حامد نیک اندیش
علیرغم تحریم لویه جرگه مشورتی صلح از سوی اجماع رهبران جهادی اما به یکباره سر و کله شیخ الحدیث سیاف در این جرگه پیدا شد و با مداری بازی اشرف غنی به ریاست لویه جرگه منصوب گشت. پرسش اما این است که سیاف چگونه صف یاران سنتی دوران جهاد و مقاومت اش را شکست و با خیانت به آنان یکشبه به جرگه حاکم جائری پیوست که خود بر عدم آشنایی وی با اصول و مناسک اولیه اسلامی و عناد وی با جهاد و رهبران جهادی آگاه است؟! پاسخ این است که سیاف به زعم خود با یک تیر دو فاخته را شکار کرده است؛ هم به امکانات و امتیازات دولتی دست یافته و هم پیوند دیرینه خود با جریان سلفی – تکفیری را احیا کرده است.
در دوران کرزی غالبا مرحوم حضرت مجددی به عنوان روحانی میانه رو منتسب به خانواده نیکنام و شناخته شده «مجددی»، لویه جرگه ها را رهبری می کرد. اما با تحریم لویه جرگه سفارشی غنی از سوی اجماع رهبران جهادی ذی نفوذ، وی برای یافتن گزینه مناسب سرگردان بود. درب های زیادی را کوبید اما پاسخی نشنید تا سرانجام به دروازه سیاف رسید. چانه زنی ها برای خیمه زدن سیاف در اردوی غنی و نشستن بر کرسی ریاست جرگه حکومتی وی مدت ها ادامه یافت و با آمدن غنی به خانه سیاف، یکروز پیش از افتتاح این جرگه و تقدیم امتیازات به وی، دوتخته جور آمدند و دوگانه تعصب و خشونت کنار هم نشستند. غنی، جدا از امتیازات نقدی به عنوان حسن نیت دو تن از نامزدان وابسته به شیخ الحدیث را از ولایات میدان وردک و کندوز در فهرست نهایی برندگان انتخابات پارلمانی آورد و وکالت فرزند وی از ولایت کابل را تضمین کرد. مسلمیار شخصیت سیاسی متهم به همکاری با داعش نیز به عنوان میانجی این معامله بار دیگر با اعمال نفوذ ارگ، کرسی ریاست مشرانوجرگه را تصاحب کرد. حس نوستالژیک سیاف به جریان سلفی – تکفیری در این بازی نقش اساسی داشت و قرار گرفتن شیخ الحدیث در برابر جریان های جهادی و طالبان که این جرگه را تحریم کرده اند، آتش زیر خاکستر جنگ سلفیت و حنفیت در افغانستان را به سطح کشید. در دوران جهاد، اتحاد اسلامی سیاف بیشترین حمایت مالی را از عربستان سعودی به عنوان خاستگاه سلفیت جدید دریافت می کرد و بیشترین عرب – افغان های سلفی در جبهات اتحاد اسلامی سیاف می جنگیدند. ارتباط تنگاتنگ او با عبدالله عزام مؤسس القاعده، سیاف را به ایدئولوژی سلفی نزدیک و سرانجام وی قرائت سلفی از اسلام را برتر یافته و به آن گروید. سیاف حتی تغییر نام خود را از «عبدالرّسول» که در جامعه حنفی افغانی متداول است، به «عبدالرّب الرّسول» نیز مدیون عبدالله عزام است، زیرا واژه «عبدالرّسول» نزد عزام سلفی تداعی گر شرک بود و با این تغییر هرنوع شائبه شرک از وی زدوده شد.
حنفیت؛ میراث امام ابوحنیفه(رض) نعمان بن ثابت کابلی است. در میان ائمه اربعه اهل سنت، امام ابوحنیفه(رض) بیشتر از دیگران بر عقل و روش های عقلی به عنوان یکی از منابع دین اسلام تأکید می کرد. در نتیجه ترویج مذهب حنفی در افغانستان و آسیای میانه که دارای سابقه تمدنی و فرهنگی نسبتا معتدل بود به ترویج بیشتر اعتدال، کثرت گرایی و مدارای مذهبی در این بخش از جهان اسلام انجامید. سلفیت؛ به عنوان ایدئولوژی افراطی دینی پس از ظهور ابن تیمیه در قرن هشتم هجری قمری در حوزه تمدنی کشورهای عربی که مردمان شان پیرو مذاهب شافعی، مالکی و حنبلی بودند، با استقبال مواجه شد اما در افغانستان به عنوان یک ایدئولوژی بیگانه هرگز مورد پذیرش عمومی واقع نشد. در حال حاضر نیز ایدئولوژی سلفی – تکفیری در میان بخش کوچکی از مردم افغانستان در قامت گروهک تروریستی «داعش» ظهور یافته است اما در مقابل، گروه «طالبان» با پشتوانه اجتماعی عظیم قبایل بزرگ پشتون به عنوان مدافع ارزش ها و باورهای مذهب حنفی در این قلمرو قد علم کرده و به نبرد نظامی و فکری با این گروه می پردازد.
در سطح منطقه ای، کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی به صورت سنتی حامی گروه های سلفی – تکفیری و کشورهای پاکستان و قطر پشتیبان جریان های معتقد به ارزش ها و اصول حنفی به شمار می آیند. بدینسان در معادلات جاری در افغانستان نیز کشورهای پاکستان و قطر پشت سر گروه طالبان قرار گرفته و برای خروج آن از انزوای سیاسی و دستیابی این گروه به قدرت مشروع ملی در ساختار حکومت مرکزی تلاش می کنند اما کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی از تیم حاکم بر ارگ و داعش حمایت می کنند. در سخنرانی سیاف در افتتاحیه لویه جرگه مشورتی صلح اما گرایش های سلفی او بیشتر از گذشته نمایان بود. شیخ الحدیث در کنار استناد به قرآن کریم از سه خلیفه نخست مسلمانان به نیکی یاد و از سیرت ایشان ستایش کرد اما با عبور از حضرت علی(ع) به عنوان خلیفه چهارم مسلمانان از معاویه به عنوان کسی که در جنگ میان او و حضرت علی(ع) هزاران تن کشته شده اند، با تکریم و تعظیم یاد کرده و سیره و اخلاق وی را نیز ستایش نمود. امام ابوحنیفه(رض) اما به اهل بیت پیامبر گرامی اسلام(ص) دلبستگی بیشتر نشان می داد و در فرهنگ حنفی در سنجش میان علی(ع) و معاویه، کفه ترازو همواره به سوی حضرت علی(ع) سنگینی کرده است. حتی امام ابوحنیفه(رض) در حمایت از یکی از نوادگان حضرت علی(ع) به زندان رفت و سرانجام بخاطر بیماری که از آثار شکنجه و زندان با خود داشت، به دیدار حق شتافت. بدین جهت است که در میان پیروان امام ابوحنیفه(رض) کسی نام فرزندش را معاویه نمی گذارد اما نام و نشان حضرت علی(ع) در کنار سایر خلفای بزرگوار اسلام در هر ده و قریه و هر کوی و برزن دیده و شنیده می شود. تکریم و ستایش از معاویه و نام نگرفتن از حضرت علی(ع) باتوجه به آنکه بخش بزرگی از مردم افغانستان از شیعیان علی(ع) هستند و به محبت حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) افتخار می کنند، تصادفی نبوده و نمایانگر حقد و کینه تاریخی و دایمی شیخ الحدیث سیاف نسبت به شیعیان و هزاره های افغانستان نیز هست. بنابراین چنانچه وضعیت به نفع افراطیت سلفی تغییر کند، تکرار فجایعی مانند افشار بعید نمی نماید.
در سال های گذشته نیز همواره شمشیر سیاف علیه طالبان و در تکفیر و تفسیق آنان تیز بوده اما حتی برای یکبار حملات ناجوانمردانه داعش به مساجد، آموزشگاه ها، کلپ ها و تجمعات مدنی اهل تشیع را محکوم نکرده است. باتوجه به آنچه آمد؛ حضور شیخ الحدیث در جرگه غنی و نشستن بر مسند ریاست آن بیش از آنکه کوششی برای تأمین صلح باشد، مشخص کردن صف خود در نزاع میان سلفیت و حنفیت و راه رفتن بر اعصاب طالبان و تحقیر شیعه و هزاره افغانستان است؛ چنانچه هدف غنی نیز از دایر نمودن این لویه جرگه نه رسیدن به چارچوب صلح که ایجاد مانع در راه آن و مشروعیت بخشی به اقتدار نامشروع و غیر قانونی خود است. برای غنی مذهب و شیخ الحدیث های مانند سیاف تنها ابزاری برای بقا در قدرت است.
باتوجه به آنچه آمد؛ حضور شیخ الحدیث در جرگه غنی و نشستن بر مسند ریاست آن بیش از آنکه کوششی برای تأمین صلح باشد، مشخص کردن صف خود در نزاع میان سلفیت و حنفیت و راه رفتن بر اعصاب طالبان و تحقیر شیعه و هزاره افغانستان است؛ چنانچه هدف غنی نیز از دایر نمودن این لویه جرگه نه رسیدن به چارچوب صلح که ایجاد مانع در راه آن و مشروعیت بخشی به اقتدار نامشروع و غیر قانونی خود است. برای غنی مذهب و شیخ الحدیث های مانند سیاف تنها ابزاری برای بقا در قدرت است.
عکسها: از صفحه مرتضوی و نظری برگرفته شده اند
.