کوچه بازاری‌ها کتابی است که اخیرا به در کابل به زیور طبع آراسته، در مرکز معرفت رونمایی شده‌است. به گزارش روزنامه اطلاعات روز این کتاب از ظهور و زوال جنبش‌های مدنی، از سال‌های اخیر در افغانستان روایت می‌کند. اما از منظر دیگر، اگر به رونمایی این کتاب نگاه شود، یک رویداد بزرگ فرهنگی نیز رخ داده است و آن استقبال کردن بی نظیر مردم از این کتاب و حضور گرم شان در مراسم رونمایی، در شرایط  دشوار اجتماعی و امنیتی در کابل بوده‌است. این تجمع عظیم مردم، در واقع  دو نکته بسیار مهم را برجسته‌ می‌سازد. یکم؛ مردم و جامعه علاقه به کارفرهنگی و علم دانش داشته، و رشد فرهنگی یک جامعه را بازتاب می‌دهد و این مسأله انگیزه‌‌ای پویای برای نسل جوان می‌شود، تا رویکرد به خواندن، تحقیق کردن و نوشتن پیدا کنند. دوم جاذبه جنبش های مدنی و به ویژه جنبش‌ تبسم و جنبش روشنایی را نشان می‌دهد که تا هنوز در ژرفای روان اجتماعی مردم ما نهادینه شده‌است. بنابراین، نسل جوان تشنه‌ی شناخت این جنبش‌ها و انگیزه‌ها و علل‌ها و همچنان ضرورت فهم علت‌های زوال و تداوم این جنبش های مدنی و مبارزات نرم هستند. نمی‌خواهد به عقب برگردند و از گذشته می‌خواهند تجربه اندوزند.
آنچه در ذیل می‌خوانید گزارشی است که از روزنامه اطلاعات روز نقل شده، کتاب را به طور فشرده و اجمالی معرفی کرده‌است. 
 
لطف علی سلطانی

کوچه‌بازاری‌ها در چهار فصل و ۶۶۰ صفحه نوشته شده است. فصل اول به پیدایش داعش در افغانستان، فصل دوم به گروگان‌گیری‌ و سربریدن مسافران در زابل و سپس شکل گیری جنبش تبسم، فصل سوم به بررسی ماسترپلان برق افغانستان و تغییر خط برق ۵۰۰ کیلو ولت ترکمنستان از مسیر بامیان به سالنگ و فصل چهارم به جنبش روشنایی پرداخته است.

 

دوران حکومت وحدت ملی به لحاظ پاگرفتن جنبش‌های اعتراضی از پرتحول‌ترین تاریخ معاصر افغانستان بوده است. در این سال‌ها جنبش‌های اعتراضی مدنی گسترده از جنبش تبسم تا جنبش رستاخیز تغییر در کابل، پایتخت کشور شکل گرفت و راه‌افتاد و خاموش شد. حکومت وحدت ملی در ظهور و زوال این جنبش‌ها نقش داشته، اما در افکار عمومی رهبران حکومت وحدت ملی در فروپاشی این جنبش‌ها متهم اصلی‌اند. خادم‌حسین کریمی، روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی با نوشتن اثر پژوهشی «کوچه‌بازاری‌ها» روی این جنبش‌ها تحقیق کرده است و به بسیاری از این پرسش‌ها پاسخ داده است. این کتاب دیروز (جمعه، ۱۶ حمل) در کابل نقد و رونمایی شد.

کوچه‌بازاری‌ها در چهار فصل و ۶۶۰ صفحه نوشته شده است. فصل اول به پیدایش داعش در افغانستان، فصل دوم به گروگان‌گیری‌ و سربریدن مسافران در زابل و سپس شکل گیری جنبش تبسم، فصل سوم به بررسی ماسترپلان برق افغانستان و تغییر خط برق ۵۰۰ کیلو ولت ترکمنستان از مسیر بامیان به سالنگ و فصل چهارم به جنبش روشنایی پرداخته است.

نویسنده‌ی این کتاب می‌گوید وقتی او از «شورای عالی مردمی جنبش روشنایی» خارج شد، بر آن شده که تجربیات و روایاتی که از حضور در جنبش‌های اجتماعی با خود دارد، متعلق به همه‌ی کسانی است که هفته‌ها و ماه‌ها در این اعتراض‌ها انرژی مصرف کرده‌اند و شماری در این راه قربانی شدند: «من تصور می‌کردم اگر روایات و تجربه‌ها را تکثیر و مکتوب کنم احتمالا به بهبود تجربه و فهم هم‌سن‌وسال‌هایم در خصوص مواجه با مناسبات سیاسی و اجتماعی کمک خواهد کرد.»

برداشت آقای کریمی از مناسبات اجتماعی، دینامیزم خشونت، توزیع نابرابر فرصت‌های سیاسی و دادخواهی برای دست‌یابی و عدالت و مبارزه با تبعیض، تابع بازی‌ها و جوسازی‌هایی بوده که با حربه‌ی قرائت غلط و معیوب از وضعیت کشور به خورد جوانان داده می‌شده و به باور او کماکان این قرائت مغرضانه در حال تکثیر است.

