لیلا فروغ محمدی
ساعت ٩صبح به طرف مسجد محمديه جايي كه تذكره ام را ثبت و استيكر زده بودم، رفتم. صفوف طولاني، از كساني كه براي راي دهي به محل آمده بودند به آدم شور و هيجان وصف ناپذيري ميداد. به طرف مركز، جايي كه قرار بود راي بدهيم، رفتم؛ اما در هنوز بسته بود، براي گرفتن معلومات و اينكه چرا هنوز پروسه شروع نشده است به رئيس سايت مراجعه كردم كه در محوطه حياط ايستاده بود، او گفت: به علت اينكه، مواد متاسفانه دير رسيده و كارمندان سايت همه معلمين مكاتب هستند به سيستم بايمتريك بلديت ندارند، پروسه كمي به تاخير افتاده است، چند لحظه بعد شروع ميكنيم!
همه با صبر و حوصله مندي منتظر باز شدن دروازه بودند، بدون هيچ اعتراضي؛ اما عده اي از خانم ها كه بچه هاي خرد شان را آورده بودند و عموما آدمهاي مسن به علت تاخير، محل راي دهي را ترك كردند. نميشد تاخير را برايشان توجيه كرد، بيشترشان ميگفتند كه اين همه بي نظمي و كم كاري و تاخير علت ديگري دارد. آنها ميخواهند باز هم اين پروسه را مانند گذشته به چالش بكشند!
بعد از مدتي دقيقا ساعت ١٠:٢٠دقيقه دروازه باز شد، در قسمت تلاشي هيچ كسي حضور نداشت. كارمندان سايت همگي به دنبال افرادي كه براي تلاشي موظف شده بودند ميگشتند و ميگفتند كه اول تلاشي شويد، بعد داخل؛ اما متاسفانه از افرادي كه براي نظم دادن و تلاشي كردن به محل اعزام شده بودند، هيچ خبري نبود. خلاصه به علت تاخير هجوم جمعيت به يكبارگي در داخل سايت كارمندان سايت را دستپاچه كرد. كنترل جمعيت از دستشان خارج شده بود. هيچ فرد مسوولي كه مردم را راهنمايي و هدايت كند وجود نداشت!
من از جمله افرادي بودم كه همان دقايق اول شروع پروسه راي دادم. كارمندان سايت عموما خانم هاي مسن [بودند ]كه متاسفانه آنطور كه بايد كار فهم و جدي ميبودند، نبودند!
در قسمت شناسايي بايمتريك با گذاشتن انگشت اشاره دست راست و چپ نام و مشخصات راي دهنده مي آمد، بعد از ثبت و گرفتن عكس راي دهنده به قسمت گرفتن برگه راي دهي بايد ميرفت و بعد از گرفتن برگه، انگشت اشاره براي نشاني شدن افرادي كه راي داده بودند بود و در پايان هم در كابين راي كه ناظرين كانديدا دقيقا نقطه مقابل آن قرار داشتند راي داديم!
به مراكز راي دهي مراجعه كنيد و راي بدهيد.
عکس فیچر از صفحه داوود عرفان !