هنوز تلویزیون ندیده بود چه برسد به سینما و فیلم سینمایی. کودک هفت‌ساله‌ای که الفبا نمی‌دانست، در نخستین روزهای ورودش به مکتب، برای بازیگری در نقش اول فیلمی برگزیده شد که بعدها چندین جایزۀ معتبر بین‌المللی را برد. نیکبخت فرهمند با بازی در فیلم "بودا از شرم فروریخت" ساختۀ حنا مخملباف، کارگردان شناخته‌شدۀ ایرانی به شهرت رسید.

او چگونه برای بازیگری در یک فیلم مشهور سینمایی برگزیده شد؟ چرا در اوج شهرت یک‌باره فراموش شد و حتی کارگردان فیلم هم تماس‌هایش را بی‌پاسخ گذاشت؟ حالا نیکبخت کجا و چگونه زندگی می‌کند؟ چه سودایی در سر دارد؟ این پرسش‌ها را با او در خانه‌اش در درۀ فولادی بامیان، در مرکز افغانستان، مطرح کردم.

افغانستان
Image captionبختی در کارهای خانه و مزرعه با مادر و پدرش همکار است.

نیکبخت که در محله به او "بختی" می‌گویند و در فیلم هم به همین نام بازی کرد، در حمل (فروردین) ۱۳۷۸ در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد. روز تولدش مشخص نیست. تولدش حدود شش ماه پس از تسلط گروه طالبان بر بامیان اتفاق افتاد. این گروه مکاتب را بست و در بخشی از ولایت بامیان با مقاومت مسلحانۀ حزب وحدت مواجه شد.

امارت اسلامی طالبان در ۱۹ حوت (اسفند) ۱۳۷۹ پیکره‌های ۵۳ و ۳۵ متری بودای بامیان را علی‌رغم اعتراضات گستردۀ جهانی منفجر کردند. پنج سال پس از آن خانوادۀ محسن مخملباف، پدر حنا مخملباف، به بامیان رفت و برای ساختن فیلم "بودا از شرم فروریخت" به دنبال بازیگران محلی بود.

بختی چگونه برای بازیگری انتخابات شد؟

بازیگری در فیلم و فیلم‌سازی پیشۀ هیچ بامیانی نبود. در شهر بامیان سینما و تلویزیون محلی وجود نداشت. مخملباف‌ها به دنبال چهره‌های محلی بودند، اما پیدا کردن چنین چهره‌ها دشوار بود. آنها ‌مکتب‌ها و روستاهای بامیان را گشتند. سرانجام از میان حدود دو هزار نفر، نیکبخت، دانش‌آموز کلاس اول مکتب دخترانۀ شیرین هزاره را برگزیدند.

'بودا از شرم فرو ریخت' در آپارات

مخملباف‌ها چند کودک و بزرگ‌سال دیگر را هم برای بازی در نقش‌های مختلف فیلم برگزیدند، اما بازی در نقش اول را بر عهدۀ بختی گذاشتند و برای نقش دوم عباس را انتخاب کردند. هیچ دورۀ آموزشی و تمرینی در کار نبود. بازیگران یک‌راست به سوی صحنه‌های بازی راهنمایی شدند. طرح بازی و دیالوگ‌ها را همان جا شنیدند و اجرا ‌کردند.

برنامۀ فیلم‌برداری به گونه‌ای بود که نیازی به صحنه‌آرایی و طراحی لباس برای بازیگران نداشت. صحنه‌های فیلم در زیر پیکره‌های ویران بودا، بازار و روستاهای بامیان و درۀ غوربند فیلم‌برداری شد. نیکبخت با همان لباس‌هایی که در خانه و مکتب می‌پوشید، جلو دوربین می‌رفت. به همین دلیل، بازی در این فیلم طبیعی می‌نمود و بیشتر به فیلم‌های مستند می‌ماند.

در فیلم زندگی دورۀ پساطالبان به‌خوبی بیان شده است. تأثیرات جنگ بر زندگی و روان مردم و به‌ویژه کودکان، دشواری‌های آموزش، روابط اجتماعی و اقتصادی و به‌ویژه فقر شدید مردم بامیان به گونۀ هنرمندانه‌ای نمایش داده شده است. بختی هفت‌ساله در فیلم به دنبال یک دفترچه و یک قلم دست به هر کاری می‌زند تا به آیندۀ روشن‌تری برسد.

ولی بختی و همسالانش به لحاظ ذهنی هنوز گرفتار الگوهای رفتاری جنگجویان طالبان بودند. آنها "سنگساربازی"، "بمب‌بازی" و "تفنگبازی" می‌کردند. چند دهه جنگ‌ زندگی مردم افغانستان را پر از خشونت کرد و فرهنگ و بزرگ‌ترین میراث فرهنگی مردم را بلعید ـ چیزی که یونسکو آن را "تروریسم فرهنگی" خواند. به تعبیر فیلم، "بودا از شرم فروریخت."

فیلم 'بودا از شرم فرو ریخت'
Image captionنمایی از فیلم 'بودا از شرم فرو ریخت'

آقای مخملباف پیش از آن در مقالۀ "بودا تخریب نشد، از شرم فرو ریخت"، ماجرای تخریب پیکره‌های بودا را براساس تحلیل خودش توضیح داده بود که در مطبوعات افغانستان بازتاب گسترده‌ای داشت. حتی برخی از سیاستمداران به آن اشاره کردند. دست‌کم یکی از رهبران تندرو جهادی آن را نقد کرد. مخملباف به شماری از مراکز آموزشی بامیان تجهیزات کمک کرد.

اگرچه این فیلم ۸۴دقیقه‌ای به نام حنا مخملباف هجده‌ساله اکران شد، اما به گفتۀ افراد آگاه در بامیان و شماری از بازیگران فیلم، در واقع این فیلم ساختۀ خود آقای مخملباف بود یا او آن را به صورت خانوادگی ساخت. به عبارتی، ساخت این فیلم دوره‌ای کارآموزی از و سوی آقای مخملباف برای دخترانش، حنا و سمیرا بود.

فیلم در سال ۱۳۸۵ ظرف هفت ماه فیلم‌برداری، اما در ۱۳۸۶ اکران شد. در سینماهای چند کشور از جمله فرانسه، ژاپن و اسپانیا نمایش داده شد. از برنامۀ سینمایی آپارات بی‌بی‌سی با توضیحات کارگردان پخش شد. استقبال از این فیلم به طور کلی خوب بود. ۱۸ جایزۀ معتبر بین‌المللی از جمله جوایز جشنوارۀ فیلم سن سباستین و جشنواره فیلم برلین را دریافت کرد.

حنا مخملباف کارگردان
Image captionحنا مخملباف کارگردان

نصیب بختی چه شد؟

نصیب بختی از این فیلم مقداری شهرت؛ در ضمن حدود ۳۵ هزار افغانی براساس قرارداد روزی ۲۵۰ افغانی در روزهای کاری. بعدها یک سی‌دی فیلمش را دریافت کرد که در تلویزیون همسایه‌اش دید. پس از آن مراجعی به او کمک کردند. در یکی از همایش‌ها گفتند جایزۀ نقدی می‌دهند، اما در داخل جعبۀ "جایزه" تنها یک برگۀ تبلیغاتی بود.

با این حال، بختی سال‌ها است که از یادها رفته است. پارسال وقتی مکتب را تمام کرد، از سوی ادارۀ آموزش و پرورش بامیان تقدیر شد. با شرکت در آزمون کنکور، در رشتۀ حسابداری پذیرفته شد، اما نخواند. آرزو دارد در رشتۀ کارگردانی در خارج از کشور تحصیل کند. یک نمایندۀ مجلس گفته که برایش بورسیۀ تحصیلی در ترکیه گرفته، اما هنوز نتیجه‌اش مشخص نیست.

او فرزند نخست خانوادۀ نه‌نفری است. خواهر کوچک‌ترش چند ماه پیش به دلیل "کم‌خونی" درگذشت. پنج برادر و یک خواهرش هنوز دانش‌آموز هستند. مادرش مشغول امور منزل است و پدرش در مزرعۀ کچالو (سیب‌زمینی) کار می‌کند. بختی در کارهای خانه و مزرعه با مادر و پدرش همکار است.

[لطفاً روی جمله ی بودا از شرم فرو ریخت کلیک کنید تا مصاحبه خانم حنا مخلباف را مشاهده و گوش کنید. و همچنان روی جمله زندگی بازیگر بودا از شرم فروریخت در گم نامی]

گفتگوی آپارات

دارایی خانوادۀ بختی شامل یک خانۀ گلی، ۸ گوسفند و ۱۲ جریب زمین می‌شود. درآمد ناخالص سالانۀ خانواده به حدود ۱۴۰ هزار افغانی می‌رسد. با این حال، پدر و مادرش با تمام توان از او حمایت می‌کنند تا به آرزوهایش برسد. نوروزعلی برخلاف خیلی از پدرها، هرگز به فکر وضع محدودیت بر آموزش و فعالیت‌های دخترانش نبوده است.

بختی بارها تلاش کرده که با آقای مخملباف و دخترانش تماس بگیرد، اما موفق به این کار نشده است. او می‌خواسته به کمک آنها راهی به سوی تحقق آرزوهایش پیدا کند. آرزوی اصلی او این است که کارگردان لایقی شود تا بتواند با ساختن فیلم‌هایی هنرمندانه زندگی مردم بامیان را به تصویر بکشد.

نخستین بازیگر فیلم بامیانی که در خود بامیان نقش بازی کرده، در برزخ بین گذشته و آینده مانده است. نه می‌تواند به گذشته بازگردد و یک کارگر سادۀ روستایی شود و نه راهی به سوی تحصیلات عالی دارد تا کارگردان فیلم شود. نیکبخت فرهمند در انتظار معجزه‌ای است که زندگی او را دگرگون کند.

این مطلب از سایت بی بی سی فارسی گرفته شده است.

Resoce: