عبدالله یاروری
هزارهها به تناسب ساير اتنيك ها و فرهنگهاى كه در آستراليا زندگى ميكنند، مثلاً: چينايى ها، ويتنامى ها، عربها، تركها، هندى ها و غيره ... جمعيت خيلى كمى اند.
اما، متاسفانه ميزان نابسامانيهاى اجتماعى، اختلافات فاميلى، خودكشى، قتلهاى مشكوك، كشته شدن زن توسط شوهر و بزهكاریهاى اجتماعى نسبت به جمعيت شان، در درون شان زياد است. دركنار علل و عوامل مختلف و متعددى كه وجود دارد، يكى از مواردى كه در خلق اين وضعيت اسفبار تاثير گذار است، تفاوت فرهنگى، اخلاقى و ارزش ها ميان جامعه بسته ى كه هزاره ها أز آنجا آمده اند (دهات أفغانستان و كويته پاكستان) با جامعه باز، ميزبان [کشور دوم شان] است. درهمين مورد تحت عنوان: دياسپوراى هزاره در برزخ سنت و مدرنيته در چند قسمت مطلبى خواهم نوشت.
قسمت اول:
هزاره هاى خارج از افغانستان ( دياسپوراى هزاره) آنهایكه مقيم در اروپا، آمريكا و آستراليا اند به صورت عملى و تجربى در تقابل سنت و مدرنيته گير افتاده اند و عملاً در برزخ زندگى میكنند. برزخ ميان وابستگى هاى ديروز و واقعيت هاى امروز و يا به تعبير درست تر در برزخ ميان سنت و مدرنيته!
انسان هزاره، توانسته است، فاصلهی جغرافيايى دهاتِ افغانستان و كويته پاكستان را تا اروپا و آستراليا در مدت زمان كمتر از 24 ساعت با طياره طى كند؛ اما فاصله فرهنگى، فاصله ساختار روانى افراد و جامعه اى كه در آن زندگى ميكند را تا حال اصلاً درك نكرده است تا قدمى در جهت طى آن بردارد. هزارهها در درون شان ميان وابستگى ها و علايق شان به زندگى در جامعه بسته و سنتى ديروز در دهات افغانستان با زندگى در جامعه باز و مدرن امروز در كلان شهر هاى دنياي مدرن تعادل عقلانى ايجاد كنند. به همين دليل انسان هزاره هم به شكل فردى و هم به صورت فاميلى و جمعى ميان چرخ هاى سنت و مدرنيته گير كرده و متاسفانه روانش زخم برداشته است. با يد اعتراف كرد كه جامعه دياسپوراى هزاره در آستراليا از نگاه روانى يك جامعه زخم خورده است. ممكن در اروپاه و يا آمريكا و كانادا وضعيت فرق كند، شايد در آنجاها هزاره ها با فرهنگ جامعه ميزبان شان تماس مستقيم و مستمر داشته باشند.
در آستراليا وضعيت فرق ميكند... ادامه دارد.
نوت: عکس فیچر از شفقنا کاپی شده است.