مهدی شبانی
رؤسای دولتها و سران نظامی، وطندوستی را دلیل اصلی پیروزی در جنگها میدانند اما واقعیت این است که سربازان برای فراموشیِ آنچه انجام میدهند و آنچه بر سرشان میآید، اغلب مست و نشئه جنگیدهاند. یکی از موضوعات مهمی که عمدتاً نادیده مانده، نقش اعتیاد سربازان به موادمخدر در نبردها است.
علاوه بر این سخن مارکس که «تاریخِ همهی جوامع تا این زمان، تاریخ مبارزهی طبقاتی است»، نقلقول دیگری هست که میگوید: «تاریخِ انسان، تاریخ جنگها است.» و موادمخدر قرنها بخش جداییناپذیری از جنگ بوده است. رواج برخی از موادمخدر نیز پیامد جنگ بوده است.
در بیشتر مواقع، سربازان داوطلبانه به استفاده از موادمخدر روی نیاوردهاند بلکه فرماندهان نظامی این مواد را به صورت هدفمند و نظاممند به آنها دادهاند. «پیروزی به هر قیمتی»، که از اصول اساسیِ همهی ارتشهاست، مهمترین دلیلی است که سبب میشود بسیاری از ارتشها در زمان جنگ استفاده از موادمخدر را به سربازان توصیه یا این مواد را به جیرهی غذایی یا درمانی آنان اضافه کنند.
لوکاش کامینسکی (Lukasz Kamienski)، استاد علوم سیاسی و نویسندهی کتاب تزریق و اشغال: تاریخچهی موادمخدر و جنگ که تحقیقات او منبع اصلی این مقاله است، میگوید که از آغازِ جنگهای سازمانیافته، نیروهای مسلح به دو دلیلِ عمده موادمخدر را برای اعضای خود تجویز کردهاند: افزایش فعالیت و کاهش آسیبهای ناشی از اِرتکاب و مشاهدهی خشونت در زمان جنگ.
جنگجویان مست و نشئه
الکل، قدیمیترین و احتمالاً محبوبترین محرک دارویی جنگجویان بوده است. برای قرنها، الکل جیرهی روحی الهامبخشی بود که سربازان را در میدان جنگ سرپا نگه میداشت. البته ملل مختلف نوشیدنیهای متفاوتی داشتهاند. انگلیسیها «رم» مینوشیدند. روسها به ودکا روی آوردند و یونانیان باستان، رومیها و فرانسویها شراب را ترجیح میدادند. آلمانیها به سربازانشان آبجو میدادند و برای آمریکاییها نیز از زمان جنگ داخلی، ویسکی معجونی بود که سربازان را به میدان جنگ میفرستاد.
در کنار الکل، موادمخدر هم از دیرباز در بین سربازان مرسوم بوده است. وایکینگها از قارچهای توهمزا استفاده میکردند و جنگجویان زولو موادی را که شَمَنهای محلی بهعنوان دارو به آنها میدادند، مصرف میکردند.
دلایل گوناگونی برای استفادهی نظامیان از موادمخدر در زمان جنگ وجود دارد اما مهمترینِ آنها را میتوان اینگونه برشمرد:
- افزایش فعالیت؛ معمولاً از موادمخدر محرک برای بیدار نگه داشتن سربازان و حفظ هوشیاری آنان بهرغم خستگی، استفاده میشود.
- مبارزه با تنش؛ در زمان جنگ، سربازان آنقدر تحت تنش و آسیبهای روانیِ ناشی از نبرد هستند که ناچار به استفاده از موادمخدر میشوند.
- مقابله با درد؛ از مورفین و سایر مواد افیونی برای کمک به درمان درد و جراحات ناشی از نبرد استفاده میشود.
- ایجاد همدلیِ عاطفی در میان اعضای گروه؛ آداب و رسوم مصرف الکل و موادمخدر سبب میشود تا سربازان برای پیوند عاطفی و ارتباط با همقطارانشان از این مواد استفاده کنند.
- رفع کسالت و دلتنگی؛ حضور در میدان جنگ، بهویژه هنگامی که نبردی در جریان نیست، کسالتبار است و بسیاری از سربازانی که کاری ندارند، برای رفع کسالتِ جنگ و دلتنگیِ خانه و کاشانه، به موادمخدر روی میآورند.
از جنگ جهانی اول به بعد، استفاده از موادمخدر در ارتشها سویهی جدیدی به خود گرفت. موادمخدر صنعتی مانند هروئین، کوکائین و آمفتامین، بهعنوان داروهایی برای استفادهی حداکثری از توان بدنی و روحیِ سربازان، جای خود را در میان بستههای پزشکی و کمکهای اولیهی نظامیان باز کرد.
کوکائین در خط مقدم؛ جنگ جهانی اول و ظهور مواد محرک
جنگ جهانی اول، کوکائین را به خط مقدم رساند. این ماده که برای اولین بار در دههی ۱۸۶۰ تولید شد، توسط خلبانان آلمانی و فرانسوی و پیادهنظام کانادا بهعنوان دارویی محرک به کار رفت.
ارتش بریتانیا دارویی حاوی کوکائین و عصارهای از آجیل کولا معروف به تبلوید (Tabloid) و با نام «راهپیمایی اجباری» ابداع کرد. ارتش بریتانیا ادعا میکرد که این ماده به بیباکی و رفع خستگی در هنگام نبرد میانجامد. مصرف خودسرانه نیز بسیار گسترده بود زیرا کوکائین تقویتکنندهای مؤثر در جبههها بود. داروسازان لندنی کیتهای پزشکی حاوی کوکائین و هروئین میفروختند. تبلیغاتی از زنانی ساخته میشد که با خوشحالی این کیتها را میخریدند و آنها را مشتاقانه بهعنوان «هدیهای مفید برای دوستان خط مقدم» برای پسران، نامزدان و شوهران خود در خطوط مقدم جنگ میفرستادند.
سان تزو در کتاب هنر جنگ نوشته است: «سرعت، کلید پیروزی در جنگ است.» ارتش آلمان نازی برای رسیدن به حداکثر سرعت، گونهای از مواد محرک از خانوادهی آمفتامین به نام پرویتین را تولید میکرد و در اختیار سربازان قرار میداد.
آمفتامین و متآمفتامین موادمخدری هستند که مستقیماً روی مغز اثر میگذارند و در دستهی مواد محرک و توهمزا قرار میگیرند. هرچند اولین گزارشها از سوءمصرف آمفتامین به سال ۱۹۳۶ بازمیگردد اما مصرف این مادهی محرک به صورت گسترده در طول جنگ جهانی دوم آغاز شد. هیتلر که خود از موادی مانند اُکسیکُدان و کوکائین استفاده میکرد، در تلاش برای استیلای «نژاد برتر» بر جهان، از هواداران پروپاقرص استفاده از موادمخدر برای سربازان بود.
\
در ماه مه سال ۱۹۴۰ نیروهای آلمانی لهستان را فتح کرده بودند و خود را برای حمله به فرانسه آماده میکردند. قبل از نبرد، ۳۵ میلیون قرص پرویتین در عرض ده تا دوازده هفته به ۳ میلیون سرباز آلمانیِ حاضر در نبرد تحویل داده شد. این سربازان موفق شدند روزهای پیاپی بجنگند و به طور متوسط ۲۲ مایل در روز راهپیمایی کنند. ارتش آلمان نازی (Wehrmacht) توانست ارتش انگلیس را در سواحل دانکرک (Dunkirk) شکست دهد که از بزرگترین پیروزیهای تاریخ جنگها محسوب میشود.
برآوردها حاکی از آن است که در جنگ جهانی دوم آلمانیها بیش از دویست میلیون قرص آمفتامین مصرف کردند. آنها شکلاتی ساخته بودند که حاوی سیزده میلیگرم آمفتامین بود که بسیار بیشتر از سه گرم آمفتامینی بود که در قرصهای معمولی به سربازان داده میشد. با این مواد سربازان قادر بودند برای روزها بدون توقف پیشروی کنند و تا بیش از پنجاه ساعت بدون خوابیدن بجنگند. افسران اِساِس از پروپاقرصترین مشتریان مواد محرکی مانند آمفتامین بودند. بر اساس گزارشها، آمفتامین به صورت خاص در میان کسانی که در اردوگاههای مرگ مانند آشویتس و داخائو کار میکردند بسیار پرمصرف بود.
بسیاری از سربازانی که در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم به جبهههای جنگ فرستاده میشدند، کودکانی پانزدهساله بودند. نازیها از آمفتامین که عوارض بسیار خطرناک و مضری بر جسم و روان مصرفکنندگان میگذاشت، برای روحیه دادن به کودکان در جبههها استفاده میکردند.
سرمای روسیه، دیگر عاملی بود که سبب میشد سران ارتش هیتلری به توزیع آمفتامین در میان سربازان بپردازند. مصرف شیشه باعث افزایش فعالیت فیزیکی و افزایش دمای بدن میشد و در سالهای پایانی جنگ که سربازانْ از نبرد طولانی در سرمای روسیه خسته بودند، آمفتامین سرپناهی در برابر سرمای استپهای روسیه محسوب میشد. اما مصرف این داروهای محرک عوارض جانبی بسیار شدیدی برای سربازان داشت. بعضی از آنان در نتیجهی سوءمصرف، در اثر حملهی قلبی کشته شدند. افزون بر این، بعضی از سربازانی که در اثر مصرف موادمخدر دچار افسردگی شده بودند خودکشی کردند.
