دکترامین_احمدیاستاد و مسئول دانشگاه ابن سینا:
از جامعه هزاره در برابر پاک سازی قومی، کشتار هدفمند و حذف سیاسی و فرهنگی توسط طالبان محافظت باید کرد:
حملات اخیر گروه طالبان در ارزگان خاص، مالستان و جاغوری به صورت سیستماتیک مناطق و جمعیت غیر نظامی جامعه هزاره را، هدف قرار داده است. این حملات از جهات ذیل شایسته توجه جامعه جهانی و همکاران بین المللی افغانستان به طور خاص نیروهای حمایت قاطع می باشد:
1. طالبان به شکل وسیع و منظم که رسما مسئولیت آن را پذیرفته بر قریه¬های کندلان، حمزه، حسینی در ارزگان خاص، و بر مناطقی وسیع از مالستان و جاغوری حمله کرده که بعضاً مصداق واضح حمله بر جمعیت غیر نظامی به حساب می¬آید. برای مثال حمله شب¬هنگام طالبان بر قریه حسینی واقع در ارزگان خاص که هیچگونه هدف نظامی، اعم از پولیس محلی، اردو و یا پولیس ملی در آن وجود نداشته و صرفاً یک قریه مسکونی بوده است و حتی شجاعی قومندان سابق پولیس محلی نیز از این قریه عبور هم نکرده است چیزی جز حمله هدفمند بر جمعیت غیر نظامی محسوب نمی¬شود که در طی آن ¬ حد اقل به تعداد بیست نفر غیر نظامی کشته و به تعداد سیصد خانواده آواره می¬گردد. این مسئله به عنوان یک قضیه حتی در دادگاه بین المللی کیفری قابل درج بوده و می¬تواند تحت تعقیب کیفری/ جزایی این دادگاه قرار گیرد و از سوی نهادهای مستقل بین المللی قابل تحقیق می¬باشد. چون حمله بر جمعیت غیر نظامی به موجب اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری - رم مصداق جنایت علیه بشریت محسوب می¬شود. در واقع در این قضیه و قضایای مشابه آن درکندلان، حمزه و اونچی فقط به تعداد 57 نفر غیر نظامی توسط طالبان به قتل می¬رسد. پس می¬توان گفت در این قضایا قوانین بین المللی حاکم برجنگ و منازعات مسلحانه از جهات گوناگون نقض شده است که همه ایجاب می کند که به لحاظ بین المللی تحت تحقیق و بررسی قرار گیرند.
2. . حملات وسیع و گسترده طالبان بر قریه¬های مالستان و جاغوری، سبب شده است که حد اقل چهار هزار نفر مجبور به فرار از منازل مسکونی شان شده و آواره و بیجا شوند، کودکان واجب التعلیم در فصل امتجان از مکتب و حق تعلیم محروم شوند و مکاتب این دو ولسوالی معارف پرور، به حال تعطیل و نیمه تعطیل قرار گیرند و هم¬چنین طالبان در مالستان عمداً خانه¬های مردم را سنگر جنگ تبدیل کرده¬اند و حتی کوشش کرده¬اند که ساکنان این خانه¬ها را وادار کنند که برای آن¬ها غذا آماده کرده و آشپزی کنند و از آنها در موقع حمله نیروهای دفاعی دولت به عنوان سپر انسانی استفاده کنند. در این درگیری¬ها تلفات غیر نظامی نیز وجود داشته که هنوز به طور دقیق گزارش نشده است.
3. احتمال این¬که دامنه این حملات، همان¬گونه که حمله جاری طالبان بر ولسوالی جاغوری و مالستان نشان می¬دهد در نقاط تماس مناطق تحت تسلط طالبان با قریه¬های هزاره نشین از دایکندی تا غزنی و میدان وردک گسترش پیدا کند، زیاد است. چون به احتمال زیاد طالبان به منظور گسترش قلمرو نفوذ خود و سقوط دادن نظام مبتنی بر قانون اساسی، استراتژِی حمله بر مناطق هزاره نشین را در دستور کار خود قرار داده است. بدون شک گسترش دامنه این حملات پیامدهای خطرناک دارد که به برخی از آن¬ها در این جا اشاره می¬کنم:
اول. این حملات تلفات غیر نظامی و خرابی و ویرانی قریه¬ها و منازل مسکونی را در پی داشته و باعث آوارگی و بی¬خانمانی هزاران نفر خواهد شد. که اگر چنین شود، در کنار سایر مشکلات موجود، شاهد یک بحران انسانی در ابعاد گوناگون آن از جمله نقض شدید قوانین بشردوستانه بین المللی، خواهیم بود. این بحران با توجه به اصل مسئولیت برای محافظت principle responsibility to protect) (R2P) وظیفه ملل متحد و جامعه جهانی را در مورد محافظت از جان غیر نظامیان سنگین خواهد کرد و رسیدگی به بحران آوارگان و بیجاشدگان خود به یک معضل مهم ملی و بین المللی تبدیل خواهد شد.
دوم. ممکن است باعث شود که تمامی هزارستان تحت اشغال طالبان قرار گیرد که در آن صورت یکی از پایه¬های اساسی اقتدار و مشروعیت دولت و نظام کنونی که دست¬آورد حضور هفده ساله جهان در افغانستان به حساب می¬آید، از کنترل دولت خارج می¬شود و در نتیجه اقتدار آن به شدت آسیب می¬بیند. بنا براین دفاع از هزارستان و جامعه هزاره برای دولت افغانستان و همکاران بین المللی در واقع دفاع از عقبه استراتیژیک نظام باید به حساب آید.
4. به موجب قوانین ملی و بین المللی دولت افغانستان موظف است که از شهروندان خود بدون در نظرداشت قومیت و مذهب آنان در برابر دهشت افگنان دفاع کند، آن¬گونه که مورد ارزگان نشان می¬دهد دولت افغانستان در دفاع از جان شهروندان غیر نظامی خود اقدام مقتضی و مناسب به عمل نیاورده است و در جاغوری و مالستان نیز با تأخیر بسیار بعد از اعتراضات وسیع از طرف مردم و فشار سیاسی زیاد از سوی مقامات هزاره تبار حکومتی و نمایندگان این مردم در شورای ملی قطعات نظامی¬ به ساحه اعزام اما هنوز معلوم نیست که چه خواهد کرد. در این راستا لازم است که ملل متحد به دولت افغانستان به موجب تعهد بین المللی اش فشار لازم را وارد آورد تا بدون هیچ¬گونه تبعیض و ملاحظات قومی و مذهبی، از جامعه هزاره در برابر طالبان به شکل مؤثر دفاع کنند.
5. اگر حملات طالبان همان¬گونه که توضیح داده شد مهار و کنترل نشود، ممکن است این بحران منازعه را پیچیده ساخته و به یک منازعه خطرناک برای صلح و امنیت بین المللی مانند مورد سوریه تبدیل شود، در آن صورت الزامات ناشی از مبارزه با تروریسم، حفظ صلح و امنیت بین المللی مسئولیت جامعه جهانی را دو چندان خواهد کرد.
6. برای جلوگیری از این وضعیت پیشنهاد می¬شود که جامعه جهانی و نهادهای مسئول آن نخست دولت افغانستان را وادار کند که بدون تبعیض قومی و مذهبی از شهروندان خود به صورت مؤثر دفاع کند و ثانیاً جامعه جهانی در رأس نیروهای حمایت قاطع دولت افغانستان را در این دفاع به لحاط تجهیزات، عملیات هوایی، آموزش و اطلاعات(معلومات استخباراتی) در چارچوب حمایت قاطع و پیمان امنیتی میان دولتین افغانستان و امریکا کمک و پشتیبانی کنند و ثالثاً در صورت کوتاهی دولت افغانستان، نهادهای بین المللی از جمله نیروهای حمایت قاطع به مسئولیت خود در دفاع از غیر نظامیان و جامعه هزاره در برابر پاکسازی قومی طالبان عمل کند و یا حد اقل کاری کند که این جامعه توانایی لازم را در دفاع از خود تحت نظارت و رهبری قوای حمایت قاطع به دست آورد، تا ازهم خود محافظت کند و هم تروریسم را در افغانستان ریشه کن کند و هم نظام مبتنی بر قانون اساسی را سر پا نگهدارد. و در اخیر از جامعه جهانی و دولت¬های بزرگ و کشورهای همسایه تقاضا می¬شود که طالبان را تحت فشار قرار دهند تا قوانین بشردوستانه و کنوانسیون¬های جینوا و سایر مقررات بین المللی را در زمینه محافظت از غیر نظامیان و اجتناب از حمله بر اهداف غیر نظامی و یا استفاده از خانه¬های مردم به عنوان سنگر و پرهیز از هرگونه آزار و اذیت جمعی بر اساس تفاوت¬های قومی و مذهبی، دقیقا رعایت کنند، در غیر این صورت به عنوان یک گروه دهشت افگن و تروریستی تحت فشار بین المللی قرار گیرد و به هیچ وجه به این گروه بیش از این مشروعیت داده نشود.
عکس فیچر غفور صداقت