قیاق گلوگاه زندگی هزارههاست با سقوط درهی قیاق «مرگ» همهی هزارهها را تهدید می کند. این مساله را می دانیم که جغرافیای ناور در ساختار حکومتی طالبان بخشی از وردک است و تمام هدف و تلاش امارت اسلامی سقوط این اولسوالی است تا به سوی هزارستان دست درازی کنند. طالبان با سقوط پستههای درهی قیاق به این هدف شوم نزدیک تر می شوند. چند سالی است که در عرصهی سیاسی- نظامی، از درون دولت و بیرون دولت تلاشها جریان دارد تا اولسوالی ناور سقوط کند. برخیاز شووینست ها، از جمله دوکتور نثار، رییس دانشگاه مسلم تا هنوز در فکر غصب ناور است و این هدف را در مخیله می پروراند، بر همین مبنا «نفاق اجتماعی» در ناور نیز از «حرمسرای ولایت» و سایر همفکرانقبیله مدیریت می شود، زیرا استراتیژیست های «افغان ملتی» می دانند که هزارهها را از چه سوراخی می توان گزید؟!
نویسنده: میثم صحرا
یک: قیاق گلوگاه زندگی هزارههاست با سقوط درهی قیاق «مرگ» همهی هزارهها را تهدید می کند.این مساله را می دانیم که جغرافیای ناور در ساختار حکومتی طالبان بخشی ازوردک است و تمام هدف و تلاش امارت اسلامی سقوط این اولسوالی است تا به سوی هزارستان دست درازی کنند. طالبان با سقوط پستههای درهی قیاق به این هدف شوم نزدیک تر می شوند. چند سالی است که در عرصهی سیاسی- نظامی و از درون دولت و بیرون دولت تلاشها جریان دارد تا اولسوالی ناور سقوط کند. برخیاز شووینست ها، از جمله دوکتور نثار، رییس دانشگاه مسلم تا هنوز در فکر غصب ناور است و این هدف را در مخیله می پروراند. بر همین مبنا «نفاق اجتماعی» در ناور نیز از «حرمسرای ولایت» و سایر همفکران قبیله مدیریت می شود؛ زیرا استراتیژیست های «افغان ملتی» می دانند که هزارهها را از چه سوراخی می توان گزید؟!
دو: غزنی سقوط نمی کند؛ زیرا نظامی در آنجا نیست تا سقوط کند. در حومه و متن شهر نفوذ از حکومت امارت اسلامی است. بر اساس اعترافها و گزارشها مالیات از نهادها جمع می شود. جغرافیا و ساحهی فعالیت ها روشن است. چیزی نا تقسیم شده میان ملامتینهای تروریست ها وجود ندارد؛ ولی توافق قبیله ای شان بر قرار است و هدف شان نیز حول محور سقوط خواجه عمری، ناور و جغتو متمرکز است. غزنی سقوط نمی کند، فقط هزارهها تلف می شوند. هزارهها از جناب عارف واحدی بپرسند که چه گپهایی در ولایت غزنی وجود دارد؟! اگر او به «معاش مسلکی» نه بگوید، خواهد گفت که: در مواقع حساس نشستهای امنیتی بدون حضور او برگزار می شود، او خواهد گفت که: نظام محلی پس از واقعهی شیرآباد قرهباغ چه هدف شومی در قبال هزارههای غزنی داشت؟!
سه: بر اساس گفت وگوی تلفنی که با برخی از مسوولان پسته ها در درهی قیاق داشتم، حملهی شب گذشته وسیع و قدرتمند بوده است. غیرت و شجاعت بچه ها مانع شده است تا درهی قیاق سقوط کامل نکند، با تاسف از اثر این هجوم ۸ نفر شهید شده است و ۳ نفر زخمی، تعداد مهاجمان بالاتر از ۸۰ نفر بوده است، اما هیچ کمکی از سوی نظام محلی صورت نگرفته است. بارها مسوولان به خبرنگاران گفته بودند که «قوای مشترک ضربتی» از غزنی دفاع می کنند؛ اما در قیاق هیچ کاری نکرده اند.
پایانه
راه حلی جز «وحدت قومی» به منظور دفاع، از هزارهها وجود ندارد. نه به وکیل امیدی است و نه به وزیری. وضع مشعر برآن است که برخی از وکیلان هزاره آله ی دست و نیروهای کمکی فاشیستها استند. اینهاست که در ناور، مالستان و قرهباغ مردم را به «نفاق» کشانده اند و کاری برای مردم تاهنوز نکرده و نمی کنند. پس از هر فاجعه ای، کار شان کمپاین انتخاباتی است. تلاشها دادخواهی ها و گفت وگوها توسط چهرههای گمنام در غزنی صورت می گیرد؛ اما کار برخی از وکیلان کابل نشین شرکت در گفت وگوی تلویزونی به منظور محک زدن نام شان و شعاردادن تهی از عمل شده است. ما بارها شاهد این روند بوده ایم که دادخواهی ها را مردم محروم کرده اند؛ اما برخی از وکیلان در تلویزون و فیسبوک دست به سینهی خویش زده است، پی آیند این کار ناامیدی، بی اعتمادی و بی تفاوتی مردم خواهد بود. از این رو ما در شرایط بدی قرار داریم. اگر بیدار نشویم همهی ما را می کشند.
پ.ن: تصویر از درهی قیاق