فیصل ایتانی تحلیلگر سیاسی،معاون مدیر مرکز سیاست جهانی و استاد کمکی سیاست خاورمیانه در دانشگاه جورج تاون
نیویورک تایمز
اکبر گنجی
اولین شغل تابستانی من در اواخر دهه 90 در همین بندر بیروت بود. من نوجوان بودم و ماههای گرم آن دوران را صرف وارد کردن داده های حمل و نقل بندر از حالت انالوگ به حالت دیجیتال می کردم. می توانید تصور کنید که این کار با توجه به بروکراسی خاورمیانه و کاری که از بیخ و بن غیر قانونی بود چقدر می توانست ناخوشایند باشد. اما باز هم امیدهایی وجود داشت.
این بندر به عنوان زیرساختی که 15 سال جنگ داخلی را پشت سر گذارده بود،برای دوباره جان گرفتن اقتصاد لبنان نقشی حیاتی داشت.نگهداری اطلاعات و وارد کردن آنها به سیستم دیجیتالی اگرچه بخشی ازبرنامه های آینده بود اما برای برقراری نظم و ایجاد شفافیت مورد نیاز برای گزارش به بخش دولتی ضروری بود.به هر حال این بندری بود که طی سال های جنگ داخلی با کشتی های غرق شده و توپخانه های منفجر نشده غیر قابل استفاده باقی ماند و حفظ شد.
لبنانی که به سختی توانسته بود از زیر اوار جنگ داخلی قد راست کند، حالا گلوی خود را زیر پای سیاستمداران بد اندیش می دید و به تدریج تضعیف می شد. که یکباره همه چیز تمام شد، حالا بندر بیروت در انفجاری نابود شده، حداقل ۱۳۵ نفر کشته و بیش از ۵ هزار نفر زخمی شده اند.
لبنان اکنون با نوع جدیدی از فاجعه روبرو است و آن ضعفی است که بر اثر دهه ها سال جنگ و بی ثباتی سیاسی به آن دچار شده و به هیچ گونه یارای مدیریت این فاجعه را ندارد.
اینطور که مشخص است در فاجعه بندر هیچ کدام از مظنونین همیشگی، مثل حزب الله ، اسرائیل ، تروریسم جهادی یا دولت همسایه سوریه مورد اتهام نیستند.به نظر می رسد حقیقت در عین کسالت بار بودن بسیار نگران کننده است : دهه ها پوسیدگی در تک تک سطوح مدیریتی لبنان بندر بیروت، بخش وسیعی از شهر و هزاران زندگی را ویران کرد. این دقیقاً همان ابتذال و اعمال غیرقانونی لبنان است که این انفجار را منجر شده و باعث تحقیر و تنبیه لبنان از سوی جهان گردید.
تا کنون، مقامات لبنان درمورد آنچه اتفاق افتاده است توافق نظر دارند،هرچند که بالاخره بیش از یک بیانیه"رسمی" صادر خواهد شد.به هر حال باید واقعیت را بپذیریم که اینجا لبنان است، کشوری که با اختلافات سیاسی، مذهبی و تاریخی عمیقا شقه شقه شده است.تا این لحظه مطابق گزارش رسانه های معتبر لبنانی می دانیم : حدود 2،750 تن نیترات آمونیوم از یک کشتی معلول تحویل و در سال 2014 در یک انبار واقع در بندر بیروت ذخیره شده بود تا اینکه روز سه شنبه جرقه های جوشکاری به طور تصادفی باعث احتراق امونیوم نیترات گردیده و انبار منفجر شد.
بنادر برای جناح های سیاسی ، جنایی و شبه نظامیان به عنوان املاک و مستغلات اصلی بشمار می اید. آژانس های امنیتی چندگانه با سطوح مختلف صلاحیت (جانبداری های مختلف سیاسی) جنبه های مختلف عملکرد خود را کنترل می کنند استخدام غیرنظامیان با بروکراسی های سیاسی یا فرقهای دیکته می شود.در سرتاسر این سیستم فرهنگ سهل انگاری فساد وعدم مسئولیت پذیری به طور گسترده ریشه دوانده است و همه اینها را با هم به شکل یک طبقه ی سیاسی بی کفایت که باعث سرافکندگی لبنان هستند، نمایان می کند.
مشخص نیست چه ترکیبی از این عناصر اجازه می دهد یک بمب تقریباً شش سال در یک انبار به انتظار بماند، و در نزدیکی آن کارهای غیر مسئولانهای مثل آتش بازی انجام شود. اما فاجعه اصلی ان است که این روال کار لبنان شده است. این کشور با انفجار های گاه و بیگاه آشناست و بطور مشخص با بلایای ناشی از عدم موفقیت در خدمات عمومی آشنا است :بحران زباله ها که به سال 2015 باز می گردد یک فاجعه زیست محیطی در سال 2019 و قطعی برق در سال گذشته که حداکثر 20 ساعت در روز بطول می انجامید.
عواقب انفجار روز سه شنبه خیلی جدی تر از تلفات فوری و خسارت به اموال خواهد بود. سیلوی اصلی دانه که حدود 85 درصد غلات کشور را در اختیار دارد ، نابود شد و حتی قسمت عظیمی از این بندر دیگر قادر به دریافت کالا نخواهد بود. لبنان 80 درصد از آنچه مصرف می کند ، از جمله 90 درصد گندم را از طریق واردات تامین می کند. نان رکن اصلی رژیم غذایی مردم لبنان است.در حدود 60 درصد از این واردات از طریق بندر بیروت صورت می گیرد، یا بهتر است بگوییم انجام می گرفت.
همزمانی این اتفاق از این بدتر امکان نداشت. در حال حاضر ماه هاست که مردم لبنان بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند. ارز کشور در نتیجه سالها سوء مدیریت و فساد فروپاشید. صدها هزار نفر دیگر نمی توانند هزینه های سوخت را پرداخت کنند، از آنجا که ارزش پس انداز مردم لبنان پایین آمده، قدرت خرید آنها از بین رفته است.حتی در بین دوستان خوش بین لبنانی من از واژگان جدیدی برای توصیف کشور همچون " وامانده" و" ویرانه" استفاده می شود.
بحران کرونا ویروس فشار بیشتری را به بخش بهداشت وارد کرده است، پس از انفجار روز سه شنبه ، بنا بر گزارش ها ، کارکنان بیمارستان در حال معالجه جراحات در خیابان ها و پارکینگ ها بودند.این انفجار به راحتی می تواند لبنان را وارد فاجعه ی غذایی و بهداشتی وسیعی کند که کمتر جنگی نظیر آن را به خود دیده است.
طبقه سیاسی لبنان باید در هفته های آینده تحت حفاظت باشند: این شوک به ناچار به عصبانیت تبدیل می شود اما ترس من از آن است که عادت های قدیمی بمیرند، این سیاستمداران سلب مسئولیت از خود را سالیان سال است که به خوبی تمرین کرده اند.من انتظار ندارم خیلی ها – اما لازم است عدهای حتی بسیار کم از مسئولین استعفا بدهند یا سهم خود را در این فاجعه بپذیرند و گردن بگیرند.
آیا انقلابی در راه است؟ قیام عصبانیت؟ هرگونه انگیزه انقلابی باید با وابستگی های قبیله ای ، فرقه ای و عقیدتی رقابت کند. و اینگونه است که اگرحتی یک نسخه رسمی از حادثه بندر ارائه شده باشد و حتی اگر آن هم حقیقت داشته باشد، باز هم برخی از مردم آن را باور نمی کنند و این بی اعتمادی ما به سیاستمداران به طور متناقض، اتحاد ما علیه آنها را سخت تر می کند.
اینها موانع واقعی سر راه اتحاد مردم هستند و می دانیم که جواب مسئولین هرگز فراتر از سرزنش احتمالی مقامات میان رده، قول فوریت اصلاحات ، نمی رود. حتی تصور چنین حرکت ملی پایداری دشوار است ، زیرا هرگز عینیت نیافته است، اما گرسنگی و فروپاشی نظام سلامت ممکن است همه چیز را تغییر دهد.
لبنان - و لبنانی ها - برای جلوگیری از کمبود شدید مواد غذایی و فاجعه بهداشت عمومی ، به ارسال سریع کمک های خارجی احتیاج دارند ، به نظر می رسد کشورهایی در خاورمیانه و سراسر جهان در حال ارسال کمک ها هستند، اما این باعث نمی شود که کشور کمر راست کند. کمک های اضطراری فقط موجب تحقیر عمومی و ناتوانی کشور خواهد شد. انفجار روز سه شنبه نشان داد که لبنان دیگر کشوری نیست که افراد شایسته بتوانند زندگی سالم و امنی در آن داشته باشند.
وقتی که فیلم های بیروت غرق در دود و هیاهو را می دیدم، یاد روزگارانی که در تابستان گرم در بندر کار می کردم ، افتادم، تصور می کردم پروژه دیجیتالی شدن دادههای بندر به پایان رسیده، اما جناج های سیاسی مخالف از شفافیت استقبال نمیکردند راهی برای خلاصی از آن می یافتند.
امروز، این ها دیگر اهمیتی ندارد. بندر نابود شده است و لبنانی ها خیلی بیشتر از انچه که به پیشرفت فکر کنند، درگیر بقا خواهند شد.