نداشتند و ندارند. اینکه همه را نابود نکردند هنوز فرصت آن برای طالبان میسرنشده بود تا حساب وکتاب داشته باشند.آنان هنوز دست به گریبانند تا کار را بادولت یکسره کنندسپس به سراغ مردم میروند..
پیش ازهمه چیز، در آینده های نزدیک، اقدام ونیات شوم آنان، رونما خواهندشد؛ زیرا بطورقطع، منتظر پس لرزه های حمله، مردم بایدباشند.فکرنکنند، طالبان شکست خوردند و به لانه های خود برگشتند.تجربه، پیرامونی مان نیز بخوبی نشان میدهند کهاین جنگ وگریز دوامدار خواهدبود.
ازسوی دیگر، سرعت عمل در صفوف نیروهای امنیتی دیده نمیشود.انگیزه، برای مقابله وجنگیدن به صفرتقلیل یافته است.واقعیت غیرازآن است که ازپرده های تلویزیون شنیده،دیده میشود.روزشنبه، روز دوم حمله، سخنگویان محترم بابی شرمی تمام خبر از تصفیه شهر میدادند،این درحالی بود که من و وکیل چنگیز،وکیل توحیدی، از ریاست امنیت ملی شاهد دست بدست شدن مرکز قوماندانی امنیه بودیم که این امر باعث شد، تابشکل قاچاق با وکیل اعتمادی،داکترطالب ووکیل فقیری ارتباط برقرارکنم وآنان را درجریان امر قراردهم.
پولیس ملی آخرین تلاش خودرا انجام داد.
آمر امنیت وکسی بنام نجیب شمالی، آخرین تقلای خودرا انجام دادند درواقع، در دفاع سنگ تمام گذاشتند.قوماندان امنیه، برای آخرین بار محبس کوه بادرا ازسقوط نجات داد.
پولیس ملی، سربسر خودرا به کشتن دادند؛ اما تسلیمی بنام پولیس درشهرغزنی ثبت نشد.
امنیت ملی فاتح اصلی معرکه است.باکمترین ضایعات وتلفات ازساحات مسئولیت خویش جانانه دفاع کردند وضربات مهلک را به دشمن وارد کردند.درواقع ماشین جنگی دشمن ازناحیه امنیت ملی فلج شد.
مرحلۀ ورود نیروهای کمکی به نامهای مختلف، آنان دو روز را مستمر به جلسه گذراندند. و عملکرد کند بود که باعث اعتراض معاون قطعه اسپیشل فورس اردو گردیده بود.
ضربات هوایی، در روزهای اخیر موثر بود. طالبان حین فرار ودرمتن شهر کوبیده شدند که باعث سراسیمگی دشمن گردیده بود.
ابعادفاجعه وسیعتر از آن چیزی است که میگویند وشنیده شده است.هنوزجنازه های دشمن پراکنده اند...