مصاحبه کنند: جمال سجادی خبرنگار شفقنا

دکتر تقی امینی

شفقنا افغانستان- با نزدیک شدن فصل انتخابات، فضای سیاسی کشور روزبروز تحولات بیشتری را تجربه می کند و شاهد شکل گیری و صف بندی‌های جدیدی در عرصه سیاست هستیم.

محمدتقی امینی، استاد دانشگاه و عضو ارشد جنبش روشنایی در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرگزاری شفقنا افغانستان، درباره انتخابات ریاست جمهوری پیش رو به سوالات شفقنا پاسخ داده است. آنچه می خوانید مشروح این مصاحبه است:

 

شفقنا: علت اصلی به تعویق افتادن مجدد انتخابات چیست؟

امینی: تعویق انتخابات دلایل متعدد دارد. البته دلیل اصلی دولت غنی است. زیرا دولت غنی در زمینه برگزاری انتخابات یک کارنامه سراسر سیاه و ناکام دارد. کلانترین ناکامی های غنی، تاخیر در انتخابات پارلمانی به مدت چند سال، تقلب گسترده، در انتخابات ریاست جمهوری گذشته  که سبب تشکیل حکومت وحدت ملی شد، فاجعه تقلب و عدم مدیریت سالم در آخرین [دور]انتخابات پارلمانی، دخالت آشکار غنی در این انتخابات، حمایت اولیه از تاخیر در ثبت نام کاندیدان ریاست جمهوری، حمایت از اولین تاخیر در تقویم انتخابات ریاست جمهوری.

علاوه براین، غنی در آوردن امنیت و بازی کردن، نقش موثر در پروسه‌ی صلح، و مبارزه با فساد کاملا شکست خورده است و به جز سخن‌گویانش، کسی نیست که بتواند از کارنامه غنی در هریک از موارد فوق دفاع کند. همه‌ی این ناکامی ها سبب دلسردی حامیان خارجی غنی و مخصوصا دلسردی حمایت مالی از پروسه انتخابات گردیده است. به خاطر این ناکامی های چشم گیر، حالا امریکا مجبور شده است که روی مذاکره با طالبان حتا در غیاب دولت تمرکز کند و به فکر برگزاری انتخابات چندان نیست.

می‌خواهم اضافه کنم که به طور کلی جامعه جهانی را کرزی و غنی در افغانستان شکست دادند. جامعه جهانی و از همه بیشتر امریکا از کرزی حمایت های بی دریغ کرد. تمام پول و امکانات مالی و رسانه‌ای در اختیار کرزی بود تا حکومت داری خوب بیاید؛ ولی در عوض تمام انرژی صرف تقویت طالبان و تضعیف جبهه‌ی ضد طالب (به عنوان جنگ سالار و غیره) شد.غنی نیز برای آوردن طالبان در بدنه قدرت و ازجمله آوردن حکمتیار نقش اساسی داشت و همین طور آخرین ضربات مهلک را به دوستم و عطا (ازبک ها و تاجیک ها) و البته با روش دیگر به هزاره ها زد. در نهایت هردو مهره مورد حمایت که با رای های ساختگی و حمایت های بی دریغ امریکا در قدرت رسیده بودند به مهره های ضد مردمی و آغشته به فساد و غیر قابل اعتماد برای مردم و حتا ضد امریکایی بر آمدند.در حقیقت یکی از دلایل اصلی ناکامی امریکا و جامعه بین المللی در افغانستان همین دو مهره هستند. حالا امریکا و کشورهای غربی برای انتخابات بعدی اصلا مهره ای ندارند و به همه چیز بی اعتماد شده اند. کلا از این که بتوانند در افغانستان کاری بکنند خسته و نا امید هستند. آن‌ها می‌خواهند یک بینی خمیری درست کرده و خود را از این مخمصه نجات بدهند. 

*آیا اشرف غنی به فکر مهندسی انتخابات است؟

_بلی، بسیار مشخص است. دوره قبل با مهندسی به اصطلاح رییس جمهور شد، حالا که خود در قدرت است و تقریبا مجبور است خودش را پیروز انتخابات اعلان کند. چون شکست بعد از اتمام دور اول به معنای ثبت ناکامی غنی در تاریخ خواهد بود. این‌بار مجبور است چندین برابر دوره‌ی قبل کار کند تا از شکست‌اش جلوگیری کند. آن‌گونه که نشان داده است، برای این کار حتا حاضر است با طالبان برای پنج سال دیگر جنگ کند و روابط حسنه بین افغانستان و امریکا و دیگر کشورهای دوست را قربانی کند. همان‌گونه که جان ده ها هزار سرباز را. غنی تقلب گسترده در انتخابات پارلمانی انجام داد و دوره بعد نیز حتما باید انجام بدهد تا در قدرت بماند. قابل یاد آوری است که تقلب در انتخابات گذشته ریاست جمهوری، یک آبرو ریزی بزرگ بود، و ادبیات رییس جمهور گوسفندی جز شاهکارهای غنی است.

تقی امینی، استاد دانشگاه
تقی امینی، استاد دانشگاه

*آیا حنیف اتمر رقیب اشرف غنی است؟ یا این‌که هر دو یک تیم هستند؟

_برای جواب دادن به این سوال باید عرض کنم که قوانن بازی قدرت در بین سیاست مداران در سطح بالا با بازی قدرت بین مردم متفاوت است. آنان در عین زمانی که ممکن است دشمن هم باشند، ممکن است علیه دشمن سوم متحد شوند، یا این که در عین زمانی که دوست هستند برای به دست آوردن یک امتیاز از یک دیگر در حد مرگ باهم رقابت کنند.

مشخص است که غنی حاضر است اتمر را بکشد تا رییس جمهور شود و بر عکس. ولی این که بعد از انتخابات آیا باهم می مانند یا نه، بستگی دارد که آیا از نظر قدرت باهم برابر هستند یا این که یکی خیلی از دیگری ضعیف است. اگر قدرت برابر داشته باشند بازهم مجبورند قدرت را تقسیم کنند و اگر یکی ضعیف شد، مشخص است جایگاهی در دستگاه دیگری ندارد. در همین حکومت فعلی اتمر اختیارات وسیعی داشت، این اختیارات از برادری این دو نبود، از این [ جهت] بود که هردو مجبور بودند، همدیگر را تحمل کنند. اتمر هرطوری بود، تقریبا نیمی از قدرت غنی  را در دولت داشت. صلاحیت اتمر برای تعیین وزیر تا تعیین مقامات دیگر در وزارت های امنیتی، هم از این [رو] بود که اتمر قدرت داشت، نه از این که غنی و اتمر در یک تیم بوند.

بنا براین، در آینده نیز بستگی به میزان قدرت هرکدام دارد.رابطه غنی و اتمر مثل رابطه‌ی کرزی و اسپنتا نیست که یکی شاهد بازاری دیگری باشد. آنان مثل دو گرگ هستند که برای شکار نیاز به قدرت هم دارند. یعنی یک اصل در بازی قدرت این است که دیگر صاحبان قدرت نه دوست هستند و نه دشمن؛ بلکه کسانی هستند که در میدان قدرت حضور دارند و هرکس بخواهد وارد این میدان شود، برای باقی ماندن در این میدان مجبور به تعامل (دوستانه یا دشمنانه مهم نیست) با دیگر بازیگران قدرت دارد. آنان حتا اگر به ارزش‌هایی باورمند باشند نیز مجبورند در شرایط خاص تقیه کنند و ارزش‌های خود را زیر پا کنند تا بتوانند به زندگی سیاسی خود و حضور در میدان قدرت ادامه بدهند. در عین حال این دو دارای پایگاه مردمی مشترک هستند که هیچ کدام نمی خواهند آن پایگاه را ترک کنند.

*اگر انتخابات برگزار نشود، طرح حکومت موقت می تواند راهگشا باشد؟

_بازهم عرض کنم که حکومت موقت برمی‌گردد به ناکامی غنی و کرزی در ایجاد یک اداره و حکومت نستبا قابل قبول. حالا امریکایی ها می روند و طالبان خواهی نخواهی خواهند آمد. حالا حکومت موقت یک اجبار است، نه اختیار. برگزاری انتخابات با چالش های بیشتری نسبت به برگزاری حکومت موقت روبرو است. چون کشورهای خارجی (از شرق تا غرب جهان) از آمدن طالبان، از رفتن امریکا و ناتو، و تشکیل حکومت موقت حمایت می کند و فکر نمی‌کنم در جهان کشوری باشد که از ماندن غنی در قدرت و انتخابات حمایت کند. این که حکومت موقت می تواند راه حل مناسب باشد یا نه، بر می‌گردد به این که  چگونه حکومت موقتی. اصل حکومت موقت بدی یا خوبی ذاتی ندارد. همین حالا حکومت غنی را اگر در یک پله ترازو بگذاریم با این همه مشکلات اساسی اش، و حکومت موقت نسبتا متوسط را در پله دیگر قرار بدهیم، تقریبا از هم برتری ندارند. در هر حکومتی، اگر کارها یک جانبه بوده و اقشار مختلف مردم در آن سهم کمتر داشته باشند، چه موقت و چه غیر موقت، دیکتاتوری و ظلم است و قابل قبول نیست. و اگر حکومت موقتی تشکیل شود که پایه های مردمی اش گسترده تر و اصول کاری اش منطقی تر از حکومت فعلی باشد، یقینا حکومت موقت بهتر است. در حکومت فعلی مشخص است که تمام قدرت در دست یک باند کوچک مافیایی است، هم دزدی می کند، هم حکومت می‌کند، هم فساد و خیانت و حتا قاچاق مواد مخدر در دست آن‌ها است. 

*در زمینه گفت‌وگوهای صلح کدامیک موفق تر عمل کرده اند؟ اشرف غنی یا اتمر؟

گفت‌‌‌وگوهای صلح ربطی به این دو ندارد. هردوی شان گفت‌وگوهای صلح را به عنوان یک امتیاز برای ماندن در قدرت می‌خواستند و می‌خواهند. غنی شعار آیسکریم خوری سر داده بود و وزیر داخله اش با یک عسکر طالب سلفی گرفته بود چون می‌خواست امتیاز بگیرد که خود را رییس جمهور همه قلمداد کند. ولی از آن طرف شورای عالی صلح عملا صلاحیت نداشت کاری کند و غنی در اواخیر مجبور به ایجاد سازمان های مشابه زده بود و ساختار شورای عالی صلح را زیر سوال برده بود. غنی فعلا که حرف از رفتن خودش از قدرت شده است به عقب فرار می‌کند. صلح در دست امریکا و کشورهای خارجی است و این دو تنها می توانند موافقت و مخالفت کنند که البته در نهایت بی تاثیر است، تنها می توانند در سرعت این کار را زیاد یا کم کنند.

البته، گفت‌وگوهای فعلی را گفت‌وگوی صلح نمی دانم و در حقیقت گفت‌وگو برای بیرون شدن امریکا و واگذاری قدرت به طالبان است. صلح و گفت‌وگوهای صلح در چوکات قوانین عرفی بین المللی و حقوق بشر تعریفات و پیش شرط های خاص خود را دارد. از جمله رضایت قربانیان، به محکمه کشاندن مجرمین و جبران خسارت و بستن راه بازگشت و تکرار مجدد جنگ. اما این اصول در گفت‌وگوهای فعلی بین امریکا و طالبان هیچ جایگاهی ندارد.

منبع: