سرمقاله واشنگتن پست
دولت ترامپ تا به امروز پنج دور مذاکرات صلح را با طالبان انجام داده که آخرین مورد آن سه شنبه هفته گذشته در قطر به اتمام رسید. هر دو طرف ادعا می کنند مذاکرات پیشرفت خوبی داشته اما هرگز چیزی از جزییات مذاکرات نمی گویند. به خصوص این ابهام برای دولت افغانستان که در گفت وگوها شرکت داده نشده، معنادارتر است. اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان پنجشنبه گذشته به مشاور امنیت ملی آمریکا غضب کرد و گفت:" دولت آمریکا به یک متحد بسیار قابل اعتماد خود بی اعتنایی علنی کرده و او را از خود رنجانده است". همه آرزومند آن هستند که در افغانستان صلح و ثبات برقرار شود.
اما با توجه به برآیندی که از مذاکرات قطر بدست آمده، حق به جانب دولت افغانستان است. دلواپسی کابل کاملا به حق است و همان دلواپسی آمریکایی ها نیز هست. این اصلا به نفع آمریکا نیست که همه آن دستاورد سیاسی و امنیتی حاصل آمده از ماموریت نظامی افغانستان که از سال 2001 با صرف هزینه ای بس گزاف بدست آمده به یکباره به بوته بی اعتنایی گذارده شود. زلمی خلیل زاد، فرستاده ویژه واشنگتن به گفت وگوهای صلح افغانستان اعلام کرده که این گفت وگوها بر دو محور استوار است: اجازه ندادن به القاعده و سایر گروههای تروریستی برای استفاده از خاک افغانستان به عنوان پایگاهی برای انجام حملات، و تعیین جدول زمانی برای خروج سربازان آمریکایی.
وی توئیت کرده که حصول توافق منوط به دو عنصر دیگر هم هست:"گفت وگوی داخلی افغانستان" و یک "آتش بس کلی و فراگیر". اما خلیل زاد تاکید کرده که گفت وگو میان طالبان و دولت افغانستان فقط وقتی امکان پذیر خواهد بود که یک 'پیش نویس توافقنامه' در مورد عقب نشینی آمریکا و نیز در مورد تروریسم 'نهایی' شده باشد. این بدین معناست که قبل از آنکه روند صلح حتی شروع شده باشد، آمریکا طبق یک جدول زمان بندی برنامه خروج از افغانستان را اجرا خواهد کرد. خروج آمریکا از افغانستان هیچ ارتباطی با حل و فصل نهایی جنگ افغانستان نخواهد داشت. اگر جریان قرار است بر این منوال باشد، آمریکا دیگر هیچ اهرم قدرتی در افغانستان در دست نخواهد داشت. به تبع آن، سرنوشت دولت افغانستان هم محکوم به فنا خواهد بود. به خصوص بزرگ ترین قربانیان آن روند، زنان افغان خواهند بود. با خروج آمریکا، جامعه مدنی هم در افغانستان از بین خواهد رفت و زنان محکومین اصلی به فنا در این کشور خواهند بود.
طالبان امروز همان طالبان سه دهه قبل است. شاید تصور کنیم این گروه قرون وسطایی امروز قدری متحول شده و امروز در نقاطی که کنترل آنها را در دست گرفته همچون سه دهه قبل یک حاکم ظالم سرکوبگر نیست، اما به هر حال طالبان در هیچ کجا اعلام نکرده که یک 'نظام سیاسی دمکراتیک' را در قلمرو خود برپا خواهد کرد. در هیچ کجا اعلام نکرده که اگر حاکمیت بدستش بیافتد قدرت را با دولت غنی تقسیم خواهد کرد. در هیچ کجا نگفته که حقوق بشر را رعایت خواهد کرد. بلکه بر عکس، رهبران طالبان در اظهارات چند ماهه اخیر خود همواره خود را 'فاتحان جنگ' نمایانده اند، فاتحانی که دارند خود را آماده می کنند پشت سر هم غنیمت جنگی درو کنند.
شاید استراتژی مذاکره خلیل زاد منطبق با اولویت های ترامپ تنظیم شده است. اولویت درجه اول ترامپ خارج ساختن سربازان آمریکایی از افغانستان در اسرع وقت است و کاری هم به این ندارد که با خروج این نیروها چه بر سر مردم افغانستان خواهد آمد. اما مشکل اینجاست که اگر توافق صلح بدست نیاید، آنگاه باید همه اتکای ما برای جلوگیری از وقوع تروریسم در افغانستان به طالبان باشد. واقعا اتکا به یک چنین موجودیتی برای هدف مورد نظر معقول است؟ مایکل مورل قائم مقام مدیرکل سیا و مایک ویکرز قائم مقام وزیر دفاع در مطلبی هفته گذشته در واشنگتن پست به همین موضوع اشاره کرده و نوشته اند؛ "محتمل ترین نتیجه عقب نشینی آمریکا این خواهد بود که طالبان قدرت را در دست بگیرد و یک مأمن و پناهگاه امن به القاعده بدهد.
آنجاست که باید بنشینیم و منتظر وقوع یک حمله سنگین دیگر به قلب میهن آمریکا بمانیم". با توجه به این واقعیات، لازم است تلاش های خلیل زاد در این راه بی وقفه استمرار داشته باشد. لازم است همه تاکید دولت ترامپ بر این باشد که طالبان قبول کند خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان طی چند سال انجام گیرد نه چند ماه. باید به وضوح به همه طرف های درگیر جنگ اعلان شود، آخرین نیروهای خارجی فقط وقتی خاک افغانستان را ترک خواهند کرد که توافق صلح بدست آمده باشد، نه اینکه صرفا' آتش بس انجام شده و گفت وگوها به اتمام رسیده باشد. فارغ از همه اینها، باید دولت اشرف غنی کاملا در جریان ریز همه چیز قرار بگیرد.
برگرفته شده از صفحه اکبر گنجی
Resorce: