«شکل گیری حکومت‌های خودکامه بدون حضور روشنفکران کوته بین و حقیر ممکن نیست. اینگونه روشنفکران در عمل به رژیمی خدمت می‌کنند که مدعی مبارزه با آنند». (هانا آرنت)

نویسند: دکتور جلال الدین

چنانکه‌ می‌ادنیم تاریخ نگاری در کشور ما غالباً بر واقعه‌نگاری و ثبت حوادث پیشین کشور در برهه‌ای از زمان و در مکان مشخص استوار بوده‌است. و نویسند‌گان کمتر به تحلیل عینی و منطقی وقایع و حوادث کشور که منشأ جامعه‌ شناسی علمی و تاریخی داشته باشد و بر اصول و موازین معیاری و ضوابط کلی و تعمیمی متکی باشد توجه نموده‌اند. حتا در آثاری‌که ملا فیض محمد کاتب زیر نظر زمام‌داران وقت نگاشته که به زیور طبع آراسته شده، کمتر به تحلیل وقایع توجه شده، بلکه بیشتر بر ثبت و قایع در بعضی موارد به شکل و قایع نگاری آنها اکتفا شده‌است. اما آنچه بر آثار ملا فیض محمد کاتب وزن اهمیت زایدی می‌بخشد ارائه اسناد و مدارک بی‌شمار و ثقه آرشیفی می‌باشد که مورخ را در تحلیل منطقی قضایا و وقایع کمک و یاری می‌رساند و در جامعه شناسی تاریخی و مردمی کشور مورخان و روشنفکران را از هر گونه تردد در تشویش ذهنی و احیانا حب و بغضی شخصی برکنار و مناسبات دیپلیماسی و سقوط این مناسبات را در حد بسیار پایین و بی‌نیاز می‌نماید.

ملافیض محمد کاتب در فیضی از فیوضات، که متاسفانه فصل ناقصی از آن در دسترس ما قرار دارد و بقیه هنوز در کنج قفسه کتاب و به فرسنگ‌ها فاصله محفوظ است، بخش زیادی از مواد و اسناد رویدادهای گذشته را بدون مجامله و به‌دور از هرگونه تعارف و محافظه‌کاری بطور صادقانه، مورد تحلیل عالمانه قرار داده و کوشیده تا از لابلای اسناد ثقه تاریخی، شناخت کافی و وافی از اجتماع مدنی و مردمی کشور ما در مرحله خاص تکاملی آن به دست بدهد و در این راه الحق به‌ پیروزی‌هایی  دست یافته است که مورخان نکته بین و ژرف نگر ما را در حل عینی بسا از علت التعلل وقایع و حوادث تاریخی معاصر کشور یاری رسانده می‌تواند. در این اثر ملافیض‌محمد‌کاتب به‌همان امری به تاریخ‌نگاری، دست یافته‌است که ابن خلدون (۷۳۲-۸۰۸ ق) آ‌ن‌ را اجتهاد علمی نامیده و به معنای باطنی تاریخ که عبارت از تحلیل عقلی و نظری در باره‌‌ی منشاها و علت‌ها باشد، مربوط دانسته‌است.(۱)‌

اگر قرار باشد تاریخ را به‌عنوان علم تلقی کنیم که اندیشمندان در پذیرش این امر کمتر تردیدی در ذهن خود راه می‌دهند. پس وظیفه آن دریافت قوانیین متعلق به علت‌العلل حوادث و رویداد‌ها می‌باشد و چون این قوانین کشف گردید آن‌وقت علت‌العلل حوادث روشن و مبرهن می‌گردد. باید به صراحت بیان داشت که ملا فیض محمد کاتب در این راه در همین اثر مانحن‌فیه گام‌های متینیی برداشته و آنچه را که منتسکو مورخ و نویسنده‌ای برجسته فرانسوی زیر عنوان «اصول» برای بررسی پژوهش‌های تاریخی مطرح کرده‌است، مدنظر قرارداده‌است. هنگامی‌که منتسکو (۱۶۸۹-۱۷۵۵) در پیشگفتار کتاب روح‌القوانین نوشت که:

 «من اصول را بیان کرده‌ام، موارد به‌خصوص را مشاهده کرده‌ام، که خود بخود بر آن اصول تطبیق می‌یابند، در یافته ام که چگونه تاریخ همه‌ی ملت‌ها چیزی جز محصول این اصول نیست». قصد‌اش این بود تا پژوهش‌هایش را معیاری و اصولی سازد و برای تحلیل و بررسی حوادث تاریخی قوانین کلی وضع نماید تا در روند تکامل حوادث تاریخی دخالت فردی مغرضانه را محدود کرده به مهار بزند.

ملا فیض محمد کاتب نیز کوشیده در فیضی از فیضوضات بر موازین و اصول جامعه شناسی مدنی و تاریخی توسل جسته و با درک عینی از اسناد و مدارک تاریخی، چگونگی حدوث وقایع را با همه نتایج و پیامدهای ناگوار آن در طی بیش از صد سال اخیر توجیه و تعبیر و روشن نماید.

... از فیض از فیوضات که بیش از دو صد و نه صفحه دارد فقط یک فصل آن در اختیار ما است که این بررسی محدود به همین بخش اثر می‌باشد و اصل اثر گویا هنوز در اختیار پژوهشگران علوم تاریخی قرار نیافته‌است و این بخش هم در کتاب تاریخ سیاسی افغانستان تالیف سید مهدی فرخ گنجانیده شده که در سال ۱۳۱۴ شمسی در تهران به زیور طبع آراسته گشته‌است.

در این بخش، نخست از روابط افراد و زمامداران کشور با کشور‌های مجاور، بویژه هند برتانوی صحبت بهمیان آمده و این روابط که بیشتر متکی برچگونگی عقد پیمان‌ها و معاهدات و بعد تخطی از آنها می‌باشد، به فحص و بحث گرفته‌ شده و بنابر معیارهای مدنی بدین نتیجه رسیده‌است که «تاریخ از سوی عاقبت و وخامت خاتمه بسی علل و دول ناکثت‌العهد ناقضت المیثاق بما نشان می‌دهد که از کذب و فریب و حیلت و خدیعت و منافقت و نکث عهد و نقض پیمان دچار انواع مشکلات و بلیات گردید بساط ضلالت و جهالت از مساحت زمین برچیده عبرت‌اللناظرین شده‌اند».(۲)

بر مبنای تعمیم کلی فوق ملا فیض محمد کاتب بر روابط خارجی امرای افغانستان روشنی افگنده و مشکلات و دشواری‌های را که از این رهگذر متوجه کشور شده‌است بر شمرده‌است. او سپس به‌نقض عهود متعددی که به وسیله‌ بعضی از امرا و کار داران بزرگ دوران‌ها فیودالی گذشته وطن ما، در برابر یگدیگر خودشان و در برابر مردم صورت می‌گیرفته‌است به طور مستند اشاره می‌نماید...

از لابلای پژوهش‌های تاریخی در باره‌ی بافت اجتماعی و فیودالی هزاره‌ها چنین بر‌می‌آید که رهبری اجتماعی هزاره‌ها به دست خوانین قبیله و عشیره و تیره قرار نداشته، بلکه رسالت هزاره‌ها را ملک‌ها به عهده داشته‌اند که چند واحد مزروعی متشکل از چند ده را که تعداد آن گاهی به سه صد تا چهار‌صدده می‌رسیده اداره می‌کرده‌اند. (۳)

این مردم نسبت به تعهدات و قول و قرارهای نمایندگان امیرعبدالرحمن‌خان اعتماد کرده و اکثریت‌ شان اظهار انقیاد تأدیه مالیات نمودند و ولایت آرام گردید. (۴) اما بعداً این تعهدات از طرف کارداران دولت بی‌اعتبار و ملغی تلقی شده‌ و در برابر مردم از شدت و خشونت کار گرفته‌شد و کاتب در زمینه در کتاب فیضی از فیضوضات بدین‌گونه نه‌اظهار نظر می‌نماید: «امیر عبدالرحمن خان نیز پابند عهد و پیمان نبود. هرچه که سیاستش اقتدا می‌نمود اجرا می‌فرمود. چنانچه بزرگان هزاره را به عهد و سوگند به‌دست آورده، بیست و چهارتن از نامداران با نفوذ و اقتدارشان را در یک مقتل هدف فشنگ تفنگ ساخته در حفره‌ی تنگی بالای هم انداخت و هلاک و زیر خاک فرمود و هم‌چنین با رؤسا و زعمای دیگر نقض عهد و نکث میثاق نموده خان و بیگی که فی‌الجمله اعتبار و اقتداری داشت زنده نگذاشت.» (۵) ...

ما مشاهده می‌کنیم که آنچه را ملا فیض محمد کاتب در فیضی از فیوضات به عنوان اصل قرار داد از طرف سایر پژوهشگران در گذشته نیز مورد تاکید قرار گرفته و با اهمیت تلقی شده‌است. اساساً اشارات کاتب در فیضی از فیوضات، شامل بخشی از روابط دیپلیماسی کشور ما در شرایط نظام فیودالی می‌شود که عدم رشد مناسبات دیپلماسی و سقوط این مناسبات را در حد بسیار پایین و ابتدایی می‌نمایند.

این دانشمند گوید: «دیپلمات در مذاکره هرگز نباید و عده‌ای که خود به اجرای آن اطمینان ندارد بدهد زیرا گفتار خلاف واقع هرچند موفقیت آمیز باشد همیشه اثر مسموم کننده باقی می‌گذارد. و تنفر طرف دیگر را بر می‌انگیزد و ناچار اثر آن متزلزل است. رمز موفقیت در مذاکرات هم‌آهنگ ساختن علایق دو طرف است با صداقت نه با تزویر و نیرنگ (۶)

هدف از تألیف فیضی از فیوضات از سوی ملا فیض محمد کاتب توجه به مسایل بسیار مهم کشورداری و اخلاق و عادات و دانایی و سیاست و کفایت زمامداری مملکت می‌باشد و هم بدین‌گونه ضعف سیاست و پیمان شکنی و کار‌های ناصواب آن. و او از این طریق یعنی با توجه به کردار و دانایی و ضعف سیاست زمامداران کشور علل عروج و سقوط نظام‌های مسلط فیودالی بر این سرزمین را به‌وضاحت بیان داشته‌است. این کار ملافیض محمدکاتب، درست با ولتر تحت عنوان «نظری به طبایع و اخلاق و آداب و روحیان اقوام و وقایع عمده تاریخ از عهد شارلمانی تا زمان لویی سیزدهم» قابل مقایسه می‌باشد.

ولتر در این اثرش به وضاحت تذکر داده و گفته که «می‌خواهم بدانم که مردم چگونه از توحش به تمدن رسیده‌اند».

ولتر که چنین دور از تعصب به تالیف آثار تاریخی دست یازیده‌بود و با گفتن حقیقت به همه تاخته‌بود و مخصوصاً کشیشان را به خشم آورده‌بود و مغضوب‌ شاه وقت فرانسه قرار گرفت و دستور یافت از فرانسه بیرون شود، زیرا شاه فکر می‌کرد که این فرانسوی (یعنی ولتر) که جرأت کرده‌است که خود را نخست انسان و بعد فرانسوی بداند حق ندارد قدم به‌خاک فرانسه بگذارد. اما کتاب ولتر پایه‌ی علم تاریخ جدید محسوب می‌شود. (۷)

معهذا ملا ‌فیض محمد کاتب با درایت و دور اندیشی ویژه‌ای چنان روشی را در پیش گرفت که در صورت مواجه شدن به کدام تبعید و یا مجازات از طرف نظام فیودالی وقت آثارش ضایع نشود و امروز ما این اثر او را که انعکاس بخشی قسمتی از تاریخ محیط ما است در دست داریم گرچه در خارج از کشور است و استفاده از آن تا حدی مشکل، ولی در هر حال از میان نرفته‌است.

بخشی از نوشته‌های کاتب که جنبه مردم شناسی دارد و در آن راجع به طوایف مختلف افغانستان با تعداد نفوس هریک معلوما داده‌ شده، چون امکانات چاپ آن پیوست سراج التواریخ میسر نگردیده لذا کاتب آن‌را در اختیار میرزا عبدالمحمد مؤدب السلطان مدیر جریده چهره نما چاپ مصر گذاشته‌ که به سال سیزده‌صد‌ویک به کابل سفر کرده‌است: و این اثر را در جلد پنجم اثر خود به نام امان التواریخ‌ جای داده‌است که نسخه‌ی مخطوط آن امروز در کابل وجود دارد. (۸)

کوتاه این‌که فیضی از فیوضات کاتب جنبه‌ی جامعه شناسی تاریخی داشته و از زاویه‌ی خاص تکامل جامعه‌ی انسانی، کشور ما در آن، در مسیر تاریخ تحلیل و تجزیه و بررسی شده‌است که هم جنبه‌ علمی را به‌خود گرفته و هم می‌تواند راهنمای خوبی بشود برای تحقیقات گسترده و بی‌طرفانه در یک سطح عالی دانشگاهی و دانش پژوهی. امید وار است پژوهش و آثار این مورخ شهیر معاصر کشور که حلقه‌های پژوهشی چه در داخل و چه در خارج کشور به آن‌ها نیاز مبرم دارند طبع و نشر شود، زیرا آن آثار ملا فیض محمد کاتب که چاپ شده کمیاب گردیده و آن‌هایی‌که هنوز به چاپ نرسیده اگر به چاپ برسد، یقیناً ستایش و تقدیر و تحسین محافل علمی داخلی و بین المللی را بر می‌انگیزد و گوشه‌ای از نیازمندی‌های تاریخی و پژوهشی کشور را بر آورده می‌سازد.

حواشی و تعلیقات:

1-              رک، مهدی، محسن. فلسه‌ی تاریخ ابن خلدون، ترجمه‌ی مجید. رک، مهدی، محسن. فلسفه‌ی مسعودی. بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۵۲ تهران، صص ۱۹۰-۱۹۱.

2-              سید مهدی فرخ، تاریخ سیاسی افغانستا، چاپ سال ۱۳۱۴ ش. تهران، ج ۱، ص ۱۴۱.

3-              رک. افغانستان جورج‌گرا سمک و لودویک آدمک. چاپ پوهنتون مشیگان، ۱۹۶۹، به زبان انگلیسی، ص ۳۵.

4-              غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ص ۶۶۷.

5-              تاریخ سیاسی افغانستان صص ۱۴۶-۱۴۷.

6-              این مطلب را کالبر بیان نموده که هارولد نیکولسون آن‌را نقل قول کرده‌است. کالبر یکی از دیپلمات‌های معروف فرانسه در زمان سلطنت لوی چهارده بود که ماموریت‌های سیاسی مهمی را داشته و پس از مدتی خدمت به‌عنوان مشاور و رییس دفتر لویی چهارده، در سال دوازه هشتاد و شش وارد فرهنگستان شد.

7-              برای تفصیل رجوع کنید «تاریخ فلسفه‌ی ویل دو رانت» ترجمه دکتر عباس زریاب خویی. چاپ انتشارات خورزمی، ج ۱ ص ۳۰۸ تا ۳۱۰.

8-              رک. به مجله کتاب حمل – جوزا ۱۳۶۰، سال، چهارم شماره‌ی اول، ص هشتاد و پنج تا یک‌صد و شانزده، چاپ کابل.

یاد‌آوری می‌شود که ملا فیض‌ محمد ‌کاتب خود با روش احتیاط آمیزش متوجه بوده‌است و می‌دانسته که در صورت بی‌احتیاطی مورد غضب و احیاناً خطر واقع خواهدشد، او بین مورخی که در ما زیر نظر مقامات وقت تاریخ می‌نوشته با مورخی که حقیقت نگاری را پیشه‌ی خود بسازد فرقی قایل است. برای درک این مطلب به تاریخ سیاسی افغانستان مراجعه شود.

9-              رک. یادنامه کاتب، مجموعه‌مقالات، ص. ۱۰۸-۱۱۵. فراز آورده حسین نایل. نشر وزارت امور اقوام و قبایل ریاست نشرات و امور فرهنگی، کابل: ۱۳۶۵.

پیام اتحادیه نوسندگان ج.د.ا به مناسبت یکصدوبیست و پنجمین سالگرد تولد فیض محمد کاتب