جانعلی محمدی
همانطور که در پست های قبلی از جزئیات این گروگان گیری در سایت JamTV خواندید، 26 سپتامبر ماه گذشته، افراد مسلح طالبان و یا به عبارتی کوچی های اُلسوالی ناهور در فاصله دو روز یازده مسافر از اهالی اُلسوالی مالستان را که در مسیر ناهور-- غزنی صرفاً به جرم هزاره، به قصد اخاذی گروگان گرفته و به مکان نامعلومی منتقل کردند، بعد از گذشت چندین روز بی اطلاعی از سرنوشت آنها پنج تن از گروگانها در عوض پرداخت مبلغ هنگفتی پول آزاد شدند؛ اما پنج تن دیگر همچنان در بند افراد مسلح بود.
با تلاش گستردهی بزرگان قومی افراد باقی مانده در اسارت کوچی ها دو روز پیش در دشت قره باغ آزاد و به آغوش خانواده های خود بازگشتند.
اینبار روایتی از جزئیات و چگونگی این گروگانگیری را میخوانید که در گفتوگو با مسافرین رها شده تهیه کرده ایم:
از مسیر ناهور به مقصد غزنی در حرکت بودیم، ساعت 8:00 صبح دوشنبه مورخ 2.7.1397 در انتهای دشت ناهور موتر ما توسط افراد مسلح متوقف شد. آنها یک گروه هشت نفری کوچی های اوغان تبار منطقه بودند که بدون دلیل مشخص، به هدف قتل و یا گروگانگیری ما را به اسارت خود در آوردند. همانند گروگانگیری های قبلی در مسیر هزارستان، جرم ما هم صرفاً هزاره بودن ما بود. همگی به شدت ترسیده بودیم و می دانستیم چه سرنوشتی خطرناکی در انتظار ماست.
پس از تلاشی، لدوکوب، تهدید ما را به کوه گولکوه واقع در جنوب دشت ناهور منتقل کردند. پس از رسیدن به دامنه کوه و شکنجه، راننده را رها کردند تا پیام خود را به خانواده های ما برسانند، آنها برای آزادی گروگانها مبلغ هنگفتی پول میخواستند که در صورت کوچکترین غفلت و تاخیر بدون شک، ما در اثر شکنجه، تشنگی و گشنگی کشته میشدیم.
تراژدی غمناک ما آغاز شد، گفتند حرکت کنید، همگی از ترس می لرزیدیم، هر آنی احتمال داشت تیرباران شویم و یا دوباره با قنداق تفنگ ما را شکنجه کنند.
بعد از سه، چهار ساعت به ارتفاعات کوه گولکو رسیدیم.
شکنجه بی رحمانه شروع شد، همچنان که خطر مرگ ما را تهدید میکرد، هر چند ساعت یکبار بشدت لدوکوب میشدیم.
کتک کاری برایشان رضایت بخش نبود، گفتند باید همدیگر را بکشید، هیچ یک از ما حاضر نشدیم حتی به قیمت جان خود، دیگری را بکشیم.
بعد از تحمل دو شبانه روز تشنگی و گشنگی ما را به طرف قره باغ حرکت دادند، هفت ساعت با پای پیاده در کوه ها و بیابانها در حرکت بودیم تا به خیمه های کوچی ها رسیدیم، ظاهراً قرار بود در این خیمه ها زندانی باشیم.
هر روز محل نگهداری ما را تغییر می دادند، با دست و پای بسته پنج شبانه روز در حالی که تا دم مرگ شکنجه و تحقیر میشدیم گذشت.
سر انجام به لطف خدا و تلاش بی وقفه بزرگان مالستان پول درخواست شده پرداخت شد و آزاد شدیم.
نکته: پنج مسافر دیگر نیز که دو روز بعد از اسارت گروه اولی ساعت 6:00 صبح روز چهارشنبه 4.7.1397 از اُلسوالی مالستان عازم شهر غزنی بودند، از محدوده قلعه خشک اُلسوالی ناهور اسیر و به زابل منتقل شدند.
آنها هم با تحمل سرگذشت مشابه گروگانهای هم تبار خود با پیگیری بزرگان محلی و پرداخت مبلغ درخواستی ربایندگان در اُلسوالی قره باغ رها شدند.
گزارش اختصاصی جَم تی وی 5.10.2018
JamTV