حسن رضایی
به نظر نگارنده مردم ما در شرایط حساسی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار دارند. بنابراین، در وضعیت کنونی بیشتر از هرزمانی دیگر، مردم ما نیاز به وحدت اجتماعی، سیاسی، تبلیغاتی و تشکیلاتی دارند؛ زیرا توطئه ها و طرح های پشت پرده، از خاورمیانه تا آسیای میانه، آذربایجان و حتی جهان وجود دارد که جنگ شیعه و سنی در جغرافیای سیاسی شدت پیدا کند. از طرفی در این جنگ مردم افغانستان به ویژه هزاره نه تنها نفعی ندارند؛ بلکه این جنگ برای مردم ما ویرانگر و تباه کننده است.
طالبان امروزه، به طور تاکتیکی در چند جبهه به ظاهر متضاد قرار دارند، ولی در واقع یک هدف سیاسی را تعقیب می کنند، و آن حاکمیت تک قومی و تک مذهبی است، از لحاظ سیاسی، کمک های مالی و تسلیحاتی چین، پاکستان، ایران، سعودی و روسیه و کشورهای خلیج را با خود دارند. لذا جنرال امریکایی اعترا ف می کند که «طالبان در جنگ شکست ناپذیرند». در واقع نقش طالبان در ین جنگ نقش چند جانبه و استخباراتی است. مثل معروف است طالبان روی چند میخ بازی می کنند.
بنابرآنچه گفته آمد، وحدت سیاسی هزاره ها بر تعامل، صلح جویی، در جهت وحدت ملی، براساس احترام گذاشتن به قانون اساسی، دموکراسی و عدالت اجتماعی است. اما هزاره ها وقتی می توانند به این اهداف برسند که در کشور صلح و ثبات سیاسی و اقتصادی وجود داشته باشد. ناگفته نماند در صورتی که وضعیت سیاسی آشفتهٔ باشد، امنیت و ثبات اقتصادی رخت بر بسته باشند، هزاره ها بیشتر از پیش، هدفمندانه مورد حمله های تروریستی تا مرز تصفیه نژادی و تصفیه مذهبی قرار می گیرند، چون آسیب پذیر ترند. در این صورت وحدت تشکیلاتی نیز ضرورت است، تا بتوانند سازمان یافته از حیات سیاسی، فیزیکی و فرهنگی دفاع کنند. وحدت تشکیلاتی وقتی میسر می شود که عمق و ژرفای این نیاز را مردم هزاره، اعم از روشنفکر ، دانشجو، روحانی و تودهٔ مردم درک و فهم کنند.
در شرایطی که جنگ در مالستان و جاغوری ادامه دارد، و مردم ما صدها شهید داده، آواره شده اند. در چنین یک وضعت اضطراری، مردم ما همچنان که به کمک های مالی و اسکان نیاز دارند به تقویت روانی، همدلی و همدردی نیز نیاز مبرم دارند. همچنان که کمک های انسان دوستانه ی مالی مستقیم در پشت جبهه های دفاع، تأثیر گذار است، به همان سان حضور فرهیختگان سیاسی، شخصیت های فرهنگی و اقتصادی در خط مقدم جنگ تقویت قلب نیروهای دفاعی و ملی است. در نتیجه؛ ما باید این نیاز ها را تشخیص دهیم. یکی از شاخص های برجسته ی شهید مزاری این بود که ژرفای این نیاز و زمان را درک می کرد.
جنگ ارزگان، مالستان و جاغوری و پایداری قهرمانانی مردم ما را در مبارزه از حیات اجتماعی و سیاسی شان به وجه روشن نشان داد، به ویژه قهرمانان خطه دفاعی اوتقول که تا پای جان مقاومت کرده، رزمیدند و در تاریخ مبارزه و مقاومت با خون سرخ شان حماسه فداکاری و ایثار را رقم زدند.
سیاست گذاران جامعه ما در آغاز تا جای خوب عمل کردند، همدلی، همدردی و تعاون خویش را با جبهه مقاومت نشان دادند. تا این جا کارها و فعالیت های شان قابل تقدیر است. اما وقتی که آقای عرفانی وکیل در جبهه مقاومت سلاح رزم بر دوش کشیده، می رود، ذوالفقار امید در مالستان در کنار رزمندگان قرار می گیرد و بهزاد، عبدالعظیم احمدی، دگروال انصافی و برهانی در خط اول جنگ در جاغوری در کنار اردوی ملی با هلیکوپتر نظامی می روند، از لحاظ مورال و روحیه نظامی، جبهه مقاومت تشجیع می شوند، این جاست که برای یک عده ای از سیاست مداران هزاره گران تمام می شود؛ زیرا خود را بازنده ی میدان سیاسی و اجتماعی می پندارند. چنین پندار سیاسی، سیاست گذاران هزاره در واقع باز تاب دهنده یک واقعیت سیاسی و اجتماعی نیز است که تا هنوز سیاست گذاران جامعه ما وحدت سیاسی و تشکیلاتی را خوب فهم نکرده اند و از طرفی خطری که همه را تهدید می کند، حس نمی کنند. لذا قلم های اجیر غیر مسؤولانه می نویسد و در جهت منافع تروریسم، فاشیسم و مافیای قومی دروغ پراکنی و به تئوری توطئه توسل می جویند.
در نتیجه ما نباید اهداف استراتژیکی مردم خود را قربانی منافع فردی خود کنیم. منافع مردم اولویت دارد. زیرا تا هنوز جنگ پایان نیافته و تازه جنگ آغاز شده است. ما باید این شرایط را نیک درک و جنگ و سیاست را خوب مدیریت کنیم.
عکس ها از صفحه فیاضی کاپی شده اند: