تهیه کنند: شاولی شاخص صالحی
 

توضیح و اشاره : این نوشته نقل به مضمون و با ویرایش نویسنده از فایل صوتی ضبط شده پیاده شده است و نقل لفظ به لفظ نیست. ممکن است کلمه ای اضافه شده باشد ولی به محتوا و مقصود سخنران آسیب نزده است. در عین اینکه فایل صوتی سخنرانی ایشان هم در دسترس است.

 

در دومین سالیاد شهدای میدان روشنایی (دهمزنگ) در قم، فرهنگ سرای جوان، مهم ترین مطالب از صحبت رسا، شیرین و گیرای عضو شورای عالی مردمی جنبش روشنایی و وکیل محبوب مردم ما در پارلمان جناب احمد بهزاد به شرح زیر ایراد گردید:
1- یاد و خاطره تمام شهدا و شهدای حماسه آفرین جنبش روشنایی دوم اسد سال 95 را گرامی می دارم و به روان پاکشان سلام و درود می فرستیم.
2- سپاسگزارم از تمام حمایت کنندگان، رهروان و مبارزان به ویژه علما، طلاب،دانشگاهیان، دانش آموزان(ستاد مردمی جنبش روشنایی قم) و تمام اقشار جامعه که توانسته اند با حمایت های معنوی و...مادی شان در روزهای غربت تهمت ها، انگها و دروغ پراکنی ها را از دامن جنبش روشنایی (که با خون پاک ترین شهدا، شهدای نخبه جنبش روشنایی پا گرفته است) و اعضای شورای عالی مردمی پاک کنند. امروز هم شما سرداران واقعی جنبش روشنایی هستید که با این برنامه جامع، جذاب و کمی و کیفی خود ما را غافلگیر کردید.این برنامه اشک بسیاری از ماها را جاری ساخت، اما این اشک، اشک شوق بود؛ زیرا امروز بحمدالله جنبش روشنایی با این همه نیروی های انسانی، سرمایه های علمی و ارزشی پویا،قوی، با انگیزه در صحنه حضور دارد.
3- سوال اصلی در این روزها این است که چرا جنبش روشنایی؟! ما در کشور خود چه نیازی به یک خیزش بزرگ انسانی برای دستیابی به عدالت، برابری، انصاف و رواداری داشتیم؟! ما که به ظاهر در قدرت و مناسبات سیاست حضور داشتیم! ما مردم، معاون رئیس جمهور، معاون اجرائی، وزیر، مشاور، وکیل، سفیر و کارمندان عالی رتبه و پایین رتبه داشتیم! چه نیازی بود به راه اندازی جنبش روشنایی؟ این سوال اصلی است که بسیاری از پاسخهای سوالات دیگری که در مورد جنبش روشنایی وجود دارد بر می گردد به پاسخ درست همین سوال اصلی. پس از سقوط طالبان در کنفرانس بن یک نظم نوینی به وجود آمد که در به وجود آوردن و تحقق آن، مردم ما بیشترین سهم و بزرگترین هزینه را متحمل شدند. متاسفانه ما هرچه در ایجاد این نظم نوین سهم بیشتر گرفتیم کمتر از مواهب و امتیازات آن برخوردار شدیم! میلیاردها دلار کمکهای جامعه جهانی به افغانستان سرازیر شد اما در تمام ساحات هزارستان یک پروژه کلان از سوی دولت روی دست گرفته نشد!
سوال اساسی این است که ما در طول این مدت مشغول چه کاری بودیم؟ ما که پس از پیروزی جهاد در سطح افغانستان یک داعیه بزرگ را مطرح کرده بودیم و آن مشارکت تمام اقوام در تصمیم گیری، حق تعیین سرنوشت و برخورداری تمام اقوام از مواهب و مزایای قدرت و ثروت بود که توسط پدر و رهبر شهید، بابه مزاری در دهه هفتاد شمسی مطرح شده بود. مردم ما برای تحقق این مطالبه بزرگ، بیشترین و بزرگترین هزینه (از دست دادن بهترین جوانان و نیروی انسانی) را در زمان مقاومت غرب کابل متحمل شد. اینکه در کنفرانس بن مشارکت تمام اقوام در قدرت به رسمیت شناخته شده و به صورت سمبلیک برای رئیس دولت نمایندگانی از چهار قوم بزرگ و عمده افغانستان تعیین کرده است در حقیقت بر این مطالبه بر حق ما صحه گذاشته اند؛ زیرا اداره سیاسی و حاکمیت در افغانستان به تنهایی و به وسیله یک قوم، یک نژاد، یک سمت و یک بخش امکان پذیر نیست.
4- شکل گیری جنبش روشنایی دلیل های از این قبیل داشته است؛ زیرا جنبش روشنایی به وجود آمد که این مطالبه بر حق را پی گیری کند که چه شد که بعد از یک و نیم دهه از ایجاد نظم نوین و به ظاهر برآورده شدن آرزوی مردم ما از نظر داشتن وزیر، معاون و مشاور و آمدن دموکراسی و آزادی بیان و...چرا ما در تصمیم گیری شرکت داده نمی شویم؟ چرا حرف ما در تصمیم گیری ها هیچ اثری ندارد؟ فیصله یازده ثور ما را تکان داد؛ زیرا رهبری سیاسی ما، جامعه، اقتصاد، طرح های زیربنایی، و خروج از محرومیت های تاریخی را از دستور کار خود خارج کرده بود. در انتخابات دوره اول ریاست جمهوری تمام هم و غم ما وزارت بود! برخی ها با خوشحالی می گفتند فلانی ها به ما وعده پنج وزارت را داده اند! تمام داستان ما این بود که چه کسی معاون رئیس جمهور شود! ولی برای بدنه اصلی قدرت و تصمیم گیری هیج طرح و برنامه ای نداشتیم.
برای همین جهت بود که از میلیاردها دلار کمک های جهانی نتوانستیم حتی یک پروژه صد میلیون دلاری را برای مناطق محروم هزارستان بگیریم. فیصله ظالمانه یازده ثور وقتی مطرح شد(انحراف مسیر لین برق 500 کیلو ولت بامیان وردک) جامعه ما هم توسط خود ما و هم توسط حاکمیت به حاشیه رانده شده بود! که در مرحله اول اصلا متوجه این مسئله نشدند! تا اینکه تعدادی از نخبگان نسل جوان ما که بعدا به تیم تخنیکی جنبش روشنایی معروف شدند با تمام تلاش و جدیت این مسئله را تعقیب کردند، در خانه رهبران مردم ما رفتند، در خانه وزرا، وکلا و ... را زدند و گفتند این مسئله باید پیگیری گردد؛ زیرا می تواند یک گام بزرگ برای نجات جامعه ما از محرومیت تاریخی باشد و می تواند انسان هزاره را به عنوان یک شهروند افغانستان صاحب اقتصاد بسازد...