علاوه بر آمفتامینها، آلمانها نوعی آدامس حاوی کوکائین ساخته بودند که عمدتاً توسط خلبانان جنگی مصرف میشد تا آنان را هشیار و بیدار نگه دارد.
نیروی دریایی آلمان که در جستوجوی راهحلی برای هوشیار نگه داشتن سربازانی بود که ناچار بودند بدون خواب یا تحرک زیاد حدود 48 ساعت در فضای محدود زیردریاییها بنشینند، ترکیبی از کوکائین و آمفتامین را اختراع کرد. آزمایشهای اولیهی این دارو بر زندانیان اردوگاه کار اجباریِ ساکسنهاوزن انجام شد. نازیها زندانیان را به استفاده از این مواد و حمل گونیهای سنگینِ سنگ برای روزها و ساعتهای متوالی و بدون خواب مجبور میکردند.
در سال ۱۹۴۰ ارتش انگلستان پرویتین را در هواپیمای سرنگونشدهی آلمان در جنوب انگلستان کشف کرد و راز انرژی بیحدوحصر سربازان آلمانی فاش شد. ارتشهای بریتانیا و آمریکا نیز از نازیها تقلید کردند و آمفتامین را در اختیار سربازان خود قرار دادند. در جنگ جهانی دوم، سربازانِ ارتش بریتانیا حدوداً ۷۲ میلیون قرصِ بنزدرین (Benzedrine) (از دیگر انواع آمفتامین) مصرف کردند.
آمریکاییها حتی از انگلیسیها نیز فراتر رفتند و بیش از ۲۵۰ میلیون قرص را بین نظامیان وابسته به خود توزیع کردند. تخمین زدهاند که حدود ۱۵ درصد از نظامیان آمریکا در جنگ جهانی دوم از آمفتامین استفاده میکردند.
ارتش ژاپن هم به طور گسترده از متآمفتامین استفاده میکرد. فیلوپون (Philopon) ــ مشتق از کلمهی یونانیِ فیلوپونوس، به معنای «دوستدار کارِ شاق» ــ رابه سربازان میدادند تا برای مدتی طولانی بیدار و هوشیار بمانند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، این مواد به دست غیرنظامیان هم رسید و اعتیاد به متآمفتامین به عارضهای فراگیر در ژاپن تبدیل شد. برآوردها نشان میدهد که در اوایل دههی ۱۹۵۰ در ژاپن حدود ۵۵۰ هزار نفر معتاد به شیشه بودند.
اشغالگری و اعتیاد، یک روایت آمریکایی
هرچند مواد محرکی مانند اِسپید و الاسدی را عمدتاً موادی برای استفاده در مهمانیها میدانند اما سربازان آمریکایی از آنها بهعنوان مسکّن استفاده میکردند تا فجایع و مصائب جنگ در ویتنام را فراموش کنند.
اسپید و الاسدی، موادمخدر محبوب سربازان آمریکایی در جنگ ویتنام بودند اما مصرف دیگرْ موادمخدر هم در این جنگ متداول بود. حداقل نیمی از سربازان آمریکایی از ماریجوانا و یکسوم آنها از هروئین یا تریاک استفاده میکردند. به گفتهی کامینسکی، میزان مصرف موادمخدر در بین نیروهای نظامی آمریکایی در جنگ ویتنام بیسابقه بود. برای مثال، به سربازانی که مأموریت ویژهای داشتند، استروئید تزریق میشد. همچنین بستههای پزشکی حاوی شش قرص دگزامفتامین، دوازده قرص داروون (مسکّن خفیف تریاک) و ۲۴ قرص کدئین (یک مسکّن دیگر از خانوادهی تریاک) را به سربازان میدادند.
ارتش آمریکا بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹، ۲۲۵ میلیون قرص دگزامفتامین توزیع کرد. تأثیرگذاری دگزامفتامین دو برابر قرص بنزدرین بود که در جنگ جهانی دوم به سربازان داده شده بود. این دارو را مانند آبنبات، بدون توجه به دوز یا دفعات آن، به سربازان میدادند.
ارتش برای مقابله با استرس شدید و آسیبهای روانی ناشی از جنگ، بدون استفاده از رواندرمانی به سربازان مواد آرامبخش و داروهای اعصاب میداد. به گزارش پنتاگون، در سال ۱۹۶۸ حدود ۵۰ درصد از سربازان آمریکایی در ویتنام موادمخدر مصرف میکردند اما در سال ۱۹۷۳، هنگام خروج ایالات متحده از ویتنام، این میزان به ۷۰ درصد رسید.