به اعتقاد آقای کریمی، جعل تاریخ یکی از عوامل بحران‌های جاری افغانستان است و کوچه‌بازاری‌ها را نوشته تا بخشی از رخدادهای افغانستان را که برای آیندگان به تاریخ مبدل خواهد شد، مکتوب کند.

ضیای رفعت، استاد دانشگاه که در این محفل سخنرانی می‌کرد گفت که مکتوب کردن رویدادها و جنبش‌های اجتماعی، کمک می‌کند که خلاهای این حرکت‌ها در گام‌های بعدی پر و از اشتباه‌های احتمالی بعدی جلوگیری شود.

آقای رفعت چاپ و صحافت کتاب را خوب توصیف کرد و گفت که کتاب از صفحه‌آرایی، روش املایی و شیوه‌ی انشایی خوب و از چاپ مرغوب برخوردار است. او اضافه کرد که نام کتاب نیز آگاهانه انتخاب شده است و حسن آن این است که نویسنده به نحوی «سخن غیرمسئولانه‌ِی» سیاست‌مدار را برجسته کرده است: «عنوان این کتاب هشداری است که ما نسبت به پدیده‌ها و رویدادها بی‌اشراف کامل و کافی داوری نکنیم. در واقع عبارت کوچه بازاری‌ها نوعی داوری شتاب‌زده در بحث سیاسی است. امیدوارم همین نمادسازی کافی باشد که سیاست‌مداران ما در آینده متوجه داوری‌های خود باشد و مخاطبان خود را دست کم نگیرند.»

به اعتقاد آقای رفعت، نویسنده سعی کرده است در روایت بی‌طرفی اختیار کرده و دیدگاه‌ها و موضع‌گیری‌ها را منصفانه نقل کند و فرصت داوری را در اختیار خواننده قرار دهد.

آقای رفعت نقص‌های این کتاب را نیز بر شمرد. به گفته او در مورد بعضی از موضوعات در این کتاب سند ارایه نشده است و کتاب با کمبود منبع مواجه است: «خوبتر می‌بود اگر این کتاب به گزارش‌های رسانه‌ها، سخنرانی‌های افرادی که در این کتاب از آنان نام برده شده است و گفت‌وگوها در خصوص موضوعات ذکر شده در کتاب استناد می‌شد. برای نسل من و شما این مسایل از بس آفتابی است نیاز به سند نیست اما پس از ۵۰ سال و ۱۰۰ سال افرادی که این کتاب را می‌خوانند باید متکی به سند و مدارک باشد.»

شهرزاد اکبر، فعال سیاسی که از جمله‌ی سخن‌رانان این محفل بود، در خصوص جنبش تبسم که به گونه مفصل در کتاب شرح داده شده است گفت: «نکته‌ی مهمی که آقای کریمی اشاره کرده است، جنبش تبسم بود؛ فرصتی که حکومت و مشخصا آقای غنی آن را از دست داد. آقای کریمی به این نکته می‌پردازد که رییس جمهور غنی فرصت تعامل با نسل نو افغانستان را از دست داد و بر خلاف ادعای فاصله‌‌‌گیری از رهبران سنتی، که از سوی نزدیکان و خودش مطرح می‌شد عمل کرد و در این آزمون ناکام ماند و دوباره به افرادی پناه برد که از نگاه خودش به تحکیم قدرتش کمک کند.»

در عین حال به اعتقاد بانو اکبر، با نوشتن این روایت نویسنده‌ی جوان خواسته در برابر روایت فقط «سرباز بودن» نسل نو بیایستد و بگوید که نسل او فقط سرباز نیست: «ما نمی‌خواهیم که روایت این رویدادهای بزرگ را فقط رهبران قلم بزنند.»

جواد سلطانی، استاد دانشگاه، یکی دیگر از سخنرانان این محفل، مطالعه‌ی کوچه‌بازاری‌ها را فرصتی برای بازاندیشی خواند. به اعتقاد او این کتاب این امکان را در اختیار شهروندان می‌گذارد که بخشی از «طوفانی‌ترین، گسترده‌ترین و تأثیرگذارترین حوادث سال‌های اخیر» را در برابر خود بگذارند و در مورد آنچه کرده‌اند و نکرده‌اند دوباره فکر کنند: «جامعه‌ای که از ظرفیت یا حیثیت وجودی بازاندیشی خود غفلت کند، مرتب محکوم به تکرار اشتباهات است.»


به گفته آقای سلطانی این کتاب با کتابی مثل «آخرین روزهای زندگی ناصر»، نوشته‌ی محمد حسنین هیکل، روزنامه‌نگاران حرفه‌ای که «متلاطم‌ترین» رویدادهای تاریخی خاور میانه را از چشم یک شاهد عینی روایت کرده قابل مقایسه است: «این کتاب را با نمونه‌های بسیار پذیرفته شده‌ی دیگر، قابل مقایسه می‌دانم.»

نوشتن کتاب کوچه‌بازری‌ها دو سال زمان برده است. نویسنده، این کتاب را به مادران ۸۷ قربانی هوادار جنبش روشنایی که در حمله‌ی انتحاری دوم اسد سال ۱۳۹۵ کشته شدند اهدا کرد.