داوود ناجی
یکم؛ خیلیها پرسیدهاند که چرا در باب ارزگان ننوشتهام، اولا که اگر قرار بود/باشد از طریق فضای مجازی کاری انجام شود، شمار زیادی در فضای مجازی فعال بودند و هستند که بدون شک بیتاثیر نبود و نیست. اما فراتر از فضای مجازی هم تلاشهایی از سوی جمعی از اهالی و دوستان جریان داشت و دارد که بخش دیگری از کار بود.
من از شبی که شجاعی در مسیر حسینی_کندلان، کمین خورد در جریان بودهام و از آن لحظه تا کنون همیشه در ارتباط بودهام. در شب دوم آنجا بیشتر از هرچیز دیگر لباس گرم و غذا کار بود.
تا هنوز هم خیلی چیزها برای کسانیکه در سنگر دفاع از مردم هستند نیاز است. آدمهای زیادی در این چند روز از کابل و منطقه تلاش کردند که این نیازمندی رفع یا کاسته شود که تا حدودی هم شده است اما نه بصورت کامل.
دوم؛ جنگ کندلان نه مساله اول شجاعی بوده و نه آخرش خواهد بود، مشکل اصلی هم نه طالبان است (که دشمناند و خلق ترور و وحشت کار شان است ) نه حکومت است (که هیچ وقت مدافع ما نبوده است) بلکه مشکل اصلی کسانی است که در شرایط کنونی فرمانده شجاعی را عامل وضعیت ایجاد شده میدانند و در تمامی سطوح چه در جلسات سر و سرشته مردمی؛ چه در قالب هیات مثلا صلح، تلاش میکنند رقابتهای شخصی، قولی و حزبی شان را در پس وضعیت به میان آمده پنهان کنند و فشار بر شجاعی را از هر طرف زیاد کنند. همانهایی که مسیر و زمان دقیق حرکت فرمانده شجاعی را به طالبان گزارش دادند و او را به کمین برابر کردند. همانهایی که نمیگذارند در جلسات مردمی تصمیمگیری شود.
سوم؛ خطاب به آنانی که فکر میکنند و یا تبلیغ میکنند که منطقه در نبود شجاعی امن خواهد شد، باید بگویم که این تصویر و تصور تان از بنیاد اشتباه است. در نبود شجاعی خلقی در برابر وحشت و بربریت طالب بیپناه میشود که خانوادههای شما نیز شامل آن است. پس لطفا بر این طبل توطئه که عامل وضعیت کنونی شجاعی است، نکوبید و تبر طالبان را دسته نکنید.
چهارم؛ حضور کسانی که از نگاه آنها، تدریس در دانشگاه و مکتب، نمایندگی مجلس، نوشتن در فیسبوک، تماشای فوتبال و کاندیدا شدن در انتخابات جرم و خیانت و مایه سرافکندگی است، یک عرض ساده دارم و آن اینکه: همه اینها را نیاز داریم، دانشگاه را، مکتب را، پارلمان را، جبهه مقاومت را، تظاهرات بیرون مرزی را همه و همه را باهم نیاز داریم. کافی است در شرایط دشوار و لحظههای سخت تصمیمگیری در هر سطحی و هر کسی که میتواند، کاری انجام دهد.
پنج سال پیش همین شجاعی به دو سه تا دوربین دید در شب نیاز داشت، برای هزینهاش به ما که آن زمان در "ملکهای آباد" بودیم، استغاثه کرد، متاسفانه بیجواب ماند. و چنین اتفاقهایی بارها افتاده است. ما در کل در وضعیت دشواری قرار داریم، همه رنج میبریم همه زده و زخمی هستیم. اما باید باستیم. این زخمها نباید بتواند ما را از پا درآورد. داد و فریاد همه از سر درد است، نمیشود به دردمند و زخمی گفت فریاد نزن، این طبیعی است که درد رسیده فریاد میزند. اما در کنارش، اگر در هریک از سنگرهای حیاتی مردم مان، مکتب، دانشگاه، مجلس، خیابان، رسانه، شبکههای اجتماعی و هر عرصه دیگر هرچه فعالتر باشیم، از سوز درون مان کاسته شده و تلاشها پر ثمرتر میشود.