استفادهی ارتش آمریکا از موادمخدر تنها به جنگ ویتنام خلاصه نشد. آمریکاییها در جنگ کره به تقویت نیروهای خود با آمفتامین ادامه دادند؛ جایی که تجویز دگزامفتامین به امری عادی تبدیل شد. این جنگها سبب شد که سربازان آمریکاییِ مستقر در کره و ژاپن، قرصهای خاص خود را که «توپ سرعت» مینامیدند، با مخلوط کردن آمفتامین و هروئین تزریقی بسازند.
استفاده از دگزامفتامین عوارض بلندمدتی برای سربازان دارد. پس از بازگشت به آمریکا، سربازان معتاد که دچار «اختلال روانی بعد از سانحه» (PTSD) هم بودند، آنقدر تحریکپذیر شده بودند که بعضی از آنها احساس میکردند که میخواهند «در خیابانها به بچهها تیراندازی کنند».
تعداد دقیق سربازان آمریکایی که از اختلال روانی بعد از سانحه رنج میبردند مشخص نیست اما برآوردها بین ۴۰۰ هزار تا ۱/۵ میلیون نفر متغیر است. برخی تحقیقات نشان میدهد که تقریباً 200 هزار نفر از آنها پس از گذشت بیش از پنجاه سال از پایان جنگ ویتنام، همچنان از این اختلال رنج میبرند. بیش از هفتاد هزار تن از نظامیان سابق آمریکایی در ویتنام احتمالاً بر اثر عوارض این اختلال خودکشی کردهاند.
تریاک، حشیش و هروئین؛ سوغات اشغال افغانستان
هرچند نظام کمونیست شوروی مقررات سفتوسختی برای مصرف موادمخدر وضع کرده بود و مصرف موادمخدر چندان در بین شهروندان این کشور رایج نبود اما با ورود ارتش شوروی به افغانستان و آغاز جنگی که بیش از ده سال طول کشید، بسیاری از سربازان ارتش سرخ، به تریاک، حشیش و هروئین معتاد شدند.
سربازان ارتش سرخ که قبلاً در جنگ جهانی دوم در نبرد برای جلوگیری از اشغال شوروی خانهبهخانه جنگیده بودند، این بار برای حضور در جنگ افغانستان انگیزهای ایدئولوژیک نداشتند. نیویورک تایمز در گزارشی در سال ۱۹۸۵ مینویسد: «سربازان شوروی در افغانستان به طور گسترده از موادمخدر استفاده میکنند. بعضی سربازان روس بنزین، مهمات و اسلحههایی را که از ارتش شوروی به سرقت بردهاند، برای تأمین موادمخدر مورد نیاز خود میفروشند. علاوه بر این، چند تن از فرماندههای مجاهدین میگویند که سربازان شوروی را در حالی که تحتتأثیر موادمخدر قرار گرفته بودند یا سرگرم تلاش برای خرید حشیش یا هروئین از فروشندگان روستایی بودند، دستگیر کردهاند. به گفتهی دیپلماتها و تحلیلگران غربی، سربازان شوروی در افغانستان به دلایلی مشابه با بسیاری از آمریکاییها در ویتنام به موادمخدر روی آوردهاند: آنها جوانانی هستند که دور از خانه، ملول و هراساناند و تحت فشار شدیدی قرار دارند تا خودشان را ثابت کنند.»
البته ماجراهای موادمخدر و ارتشها به اینجا ختم نمیشود. گزارشهای فراوانی دربارهی ارائهی موادمخدر به سربازان در دوران اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و ناتو منتشر شده است. داعش نیز به صورت نظاممند از محرکهای روانیای شبیه به متآمفتامین استفاده میکند. در یکی از مراکز آموزشی داعش در موصل، مواد حاوی استروئید هم کشف شده است.
در جهانی که رقابت شدیدی بر سر ساخت و گسترش سلاحهای مهلک در جریان است، سربازان هم در امان نیستند. ارتشهای جهان هنوز هم میکوشند تا با تشویق یا تحمیل مصرف موادمخدر نیروزا از یک طرف سربازان را نیرومندتر و از طرف دیگر نسبت به خشونت در جنگ بیتفاوتتر کنند.
منابع:
Lukasz Kamienski (2016) Shooting Up: A Short History of Drugs and War, Oxford University Press.
Lukasz Kamienski, ‘Combat High: A Sobering History of Drug Use in Wartime’, Military History Now, 8 May 2018.
Arthur Bonner,‘Afghanistan's Other Front: A World of Drugs’, The New York Times, 2 November 1985.
Wendy McElroy,‘U.S. Government Guilty of Creating Heroin Addicts’, The Daily Bell, 16 October 2014.
Stephen J. Thorne, ‘Performance enhancers and war go hand in hand’, Legion, 20 June 2018.