متن کامل سخنان محترم احمد بهزاد نماینده مردم هرات در پارلمان وعضو شورای عالی مردمی جنبش روشنایی در کنفرانس بررسی وضعیت هزاره ها، که روز چهارشنبه ۱۴ مارچ در محل پارلمان بریتانیا برگزار شد.
به نام خدا
خانم ها وآقایان وقت تان بخیر!
تشکر می کنم از حضور شما در این برنامه و هم چنین تشکر و تقدیر می کنم از بنیاد فرندز آف هزاره و خانم لوسی وودلند که زمینه ی این گفتگو را فراهم کرده است.
در ابتدا جا دارد که یاد قربانیان مشترک ما علیه تروریزم را گرامی بداریم و ادای احترام کنیم نسبت به سربازان بریتانیایی که در جنگ با تروریزیم جان های خود را از دست داده اند و تشکر میکنم از ملت و دولت بریتانیا به خاطر کمک های سخاوتمندانه شان به مردم افغانستان.
دوستان عزیز!
هم چنان که در جریان هستید متاسفانه با وجود حمایت های وسیع جامعه جهانی از افغانستان اوضاع در این کشور بهبود نیافته و مردم افغانستان همچنان با مشکلات متعدد مواجه هستند. بخشی از این مشکلات ریشه در سیاست ها و عملکرد نیروهای دارد که در حال حاضر و بعد از سال 2001 افغانستان را مدیریت میکنند. بدون هرگونه مقدمه ای به یکی از مهمترین عوامل نابسامانی اوضاع در افغانستان می پردازم که مساله اعمال سیاست تبعیض سیستماتیک علیه بخشهای معینی از مردم افغانستان است.
خانم ها وآقایان!
به یکی از موارد تبعیض سیستماتیک اشاره می کنم که سبب شکل گیری بزرگترین اعتراض مدنی تاریخ افغانستان شده است. حکومت افغانستان در می 2016 تصمیم گرفت تا مسیر تعیین شده برای پروژه زیربنایی خط انتقال برق 500 کیلوولت ترکمنستان به افغانستان را بر خلاف تمام اصول علمی، اقتصادی و اجتماعی از مسیر بامیان به سالنگ منحرف سازد. این در حالی است که ماستر پلان 20 ساله برق افغانستان که توسط شرکت فیشنر و تمویل بانک انکشاف آسیایی تهیه شده است مسیر بامیان را به مراتب بهتر از سالنگ می داند. بر اساس این سند، سالنگ با عبور یک لین دیگر، نیازی به لین دوم ندارد، سالنگ برای عبور لین دوم برق تنگ است، به خاطر ارتفاع بلند اش خطرات طبیعی لین برق را تهدید میکند، و درعین حال هیچ گونه منافع بلند مدت اقتصادی برای افغانستان نداشته که برعکس سبب تاخیر در انکشاف اقتصادی و مخصوصا خودکفایی افغانستان در تولید برق ارزان داخلی می گردد. از سوی دیگر مسیر بامیان سبب تسهیل در امر ایجاد نیروگاه تولید برق در بامیان و هم چنین برق رسانی به دومعدن آهن و مس میگردد. هم چنین بر اساس کنفرانس لندن، دولت افغانستان به جامعه جهانی تعهد داده است که پروژه های زیربنایی را در مسیر منابع افغانستان اجرا نماید که احداث لین برق از طریق بامیان سبب تامین این خواسته جامعه جهانی نیز میگردد.
در برابر این اقدام حکومت که به منظور محروم نگهداشتن هزاره ها از توسعه اقتصادی انجام شد، جنبش روشنایی شکل گرفت و در طول مدت قریب به دو سال این جنبش با استفاده از تمام راه کارهای مدنی و روشهای خشونت پرهیز تلاش کرده است حکومت افغانستان و دونر های خارجی پروژه را متقاعد سازد که دست از سیاست ناسالم خود برداشته و لین برق را به مسیر اصلی آن برگردانند. به همین خاطر تظاهرات میلیونی ما در ماه می 2016 در کابل، تظاهرات 23 جولای 2016 در کابل و تظاهرات های بزرگ هواداران جنبش در سطح اروپا و امریکا و استرالیا، گوشه های از تلاش های جامعه هزاره برای دست یابی به عدالت و برابری در افغانستان است. اما متاسفانه تا به حال این حرکت های مدنی جواب قناعت بخش دریافت نکرده است و با تاسف در یک دسیسه، تظاهرات 23 جولای 2016 مورد حمله انتحاری قرار گرفت که منجر به شهید شدن 86 تن از اعضای جنبش روشنایی که عمدتا جوانان تحصیل کرده افغانستان بودند، شد و بیش از 400 تن دیگر مجروح و معلول شدند. اما با وجود تحمل این هزینه های سنگین ، اعتراض مسالمت جنبش روشنایی ادامه یافت و تازه ترین نمونه اش گردهمایی اعتراضی جنبش در شهر مونیخ آلمان که درجریان نشست کنفرانس امنیتی مونیخ برگزار شد.
خانم ها و آقایان!
یکی دیگر از مثال های اعمال تبعیض در محروم نگهداشتن مناطق مرکزی از پروژه های زیربنایی داستان سرکی است که کابل را به بزرگترین شهر تجارتی افغانستان یعنی شهر هرات در غرب کشور از طریق مناطق مرکزی وصل میکند. این سرک که به گردن دیوال مسما گردیده است از پلان های است که نیم قرن قبل در دوره سلطنت ظاهرشاه باید اجرا می شد. طول این سرک نسبت به راه موجود بین هرات و کابل حدودا 500 کیلومتر کوتاه تر است. اما به خاطر این که این سرک عمدتا از مناطق هزاره نشین و ایماق نشین در مرکز افغانستان عبور میکند، مورد توجه دولت قرار نگرفته است و تلاش های هزاره ها و ایماق ها به نتیجه نرسیده است.
خانم ها و اقایان!
در کنار تبعیض سیستماتیک در برنامه های زیر بنایی علیه هزاره ها، شاهد به حاشیه راندن جوانان و تحصیل کردگان هزاره از ادارات دولتی افغانستان هستیم. هزاره ها در طول 17 سال اخیر با ترک جنگ و خشونت، به زندگی شهری و دانش اندوزی در دانشگاه های داخلی و خارجی روی آورده اند. این تلاش پر شور جوانان هزاره را میتوانیم در آمار های غیر رسمی پذیرفته شدگان کانکور همه ساله شاهد باشیم که حدودا بین 30 تا 40 کل دانشجویان را شامل می شود. اما با تاسف حکومت افغانستان در استخدام کارکنان خود برنامه های حساب شده ای را برای ناکام کردن تحصیل کردکان هزاره روی دست دارد. که در حال حاضر میزان حضور هزاره ها در ادارات دولتی به چیزی حدود 2 در صد رسیده است، در صورتی که در کنفرانس بن، سهم هزاره ها حدود بیست درصد در نظر گرفته شده بود.
به طور نمونه در این جا مواردی را برای تان بر می شماریم: روزنامه ماندگار چاپ کابل در باره تبعیض قومی در استخدام کارمندان در وزارت زراعت و مالداری چنین می نویسد: " اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که توازن قومی در این وزارت در نظر گرفته نشده و نزدیک به نود درصد کارمندان بلندپایه و دون پایۀ این وزارت، از یک قوم خاص [پشتون] گزینش شده است." بر اساس همین گزارش تحقیقی، از بین 46 ریاست در وزارت زراعت، تنها یک رییس هزاره وجود دارد. وزرات زراعت این گزارش را تلویحا قبول کرده و آن را به عهده وزیر قبلی این وزارت می اندازد.
همچنین بر اساس گزارش تلویزیون یک افغانستان تقریبا تمام کارمندان و مسولان اداره هوانوردی ملکی از یک قوم هستند. یکی از مقامات ارشد این اداره دولتی نیز در مصاحبه با همین تلویزیون آن را به طور غیر مستقیم پذیرفته و از نشر این خبر ابراز ناراحتی کرده است.
عرصه تعلیم و تربیه یکی از بخش های است که جامعه هزاره در آن درخشش چشمگیر داشته است. اما متاسفانه در این عرصه نیز با فشار های زیادی برای کند ساختن روند موفقیت هزاره ها روبرو هستیم. یکی از اقداماتی که حکومت قصد آن را داشت ولی با مقاومت وکلای پارلمان مواجه شد، قومی ساختن پذیرش محصل بر اساس فیصدی قومی بود. در سال 2012 حکومت افغانستان طرحی را روی دست گرفت که بر اساس آن، از هر ولایت تعدادی محدودی حق راه یابی به دانشگاه را داشته باشند. به این معنی که اگر دانشجویی از ولایت ایکس، صد نمره می داشت اما از سهمیه آن ولایت بیشتر می شد، جای خود را اجبارا به دانشجویی از ولایتی وای می داد که مهم نبود چند نمره به دست آورده باشد. این طرح با مقاومت شدید نمایندگان هزاره و تاجک در پارلمان مواجه شد و تلاش های حکومت برای قومی ساختن دانشگاه ها به شکست انجامید. اما متاسفانه همین اکنون تمامی مراکز تحصیلات عالی نظامی و امنیتی افغانستان با همین سهمیه بندی ظالمانه قومی جلب و جذب دارد. مثلا در دانشگاه نظامی مارشال فهیم کابل، یا دانشگاه پولیس همه ساله هزاران داوطلب هزاره با نمرات بالا در پشت درهای بسته این مراکز باقی می مانند تنها به خاطر این که سهمیه قومی ظالمانه 9 فیصدی شان تکمیل شده است. ولی افرادی از گروه های قومی دیگر با نمرات به مراتب پایین تر به این دانشگاه ها راه می یابند تا سهمیه قومی شان را تکمیل کرده باشند.
ما در سیستم آموزشی کشور با پدیده دیگری نیز مواجه هستیم. و آن ترویج نفرت و تعصب و اعمال تبعیض در نمره دهی در مراکز تحصیلات عالی می باشد. به عنوان نمونه دو موضوع را در دو حکومت افغانستان برای تان اشاره می کنیم. مورد اول تحصن و اعتصاب غذای چند روزه دانشجویان هزاره تبار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه کابل در سال ۲۰۱۳ است. این دانشجویان به خاطر رفتار تحقیر آمیز و آزار و اذیت دانشجویان توسط استادان متعصب، تحصن چند روزه خود را در دروزاه پارلمان راه اندازی کردند. حکومت به رهبری حامد کرزی وعده سپرد که به رفتارهای تبعیض آمیز در محیط های اکادمیک پایان بدهد، ولی تا امروز ادامه یافته است. به نحوی که متاسفانه درتازه ترین نمونه از رفتار های متعصبانه در دانشگاه شاهد خودکشی یک دختر جوان دانشجوی هزاره به نام زهرا خاوری در دانشگاه کابل بودیم. زهرا که در اثر بهانه گیریها و آزار و اذیت های دوامدار اساتیدش در تهیه مونوگراف اش مواجه شده بود، دست به خودکشی زد و جامعه افغانستان را به یک شوک فروبرد و یک بار دیگر تبعیض قومی در سیستم اموزشی افغانستان را برجسته ساخت.
حکومت افغانستان همیشه وعده داده است که اصلاحات به وجود می آورد ولی ما نه تنها شاهد اصلاحات نیستیم، بلکه این سیستم دیوار آهنینی را در برابر نخبه گان هزاره ایجاد کرده است تا آنها نتوانند به حیث استاد در دانشگاه ها استخدام شوند. که نمونه بارز آن را میتوان در ماجرای اخذ امتحان از یکی از چهره های فرهنگی هزاره تبار به نام دکتر حفیظ شریعتی در دانشگاه دولتی کابل یاد کرد. حفیظ شریعتی با وجود داشتن درجه تحصیلی دکترا و داشتن تالیفات متعدد در رشته خود، از تدریس در دانشگاه کابل محروم می شود در حالیکه در همین دانشگاه افرادی با مدرک لیسانس و ماستری به حیث استاد وظیفه اجرا میکنند. و در این میان طنز تلخ این است که از حفیظ شریعتی که دارای مدرک دکترای است، کسانی امتحان گرفتند که دارای مدرک تحصیلی لیسانس و حد اکثر ماستری بوده اند.
خانم ها و آقایان!
حکومت افغانستان هرگاه در برابر اعتراض نسبت به تبعیض سیستماتیک قومی علیه هزاره ها قرار میگرد به حضور چند نفر از سیاسیون هزاره به عنوان معاون ریس جمهور، یا وزیر یا معاون ریاست اجرایی استناد میکند و حضور این افراد را به معنای رعایت اصل مشارکت سیاسی درقدرت می داند. در حالی که میتوانیم با سند اثبات کنیم که حضور این افراد نمایشی، دیکوری، وبرای پوشاندن و توجیه سیاست های تبعیض آمیز در افغانستان است. لازم است در اینجا جدول کارمندان ارشد وزارت مخابرات را برای شما ارایه کنیم. در این جدول نشان داده می شود که میزان حضور هزاره ها در وزارت مخابرات چیزی کمتر از دو فیصد است. این جدول در زمانی تهیه شده است که در راس وزارت مخابرات یک چهره هزاره به کار گماشته شده بود. متاسفانه سیستم حکومت با روش تطمیع یا آلوده کردن به فساد و دوسیه دار ساختن منسوبین سایر اقوام، از آنان به عنوان مهره های در جهت پیشبرد سیاست های کانون اصلی قدرت استفاده میکند. استفاده سمبولیک از هزاره ها در قدرت در گزارشهای دو منبع معتبر مانند گزارش سالیانه حقوق بشر وزارت خارجه ایالات متحده امریکا و گروه بین المللی بحران نیز آمده است.
در این رابطه لازم است این نکته را نیز یاد اوری کنیم که سال گذشته در حدود دوصد تن از چهره های برجسته ادبیات جهان با انتشار یک نامه سرگشاده خواهان توقف تبعیض علیه هزاره ها در افغانستان گردیدند.
خانم ها و آقایان!
نظام سیاسی در افغانستان متاسفانه نا متوازن هست و از سرمایه های ملی و کمک های بین اللمللی در راستای مقاصد و منافع یک حلقه معین استفاده میکند. ما نمی توانیم بگوییم که این حلقه حافظ منافع قومی خاصی در افغانستان است همچنان که هزاره ها از برنامه های این تیم متضرر می شوند، هموطنان پشتون و تاجک و ازبک نیز به اشکال دیگر از این سیاست های ناسالم رنج می برند. متاسفانه دوستان بین المللی ما در سالهای گذشته این فرصت را فراهم ساختند که کمک های شان برای تقویت این روند های ناسالم در افغانستان به مصرف برسد. سیاست سرازیر کردن کمک ها به مناطق نا امن و به فراموشی سپردن و یا به حاشبه راندن مناطق امن افغانستان یکی ازاشتباهات فاجعه بار بوده است. هرچند که دوستان بین المللی ما برای این سیاست خود توجیهاتی داشتند مانند تشویق ساکنان مناطق ناامن برای روی آوردن به زندگی عاری از خشونت و حمایت از دولت؛ ولی امروز باید ببینیم که در عمل چه شده است. متاسفانه نه تنها از میزان نا امنی ها کاسته نشده بلکه این سیاست مستقیم یا غیر مستقیم سبب تقویت روحیه باجگیری و تغذیه گروه های تروریستی از کمک های خارجی شده است. در اثر این سیاست مردمان مناطق امن افغانسان به خاطر این که سلاح برنداشتند و با دنیا و حکومت افغانستان نجنگیدند به جای دریافت پاداش، مجازات شدند و عملا از مسیر توسعه و آبادانی دور نگهداشته شدند. در حال حاضر هم مناطقی که کمک های زیادی دریافت کرده اند و هم مناطقی که از کمک ها به دور بوده اند، از دولت مرکزی ناراض اند و از آن حمایت نمیکنند.
خانم ها و آقایان!
فشرده ای از آنچه که از تبعیض سیستماتیک علیه هزاره ها شاهد هستیم را با شما شریک ساختیم. حال اجازه بدهید تا به این موضوع بپردازیم که اگراین وضعیت ادامه یابد ما به چه فرجامی خواهیم رسید. طبیعی است که جهان از هزاره ها نباید انتظار داشته باشد که به تبعیض خو بگیرند و آن را تحمل کنند. دست یافتن به حقوق برابر انسانی و به یک زندگی شرافتمندانه به دور از اهانت و حق تلفی حق همه انسان هاست. دولت افغانستان متعهد به رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنسوانسیون های مربوط شده اند که در آن برابری حقوق شهروندان و توزیع عادلانه فرصت ها مسجل شده است. اما متاسفانه رفتار حکومت برخلاف این تعهدات بوده است. در صورتی که روند کنونی اعمال تبعیض سیستماتیک ادامه یابد، نتیجه آن افزایش فقر، فساد و خشونت خواهد بود.
دوستان عزیز!
ما در برابر یک تصمیم غلط و تبعیض آمیز تا کنون از تمامی راه های مدنی و خشونت پرهیز استفاده کرده ایم تا حکومت افغانستان و کمک کننده خارجی را متقاعد بسازیم که دست از اعمال تبعیض علیه هزاره ها بردارند. امروز نگرانی ما دو بعد دارد. یک بعد ان این است که اگر حکومت به اعتراض مدنی ما جواب مثبت ندهد، فقر و محرومیت بیشتر بر جامعه هزاره تحمیل خواهد شد و فرصت بهره برداری از معادن و ایجاد صنایع در مناطق هزارستان در مرکز افغانستان برای چند دهه دیگر به تعویق خواهد افتاد. بعد دوم نگرانی ما این است که وقتی اعتراض مدنی و روشهای خشونت پرهیز برای تامین مطالبات جامعه موثر واقع نشود، چه پیامی برای نیروهای عدالت خواه و جوانان تغییر طلب و حتا گروه های مسلح مخالف دولت که تشویق به صلح می شوند، مخابره می کند. آیا این به معنای شکست دموکراسی و زمین گیر شدن مدنیت و تشویق جنگ و خشونت نخواهد بود؟
خانم ها و اقایان!
ما از شما میخواهیم که نیروهای عدالت خواه افغانستان را کمک کنید تا با روشهای کم هزینه و مدنی به خواست های معقول و انسانی خود دست پیدا کنند. مشخصا ما از شما میخواهیم حکومت افغانستان را برای ترک سیاست های تبعیض آمیز علیه هزاره ها و سایر اقوام افغانستانی تحت فشار قرار بدهید. ما از شما میخواهیم که ادامه کمک ها به افغانستان را مشروط سازید به رعایت عدالت و انصاف توسط حکومت افغانستان. ما از شما میخواهیم از مصرف شدن کمک های خود توسط حکومت افغانستان در راستای تقویت تبعیض سیستماتیک قومی جلوگیری کنید. در حال حاضر بانک انکشاف آسیایی برخلاف اساسنامه خود که تمویل پروژه های تنش زا را منع کرده است، با تمویل پروژه توتاپ از مسیر سالنگ سبب یک تنش اجتماعی در افغانستان شده است که هرگاه جلو آن گرفته نشود، ممکن است خود آغاز گر نزاع های بعدی باشد. بنابر این از شما به عنوان یک کشور دوست و همکار میخواهیم که از هر طریق ممکن از اقدام بانک انکشاف اسیایی و حکومت افغانستان جلوگیری نمایید.
خانم ها و اقایان
ما افغانستانی میخواهیم که درآن به حقوق برابر انسانی افراد احترام گذشته شود، ارزشهای انسانی تحقق یابد و شهروندان در امنیت و رفاه به سر ببرند و به آنها صرف نظر از نژاد و زبان و عقیده شان حرمت گذاشته شود و افغانستان یک عضو با اعتبار جامعه جهانی باشد. و از قلمرو افغانستان پیام صلح و مهر و دوستی به جهان فرستاده شود.
---------------------------------------------------------------------------
جا دارد ضمن تشکر از آقای محمد یاسین نماینده بیدفورد در پارلمان انگلیس، بانو لوسی وودلند و بنیاد فریندز آف هزاره، از بانو راحله محبی Rahila Muhibi و آقای سید عنایت بلخی Syed Inayat به خاطر زحمات شان در برگزاری این کنفرانس تشکر کنیم.