پس از انتخابات پارلمانی هلند در مارس 2017، مارک روته، نخست وزیر کشور، با سربلندی اعلام کرد که «پوپولیسم خوب»، «پوپولیسم بد» را شکست داده است، ادعایی که رسانههای سراسر جهان مشتاقانه و نسنجیده آن را تکرار کردند. این ادعا مهر تأییدی بر این عقیدهی رایج زد که بهترین راه برای شکست دادن راست افراطیِ پوپولیست توسل جستن به نوعی پوپولیسم میانهرو، در عین پرهیز از به کار بردن این عنوان، است.
تنها تعداد انگشتشماری به این امر اهمیت دادند که ادعای روته بر مبانی تجربی محکمی استوار نیست: در مقایسه با انتخابات سال 2012، سهم آرای روته عملاً به شدت کاهش یافته بود (2.5- درصد)، در حالی که سهم آرای «حزب آزادیِ» خیرت ویلدِرز افزایش یافته بود (3+ درصد) و این حزب همراه با یک حزب جدید دستراستیِ افراطی، «تریبون آزاد برای دموکراسی»، که ۱.۸ درصد از آرا را به دست آورد، در مجموع ۱۴.۹ درصد از آرا را کسب کردند. به عبارت دیگر، در مقایسه با رأی ۱۵.۴۵ درصدی حزب آزادی در سال 2010، سهم آرای این حزب تنها کمتر از یک درصد کاهش یافته بود.
توجه به نتایج سه انتخابات دیگر در سال 2018 به بحث دربارهی بهترین راه واکنش به راست تندرو کمک میکند. در سوئد، به رغم چرخش به راست چشمگیرِ «اعتدالگرایانِ» راستگرای میانهرو و حتی «سوسیال دموکراتها»ی چپگرای میانهرو، «دموکراتهای سوئدی» به موفقیت چشمگیری دست یافتند. هم «اعتدالگرایان» (که سهمشان از آرا ۳.۵ درصد کاهش یافت) و هم «سوسیال دموکراتها» (که ۲.۸ درصد از آرای خود را از دست دادند) از پیروزی بازماندند، در حالی که «دموکراتهای سوئدی» بزرگترین برندهی انتخابات بودند و با افزایش ۴.۷ درصدی سهم آرای خود و کسب ۱۷.۵ درصد از کل آرا در رتبهی سوم قرار گرفتند.
نتایج انتخابات ایالتی در باواریا هم تقریباً مشابه بود، یعنی جایی که «اتحادیهی سوسیال مسیحی» در عمل از برنامهی حزب راستگرای افراطی پوپولیست «آلترناتیو برای آلمان» رونویسی کرده بود؛ این حزب در اوایل دههی 1990 هم از برنامهی حزب «جمهوریخواه» تقلید کرده بود. در واقع، رقابت منطقهایِ «اتحادیهی سوسیال مسیحی» با «آلترناتیو برای آلمان» بر مشکلات «ائتلاف بزرگ» در برلین افزوده و آن را از کار انداخته بود زیرا سیاستمداران مهم «اتحادیهی سوسیال مسیحی» به طور منظم از دستورهای صدراعظمِ «خود»، آنگلا مرکل، در برلین و بروکسل سرپیچی میکردند.
همانطور که نظرسنجیهای چندماهه نشان داده بود، این ترفند نه از صعود «آلترناتیو برای آلمان» جلوگیری کرد و نه مانع از سقوط «اتحادیهی سوسیال مسیحی» شد. باواریا چند دهه ملک طلق «اتحادیهی سوسیال مسیحی» بود اما این بار این حزب، اکثریت پارلمانی و ۱۰.۵ درصد از سهم خود در آرا را از دست داد-در مقایسه با سال 2013، شمار رأیدهندگان به این حزب 22 درصد کاهش یافت. «آلترناتیو برای آلمان» در اولین حضور خود در انتخابات باواریا، با کسب ۱۰.۲ درصد از آرا، به مجلس این ایالت راه یافت. البته میزان آرای این حزب نه تنها از میزان پیشبینیشده در نظرسنجیها کمتر بود بلکه در مقایسه با آرای این حزب در باواریا در انتخابات سراسری سال 2017 هم حدود 2 درصد کاهش یافته بود.
سرانجام، در انتخابات محلی بلژیک، که میزان توجه رسانهها به آن بسیار کمتر بود، حزب ملیگرای دموکرات «ائتلاف جدید فلاندر» شکست سنگینی را متحمل شد، آن هم به رغم چرخش به راست شدید، مخالفت با ورود مهاجران، و حضور پررنگ تئو فرانکِن، وزیر سختگیر (و محبوب) «امور پناهندگی، مهاجرت و تسهیلات اداری»، در کارزار انتخاباتی این حزب.
تمرکز بر مسائل اجتماعی و فرهنگی-نظیر مهاجرت و، تا حد کمتری، اتحاد اروپا-نه تنها به راست افراطی پوپولیست بلکه به احزاب «سبز» هم کمک میکند
در همین حال، حزب راستگرای افراطیِ پوپولیست «مصلحت فلاندر» به لطف تمرکز حملات انتخاباتیاش بر فرانکنِ «آسانگیر»، دوباره جان گرفته و بهترین نتیجهی خود در چند دههی اخیر را به دست آورده است. هرچند همیشه باید در تعمیم نتایج انتخابات محلی به انتخابات ملی به شدت محتاط بود اما انتخابات محلی نشان میدهد که احتمال دارد در انتخابات منطقهای، ملی و اروپاییِ بلژیک در 26 مه 2019، حزب «ائتلاف جدید فلاندر» شکست سختی را متحمل شود و حزب «مصلحت فلاندر» به پیروزی دست یابد. کنارهگیریِ اخیر حزب «ائتلاف جدید فلاندر» از دولت فدرال، به علت اختلافنظر بر سر توافقنامهی مناقشهانگیز اما غیرالزامیِ مراکش[1]-چندان کمکی به این حزب نخواهد کرد.
بنابراین، از این سه انتخابات مهم در سال 2018 چه میتوان آموخت؟ اول این که، راست افراطیِ پوپولیست همچنان در اروپای غربی در حال پیشروی است. دوم این که، احزاب اصلیای که از دستورکارِ راست افراطی پوپولیست تقلید میکنند، حتی اگر احزاب پوپولیست را محکوم کنند، باز هم در انتخابات شکست میخورند. سوم این که، تمرکز بر مسائل اجتماعی و فرهنگی-نظیر مهاجرت و، تا حد کمتری، اتحاد اروپا-نه تنها به راست افراطی پوپولیست بلکه به احزاب «سبز» هم کمک میکند، سبزهایی که در باواریا و فلاندر از نظر افزایش سهم خود در آرا در رتبهی دوم قرار گرفتند.
آیا این به این معنا است که، همان طور که ژان-ماری لو پن در دههی 1990 گفت، رأیدهندگان نسخهی اصلی]احزاب پوپولیست[را به نسخهی بدلی]احزاب مقلد[ترجیح میدهند؟ ضرورتاً نه. میزان آرای «آلترناتیو برای آلمان» و «دموکراتهای سوئدی» بسیار کمتر از نتایج نظرسنجیهای چند ماه قبل بود، چه رسد به اواخر سال 2016 که توافق اتحادیهی اروپا و ترکیه «بحران پناهندگان» را از صدر دستورکار سیاسی خارج کرده بود. در نتیجه، برخی از مدافعان راهبرد رونویسی از دستورکار پوپولیستها ادعا میکنند که اگر احزاب راستگرا (و گاهی چپگرای) اصلی از گردش به راستِ شدید خودداری کرده بودند، نتیجهی بسیار بهتری در انتخابات به دست میآوردند.
متأسفانه ثابت کردن بطلان این ادعا دشوار است. توافق «از نظر مهاجرتی واقعگرایانه» با ترکیه از اهمیت مسئلهی مهاجرت کاسته است، که این امر معمولاً حمایت از احزاب راستگرای افراطیِ پوپولیست را، که مسئلهی اصلیشان مهاجرت است، کاهش میدهد. بر اساس همین منطق، متمرکز کردن کارزارهای انتخاباتی بر موضوعات مورد علاقهی راست افراطیِ پوپولیست، و استفاده از دیدگاههای آنها (تهدید شمردن مهاجرت)، بر اهمیت، و بنابراین، قدرت پوپولیستها خواهد افزود. حتی اگر اتخاذ موضع ضدمهاجرتی از جداشدن بعضی از رأیدهندگان از راست میانهرو و پیوستن آنها به راست افراطی جلوگیری کند، بسیاری از رأیدهندگان نه تنها بومیبرترپندار بلکه پوپولیست و به احزاب اصلی بیاعتماد هستند و بنابراین میلی به ترک راست افراطی و پیوستن به راست سنتی ندارند.
در نهایت، بیتردید، مسئله مسئلهای اخلاقی است یا باید باشد. رونویسی از موضوعات و دیدگاههای راست افراطیِ پوپولیست به اتخاذ گفتمانها و سیاستهای راست افراطی پوپولیست میانجامد، خواه توسط احزاب راستگرای افراطی پوپولیست یا توسط احزاب اصلی. این همان درس عبرتی است که میتوان از هلند گرفت: طرد «حزب آزادی» مانع از آن نشده که احزاب راستگرای اصلی سیاستهای سختگیرانهتری را در مورد مهاجرت و اتحاد اروپا اتخاذ کنند.
با فرض این که (همچنان) هم پیام]پوپولیسم[و هم پیامرسان]پوپولیستها[را تهدیدی علیه لیبرال دموکراسی بشماریم، باید گفت که توسل به «پوپولیسم خوب» هم از نظر تجربی و هم از نظر هنجاری، راهبرد نادرستی برای مبارزه با «پوپولیسم بد» است.
منبع سایت پژوهشی آسو:
کاس موده استاد دانشگاه جورجیا در آمریکا و نویسندهی کتابهایراست افراطی در آمریکا(۲۰۱۸) ومقدمهای بسیار کوتاه بر پوپولیسم(۲۰۱۷) است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلی زیر است:
Cas Mudde, ‘Why good populism is the wrong strategy to fight bad populism?’,The Guardian, 3 January 2019.
[1] نخستین معاهدهی سازمان ملل دربارهی مهاجرت که در دسامبر 2018 در مراکش به تصویب رسید. [م.]