عبدالله یاوری


قسمت دوم: ... گفتيم وضعيت استراليا با كانادا، آمريكا و اروپا فرق ميكند: اينجا هزاره ها به شيوه سنتئى چانده و انداز طايفه اى گردهم جمع اند و در حلقه هاى كوچك و بزرك، براساس بافت هاى قومى و آغيلى قريه هاى افغانستان باهم زندگى ميكنند، محيط كارى شان هم بيشتر جدا از ديگران و منحصر به خودشان است.

 


به همين دليل اكثراً با فرهنگ جامعه ميزبان زمينه تماس مداوم و مستقيم را ندارند و نميتوانند با ايجاد ارتباط مفيد خود را با فرهنگ اين جامعه تطبيق بدهند. انسان هزاره در آستراليا درجهان مدرن و با ابزار مدرن زندگى ميكند، اما ارتباط، رفتار و اخلاقش كاملاً سنتى است. حتى دوستى ها، محبت ها و خصومتهايش بر بنياد وابستگى ها و اشتراكات سنتى و سليقه اى افغانستان شكل ميگيرد! عكس العمل در برابر كشته شدن جنرال رازق در قندهار و يا تب و تاب انتخابات پارلمانى در افغانستان، بخصوص شهر كابل در صفحه هاى فيسبوك هزاره هاى اينجا كمتر از قندهار و كابل داغ و احساساتى نبود و نيست. درصورتى كه همين فعالين فيسبوك از چالش ها و گرفتاريهاى نهايت مهم و حياتى كه در درون جامعه و محل زندگى شان، از كوچه و خيابان شهر، تا پارلمان كشور رخ ميدهد يا به كلى از آن بى خبر اند و يا در برابرش كاملاً بي تفاوت!


در تاريخ 22 اگست 2018 حدوداً دوماه قبل از امروز ، ده ها هزار نفر مسلمان آستراليايى در سر تا سر اين كشور ، در بيش از 16 مسجد دورهم جمع شدند، براى ختم خشك سالى و باران مراسم دعا و نيايش برگزار كردند، براى زارعين و دام داران آستراليا اعانه و كمك جمع آورى كردند، ولى جامعه هزاره آستراليا و فعالين دنيايى مجازى اصلاً از آن خبر نشدند و هيچ عكس العملى در آن مورد از خودنشان ندادند. در حاليكه كوچك ترين تحولات در دور افتاده ترين قريه هاى أفغانستان از چشم ديد همين فعالين فيسبوك مخفى و بدون إظهار نظر و ابراز احساسات نمى ماند! نبود حس مسوليت پزيرى مدنى و همدردى اجتماعى نسبت به مردم و سرزمينى كه إنسان در آن زندگي ميكند، بيانگر بيگانگى با فرهنگ، اخلاق و شيوه زندگى در آن جامعه و نوعى آنومى اجتماعى است... ادامه دار