نویسند: داکتر محمد شاری
 

سفیران جنبش روشنایی، آقایان بهزاد، اصغر سروش، کیامهر حیدری و احمدضیا ضیا، با حضور آقایرضا مهدویزخمی دهمزنگ، روایت تازه‌ای از نگرانی امنیتی تظاهرات دوم اسد را در نشست‌های پرسش‌وپاسخ و خصوصی مطرح کرده‌اند، که بسیاری از ابهام‌ها روشن می‌کند.

 

یادآوری:
۱. جنبش روشنایی، در بیانیه‌ی رسمی تظاهرات دوم اسد ۹۵هشت_مسیربرای تظاهرات دوم است تعیین کرده بود. گارنیزیون کابل از جنش درخواست کرده بود، ۸ مسیر را بهیک_مسیرتقلیل دهند تا پلیس بتواند امنیت تظاهرات را تامین کنند، جنبش درخواست گارنیزیون را پذیرفت و تنها در همان یک مسیر مورد توافق تظاهرات انجام شد.
۲. جای اولیه‌ی تجمع و ادامه‌ی تظاهرات، چوک پشتونستان/ فواره‌ی آب تعیین شده بود، در دهمزنگ برگزار شد.
۳. تظاهرات به شکل مدنی و بدون هر گونه خشونت و آسیب زدن به اموال عمومی و درگیری با پلیس برگزار شد.

مفهوم تهدید امنیتی:
مفهوم نگرانی امنیتی تا پیش از دوم اسد، خطر درگیری مردم و پلیس بود. احتمال آمدن انتحاری در ذهن کسی نبود. تهدید امنیتی پس از انتحار دوم اسد، مفهوم تازه و انحصاری گرفت.
مهم‌ترین نگرانی امنیتی، احتمال نفوذ افراد مغرض و ایجاد درگیری مردم و پلیس بود.
احمد بهزاد می‌گوید چند روز پیش از دوم اسد، آقای سعادتی زنگ زد که استاد خلیلی می‌خواهد با شما صحبت کند. من در ساعت تعیین شده رفتم که بانو شاه‌گل رضایی هم هست، سعادتی کمی دیرتر آمد.
استاد خلیلی گفت اگر این بار تظاهرات جنبش برگزار شود، طالبان نیز از مسیر بامیان حمایت می‌کند. پرسیدم این "خبر است یا تحلیل؟" استاد خلیلی گفت خبر. نماینده طالبان پیش من آمد و چنین گفت.

شب دوم اسد
آقای سعادتی در شب دوم اسد ۹۵ گفت احتمال انتحاری وجود ندارد، چون تا کنون سابقه‌ای نداشته. مهم‌ترین خطر امنیتی، این است که افراد آقای محقق بیایند درون تظاهر کنندگان، به سمت نیروهای امنیتی سنگ پرتاپ کنند، دشنام بدهند، خراب‌کاری کنند و یا از کانتینیرها عبور کنند.
آقای سعادتی برای حل مشکل، در کاغذی، چگونگی گرفتن تدابیر امنیتی را نقاشی کرد که برای ایجاد حایل میان پلیس و تظاهرات، موتر کاستر قرار بدهیم تا مردم پلیس را بنینند.
آقای سعادتی همان شب با اشاره به حمایت نماینده‌ی طالبان از مسیر بامیان، در پرده گفت که برخی بزرگان (خلیلی) برای امنیت تظاهرات، از سوی برخی‌ها (طالبان) اطمینان داده‌اند.

مذاکره با سفارت امریکا
چهار شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۹۵، من، بانو ریحانه آزاد و آقای سعادتی رفتیم سفارت امریکا. از طرف سفارت هم یک خانمی با چند نفر دیگر بود. می‌خواستیم سر کل مطالبه جنبش صحبت کنیم.
بر سر مطالبه صحبت کردیم که خواست ما فنی و به نفع ملت است، تظاهرات ما مدنی و مسلمت‌آمیز بود، دولت باید تن بدهد. گفتند حق به جابب شما است. در آخر مذاکره تاکید کردند که ما می‌حواهیم در تظاهرات نظم برقرار باشد و دیری با پیش نیاید.

اطمینان دادیم که از طرف درگیری پیش نخواهد آمد، شما به حکومت بگویید تظاهرات ما مدنی است و با آرامش برگزار خواهد شد. آن خانم امریکایی خوش‌حال شد و گفت که خرسندیم با انسان‌های مدنی طرف هستیم.

ایمیل کارمند افغان سفارت امریکا:
از سوی کارمند افغان سفارت امریکا ایمیلی برای آقای عباس بصیر فرستاده شده بوده و مسوولیت پیامدهای درگیری و آشوب تظاهرات را به عهده آقای خلیلی و حزبش دانسته بوده است. این نامه از سوی سفارت نبوده و در آن از تهدید امنیتی هم سخن گفته نشده بوده.
در مذاکرات جنش و سفارت امریکا، آقای سعادتی کاغذی از جیب خود درآورد و نشان داد که فلان نفر از کارمندان افغان/ پشتون سفارت امریکا ایمیلی برای عباس بصیر روان کرده و حزب ما و استاد خلیلی را تهدید کرده، آیا این موضع دولت امریکا است، یا نظر شخصی؟ آن خانم تمایلی به دیدن کاغذ نشان نداد و گفت موضع دولت امریکا همان است که من گفتم.
در صحبت آقای سعادتی تهدید مطرح شد، که مسولیت تظاهرات به عهده شما است، سخنی در مورد تهدید انتحاری نبود.

دلیل درخواست تعویق تظاهرات:
دلیل درخواست آقایان خلیلی و مدبر، برای تعویق تظاهرات، ادامه مذاکره با دولت بود و نه تهدید امنیتی. نتیجه ندادن مذاکرات استاد خلیلی با دولت و نپذیرفتن نتیجه کمیسیونی که خود اشرف غنی دستور داده بود، نشان داد که مذاکره راه به جایی نمی‌برد، برای فرسایشی شدن مسیر مبارزه، مذاکره را پیش می‌کشیدند، یا شاید بتوانند اختلافی میان جنبش ایجاد کنند.
پ.ن:
اگر آقای خلیلی، از انتحار خبر داشت، چرا اعلام نکرد، چرا از تلویزیون نگاه اطلاع‌رسانی نکرد؟