بسم‌الله رنحبر یکی از اعضای ارشد شورای عالی جنبش روشنایی
 
نقد بر کتاب کوچه بازاری‌ها نوشته خادم حسین کریمی

قسمت اول:

خادم ‌حسین کریمی یکی از جوانان تحصیل‌‌کرده و فعال هزاره است که در عرصه‌ی نویسندگی نسبت به هم‌قطاران و اکثریت جوانان هزاره یک سر و گردن بالاتر است؛ او جوان مستعد، کتاب خوان و نویسنده‌ی توانا است که اخیراً کتابی تحت عنوان کوچه بازاری‌ها نوشته و در لابلای اوراق آن، رویدادهای جنبش‌های تبسم و روشنایی را روایت نموده است.
فصل اول کوچه بازاری‌ها تحت عنوان "اتحاد خونین" به چگونگی شکل گیری داعش ( دولت اسلامی عراق و شام) در افغانستان و تحرکات این گروه در کشور پرداخته است. در این فصل بصورت مفصل، تحرکات این گروه و جنگ‌های آن با طالبان و حکومت افغانستان و حملات تروریستی آن علیه شیعه‌ها شرح داده شده است که در نوشته‌ی حاضر برخی نکات که از دید من قابل مکث است یاد آوری می نمایم.
با نوشتن کوچه‌ بازاری‌ها مخاطب فکر می‌کند که نویسنده در پی تثبیت موجودیت گروه دولت اسلامی( داعش) در افغانستان است و در قدم دوم، نویسنده در پیوند به حمله‌ی تروریستی دوم اسد در میدان شهدای روشنایی، در صدد برائت دادن حکومت وحدت ملی است.
 
نویسنده در جایی می نویسد:  " ولایت خراسان با توجه به راه‌پیمایی میلیونی که هزاره‌ها در اعتراض به سر بریده شدن هفت گروگان به دست جنگویان داعش در برابر حکومت وحدت ملی در کابل سازماندهی کرده بودند، از ظرفیت هزاره‌ها و شیعیان در ساماندهی اعتراض‌های بزرگ و اعمال فشار‌های رسانه‌ای بر حکومت آگاه بود. از قضا در آن هنگامه، هزاره‌ها در اعتراض به تغییر مسیر خط برق ۵۰۰ کیلو ولت ترکمنستان از ولایت بامیان به سالنگ به دست حکومت، جنبش روشنایی را تشکیل داده بودند. در بهار و تابستان ۱۳۹۵، راه‌پیمایی‌های خیابانی جنبش روشنایی علیه حکومت در داخل و خارج از افغانستان برگزار می‌شد. ولایت خراسان برای استفاده از این فرصت در راستای اعمال فشار بر حکومت وحدت ملی از طریق شهروندانش دست به کار شد. " ص ۶۱- ۶۲.در حقیقت نویسنده با نوشتن این بخش می‌خواهد بگوید که چون هزاره‌ها قدرت سازماندهی شان در امر برگزاری تظاهرات‌ها بسیار زیاد است از این رو داعش دست به کار شد تا تظاهرات جنبش روشنایی را قلع و قمع نماید که در نتیجه هزاره‌ها در اعتراض به این موضوع، تظاهرات‌های زیادی را راه اندازی نموده و داعش از این ناحیه سود ببرد. نویسنده برای تثبیت بیشتر ادعایش می‌نویسد: " یک روز پس از آغاز عملیات قهر سیلاب در ولسوالی کوت، جنبش روشنایی دومین اعتراض بزرگش را در کابل پس از راه‌پیمایی ۲۷ ثور همان سال راه اندازی کرد. حوالی ساعت دو ونیم بعد از ظهر آن روز داغ تابستانی، معترضان جنبش روشنایی در میدان دهمزنگ می‌خواستند برای اعلام تظاهرات نا محدود چادر بزنند که دو عامل انتحاری جلیقه‌های انفجاری خود را در میان جمعیت حاضر در میدان منفجر کردند. این رویداد ۸۷ معترض کشته و ۳۵۰ نفر زخمی شدند. " ص ۶۲- ۶۳ادعای نویسنده این است که تنها یک روز پس از حمله‌ی حکومت بر داعش، این گروه خواست انتقامش را از جنبش روشنایی و هزاره‌ها بگیرد، در قدم اول داعش آنقدر قدرتمند و سامانمند نبود که در کمتر از ۲۴ ساعت آنهم در کابل در صدد انتقام از حکومت برآید، در قدم دوم در جمله‌ی بالاتر، نویسنده ادعا کرده بود که چون هزاره‌ها قدرت سازماندهی و سامانمندی شان در امر برگزاری تظاهرات بیشتر بود، داعش آنها را مورد حمله قرار داد تا هزاره‌ها حکومت را تحت فشار قرار دهند؛ این ادعا در حالی مطرح می‌شود که جنبش روشنایی با برپایی خیمه‌ها تصمیم داشت تظاهرات نا محدود را آغاز و تا پذیرفته نشدن داعیه جنبش روشنایی( تطبیق ماستر پلان برق کشور و عبور لین برق پنجصد کیلو ولت از مسیر بامیان- میدان وردگ) در دهمزنگ بمانند. عقل و منطق حکم می‌کند که با ماندن جنبش روشنایی در خیابان، فشار بر حکومت مضاعف شده و عرصه برآن تنگ‌تر می‌شد؛ اما با حمله بر جنبش روشنایی نه تنها هیچ فشاری بر حکومت اعمال نشد که بساط تظاهرات‌های بزرگ خصوصاً تظاهرات‌های جنبش روشنایی، برای همیشه از شهر کابل برچیده شد که بیشترین نفع آن متوجه حکومت وحدت ملی بود و پس از آن هر تظاهراتی که برگزار شد، بدون قربانی نبود.جنبش روشنایی و برنامه‌های آن توسط رسانه‌ها مورد تحریم شدید قرار گرفته بود که تا حال آن تحریم ادامه دارد و این مسأله شاهدی بر این ادعا است که هیچ فشاری بر حکومت اعمال نشد. نویسنده در جای دیگری می‌نویسد: " حمله خون‌بار دوم اسد بسیار فاجعه‌بار بود؛ چون داعش توانست تخم بی اعتمادی مطلق به حکومت وحدت ملی را در دل هزاره‌ها بکارد. این بی اعتمادی از اتهام دست داشتن حکومت در حمله‌ی تروریستی دوم اسد و کشتار سازمان‌مند هزاره‌ها با روپوش داعش مایه می‌گرفت."ص  ۶۴، نویسنده با این متن می‌خواهد ادعای خودش مبنی بر تبرئه حکومت از فاجعه‌ی دوم اسد را تکمیل کند. این در حالی‌ست که تا حال حکومت با تمام طول و عرض‌اش نتوانسته است از خود رفع اتهام کند و سوال‌های را که مبنی بر چگونگی فاجعه‌ی دوم اسد مطرح شده بود، پاسخ بدهد.از سویی هم احمد ضیا مسعود یکی از مقامات بلند پایه حکومت وحدت ملی پس از برکناری‌اش از سوی اشرف غنی، ادعا کرد که حکومت وحدت ملی در فاجعه‌ی دوم اسد دست داشت و این موضوع در حالی مطرح می‌شود که انتحار کننده‌ی سومی که موفق نشد جلیقه‌ی انفجاری‌اش را منفجر کند، تا چند روز قبل در زندان امنیت ملی بسر می‌برد و وقتی موفق به منفجر کردن جلیقه‌اش نشد، با نارنجک دست داشته‌اش خواست جلیقه را منفجر کند که باز موفق نشد، بالاخره جسد‌اش توسط نیروهای امنیتی بطور عاجل از ساحه منتقل شد. این ادعاها را نویسنده، در حالی مطرح می‌کند که هیچ سند موثقی در دست ندارد جز یک مقاله‌ی تحت عنوان "دولت اسلامی در خراسان چگونه آغاز شد و اکنون در چه موقعیتی در ننگرهار قرار دارد؟ "که نویسنده از آن بحیث منبع استفاده نموده است.پ.ن۱: حکومت وحدت ملی تا حال نتوانسته است اتهام دخیل بودنش در فاجعه‌ی دوم اسد را از خود رفع کند.پ.ن۲: عکس مربوط انتحار کننده‌ی سومی است که موفق به منفجر کردن جلیقه‌اش نشد.
 
   ادامه دارد. 
۱۳ آپریل ۲۰۱۹