زندگینامه احمد بهزاد وکیل و یکی از اعضای ارشد شورای عالی مردمی جنبش روشنایی، کاندیدای مستقل انتخابات ۱۳۹۷
احمد بهزاد در بیست و چهارم ماه عقرب سال ۱۳۵۳ خورشیدی در یک خانواده مذهبی و متوسط در محله خواجه عبدالله مصری شهر هرات دیده به جهان گشود. پدرش حاجی محمد ناصر رضایی از کسبه کاران بازار هرات بود و پدر بزرگش از کارمندان بانک ملی افغانستان. خانواده بهزاد سه نسل در هرات زندگی کرده اند؛ اما اجداد او از دو منطقه هزارستان بوده اند. جد پدری بهزاد میرزا غلام رسول از روستای چَونی در ولسوالی قره باغ ولایت غزنی است و جد مادری بهزاد حاجی پردل از ولسوالی دایمیرداد ولایت میدان. احمد بهزاد در سال ۱۳۶۴ در حالیکه یازده سال داشت همراه خانوادهاش آوارگی را تجربه میکند و در شهر مشهد مهاجر میشود. در سالهای ابتدایی مهاجرت به دلیل نداشتن کارت شناسایی موفق به تحصیل در مکاتب رسمی نمیشود. او به عنوان فرزند ارشد، برای کمک به تأمین معیشت خانواده وادار به کار خیاطی میشود و همزمان در مکاتب شبانه غیر رسمی تحصیل را ادامه میدهد. و تقریباً تمام دوران تحصیل مکتب را اینگونه سپری می کند.
تأسیس حزب وحدت و آغاز فعالیت سیاسی بهزاد:
پس از تشکیل حزب وحدت اسلامی و در جریان سفر رهبر شهید استاد مزاری به ایران در سال ۱۳۶۹، بهزاد و دوستانش نیز به کاروان حزب وحدت پیوستند و احمد بهزاد که آن زمان در میان مهاجرین مقیم مشهد به «احمدشاه رضایی» معروف بود نقش تریبون دار حزب وحدت را در میان مهاجرین مقیم مشهد برعهده گرفت. با آغاز مقاومت غرب کابل، فعالیت بهزاد در بخشهای فرهنگی و سازماندهی حمایتهای مردمی از رهبری مقاومت افزایش یافت. او با کم کردن فعالیتهای شخصی تبدیل به یکی از چهرههای فعال حزب وحدت در میان مهاجرین شد. پس از ایجاد شکاف در حزب وحدت و کودتای ۲۳ سنبله ۱۳۷۳ علیه مزاری بزرگ در درون حزب که منجر به تعطیلی و ممنوعیت فعالیت جناح استاد مزاری توسط دولت ایران گردید، بهزاد و دوستانش حمایت و دفاع از مقاومت غرب کابل به رهبری استاد مزاری را افزایش دادند. در روزهای دشوار مقاومت که غرب کابل آماج حملات حکومت مجاهدین قرار گرفته بود، احمد بهزاد در کنار جمع محدودی از نیروهای وفادار به مقاومت، تظاهرات اعتراضی ۱۷ حوت ۱۳۷۳ را در شهر مشهد بهراه انداختند که توسط پلیس به شدت سرکوب شد و صدها تن از مردمی که به دفاع از مقاومت غرب کابل به خیابان آمده بودند دستگیر و روانه اردوگاه سفید سنگ شدند. بهزاد نیز همراه با شهید سید محمد سجادی و شماری دیگر از سازمان دهندگان تظاهرات دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفتند. پس از شهادت مزاری بزرگ و سقوط سنگرهای مقاومت غرب کابل، عرصه فعالیت بر اعضای وفادار به رهبری مقاومت در ایران تنگ تر شد؛ چنانکه سال ۱۳۷۴ برای احمد بهزاد سال تعقیب و گریز و سال دستگیریهای پیاپی بود. سرانجام بهزاد با رهایی از زندان به مزارشریف عزیمت کرد و در بنیاد رهبر شهید مصروف به کار شد و همزمان در دانشگاه بلخ برای تحصیل ثبت نام کرد. بنابر نابسامانیهای موجود در دستگاه حزب در مزارشریف، وی ترجیح داد به بامیان برود. او در سال ۱۳۷۵ از فعالین برگزاری «جشن احیاء هویت» و تریبون دار رژه نظامی حزب وحدت در بامیان بود. پس از دسیسه به شهادت رساندن فرمانده شفیع، بهزاد و جمعی از دوستانش که معترض به این اقدام بودند، بامیان را ترک کردند و او برای پیگیری تحصیلاتش همراه با گروهی از جوانان حزب عازم جمهوری آذربایجان شد؛ به تعقیب آن در آخرین جلسه تعیینات شورای مرکزی حزب وحدت در بامیان، احمد بهزاد به حیث مسؤل امور سیاسی حزب در جمهوری آذربایجان تعیین گردید. در سال ۱۳۷۸ بهزاد به خاطر افزایش اختلاف نظرها نسبت به سیاستهای رهبری حزب وحدت، از حزب کنارهگیری کرد و تا کنون فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و مدنی خود را مستقلانه ادامه داده است.
خبرنگاری؛ فرصتی برای روایت رنج های مردم:
احمد بهزاد پس از سقوط طالبان همکاری با رادیو آزادی را آغاز میکند. او به عنوان گزارشگر رادیو آزادی در زادگاهش هرات یک بار دیگر در برابر نابسامانیها، تبعیض قومی و نقض حقوق بشر قرار میگیرد. بهزاد برای تقویت مردم سالاری در برابر استبداد، با دوستانش در جامعه مدنی همراه میشود و انجمن ژورنالیستهای هرات را در چوکات شورای متخصصان این شهر ایجاد میکند. بهزاد در سال ۱۳۸۱ سختگیری حاکمیت محلی هرات در برابر زنان را از رادیو آزادی انعکاس میدهد که منجر به طرح قضیه آزمایشهای ناموسی در محافل حقوق بشری می گردد. همچنان بهزاد گزارشهای از غصب زمینهای هزارهها و یا مزاحمت برای ساخت و ساز خانههای این مردم در هرات توسط حکومت محلی را منتشر میکند. انعکاس این اخبار در آن ایام که هنوز ارتباطات و فضای مجازی در انترنت گسترش نیافته بود، سیاست سرکوب قومی در هرات را که تلاش می شد در سکوت تطبیق گردد، علنی و افشا میکند. سرانجام اداره محلی هرات در زمستان ۱۳۸۱ بهزاد را دستگیر و از هرات به کابل تبعید کرد. این اقدام والی هرات با موجی از محکومیت های داخلی و خارجی مواجه شد و بیانیههای مختلفی از سوی مجامع بینالمللی در حمایت از آزادی رسانهها و حمایت از احمد بهزاد در برابر استبداد محلی در هرات صادر گردید. با وجود اینکه والی هرات حکم تبعید را پس گرفت، اما بهزاد در کابل فعالیتهای خبرنگاری خود را ادامه داد؛ تا سال ۱۳۸۴
نمایندگی از مردم؛ ادامه مبارزه برای عدالت و برابری:
در سال ۱۳۸۴ و در اولین انتخابات پارلمانی، احمد بهزاد وارد هرات شد و با تشکیل یک ائتلاف سیاسی میان دوستان سابق خود، فعالین دو شاخه حزب وحدت در هرات را در یک تیم سیاسی منسجم ساخت. این ائتلاف احمد بهزاد را به عنوان کاندیدای خود برای پارلمان و رئیس دفتر حزب وحدت مردم را به حیث کاندیدای خود در شورای ولایتی هرات معرفی کرد. بهزاد با بیش از ده هزار رأی به پارلمان راه یافت و نماینده حزب وحدت با بیش از هشت هزار رأی وارد شورای ولایتی هرات شد.
در دور اول پارلمان احمد بهزاد ضمن ایفای وظایف نمایندگی از مردم هرات در خانه ملت، در چند موضوع فرا منطقهای به ایفای نقش پرداخت. یکی از این موضوعات تلاش برای به تصویب رساندن طرح قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان بود. احمد بهزاد در کنار شماری دیگر از وکلای جامعه هزاره و اهل تشیع کوشیدند با عملی کردن اصلاحات لازم که توسط کارشناسان دینی برای غنامندی این قانون ارائه میشد، برای نخستین بار پیروان مکتب اهل بیت(ع) صاحب قانون مدون در قضایای شخصیه شوند. احمد بهزاد پس از حملات و انتقادات بر این قانون، از موضع خود عدول نکرد و در گفتگو با شماری از دیپلوماتهای اروپایی در مقر پارلمان تاکید کرد: «ممکن است این قانون نواقصی داشته باشد که به مرور تعدیل و اصلاح خواهد شد؛ اما اصل این قانون گام بلندی برای حفاظت از حقوق زنان اهل تشیع در افغانستان است؛ زیرا قانون احوال شخصیه اهل تشیع تمام دعاوی خانوادگی شیعیان افغانستان را از مدارس و مساجد و تکایا که محیط مردانه دارند، به دادگاههای عدلی و قضایی می برد که تابع سازوکارهای مدرن و حقوقی است. همچنان به عالمان مذهبی اهل تشیع مجال بیشتر میدهد تا با شاغل شدن در سیستم قضایی ظرفیتهای مدرن حقوقی و فقهی خود را تقویت کنند.» این استدلال احمد بهزاد از شدت اعتراض دیپلوماتهای اروپایی کاست و بر کاهش تبلیغات منفی علیه قانون احوال شخصیه تأثیر گذار شد. موضوع دیگری که احمد بهزاد در دور اول وکالت خود در آن نقش آفرین بود، دفاع از مردم ده نشین بهسود - دایمیرداد و ناهور در برابر تهاجمات مسلحانه کوچیها بود. بهزاد در آن زمان که در کنار جمعی دیگر از وکلای جامعه هزاره تحصن اعتراضی برای پایان دادن به بیداد کوچی گری را راه انداخته بودند، خواهان مقاومت تا پایان یافتن دایمی حملات هر ساله کوچیها بر بهسود و دایمیرداد و دیگر مناطق هزارستان شد؛ اما متاسفانه رقابتهای حزبی میان رهبران مجال نداد تا آن اعتراضات و خیزش مردمی به نتیجه کامل برسد.
دور دوم وکالت؛ خیزش بزرگ و جهانی در برابر تبعیض سیستماتیک
احمد بهزاد در انتخابات دور دوم پارلمان بار دیگر از هرات نامزد شد و با طرح برنامه خود (ایستادگی در برابر سیاست محروم نگهداشتن هزارستان) و با ایده «طرح مطالبات انسان هزاره و هر انسان محروم این سرزمین در گستره جهانی) به استقبال رأی و اعتماد مردم رفت. در این دور نیز با وجود دسیسههای حکومت وقت برای ناکامی بهزاد، او به عنوان وکیل اول هزارهها و شیعیان هرات به پارلمان راه یافت. در سال ۱۳۹۰ احمد بهزاد به معاونت دوم پارلمان برگزیده شد و سال پر جنجال را در مدیریت مجلس گذراند. در دور دوم وکالت، احمد بهزاد نقش پر رنگ تری در مسایل ملی - کشوری و موضوعات حیاتی جامعه هزاره ایفا نمود که به چند مورد عمده آن اشاره میشود:
یک- ایستادگی برای صیانت از آراء مردم غزنی:
حکومت آقای کرزی در برابر موفقیت انتخاباتی هزارهها در غزنی موضع گرفت و تلاش کرد تا انتخابات در غزنی باطل شود. احمد بهزاد در جلسه سیاسیون جامعه هزاره که در دفتر حزب استاد خلیلی برگزار شد، پیشنهاد تشکیل کمیته صیانت از آراء مردم غزنی را داد و از بزرگان و جناحهای سیاسی جامعه خواست در برابرابطال آراء مردم بایستند. سرانجام پس از تلاشهای این کمیته و با ایفای نقش مهم و اساسی توسط مرحوم مارشال فهیم معاون اول رییس جمهور، انتخابات در غزنی تایید شد.
دو- ایستادگی در برابر حکم ننگین محکمه انتخاباتی:
حکومت تلاش کرد از طریق ایجاد محکمه غیر قانونی، شمار وکلای هزاره در پارلمان را کاهش دهد. در حکم این محکمه که 62 وکیل از پارلمان کشیده میشد، یازده وکیل هزاره تبار جای خود را برای دیگران می دادند. احمد بهزاد که حالا معاون پارلمان بود با این برنامه غیرقانونی به مخالفت ایستاد و همراه با جمع زیادی از وکلا، ائتلاف حمایت از قانون را شکل دادند، در پایان کار با وجود آنکه جمعی از وکلا به طرح حکومت پیوسته بودند؛ اما نقشه حکومت به طور کامل و موفق تطبیق نگردید و تنها حکومت توانست هشت وکیل را تعویض کند که دراین میان از جمع وکلای جامعه هزاره فقط یک نفر ( طاهر زهیر والی فعلی بامیان) حذف شد.
سه – پیگیری مطالبات تاریخی در انتخابات ریاست جمهوری:
احمد بهزاد به عنوان یک چهره سیاسی و معترض نسبت به نابرابریها و ستم تاریخی علیه بخشهای از جامعه، نقش فعالی در سازمان دهی و فعالیت تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری (دکتر عبدالله – استاد محقق – انجنیر محمد خان) ایفا کرد و خود از اعضای شورای رهبری این تیم گردید.
برنامه بهزاد در این تیم پایان دادن به انحصار قومی در مدیریت سیاسی کشور و برخوردار ساختن همه اقوام از فرصتهای انکشافی و پیشرفت بود. بهزاد در فردای شکلگیری حکومت وحدت ملی و در جلسه شورای رهبری تیم اصلاحات (که آخرین جلسه آن شد) خواهان توزیع مناصب امنیتی، مالی، فرهنگی و خدماتی حکومت بهصورت متوازن وعادلانه میان نخبگان منسوب به اقوام مختلف گردید. همچنان در جلسهی دیگر با رهبری تیم اصلاحات در پنجشیر طرح مشخص اقتصادی برای بهره برداری از معدن آهن حاجیگگ و تاسیس کارخانه ذوب آهن در بامیان را با سرمایه ملی از طریق چاپ اوراق مشارکت با سود ثابت، به دکتر عبدالله ارایه کرد. آخرین موضوعی که احمد بهزاد در تیم اصلاحات مطرح نمود و به عنوان خواست حداقلی هزارهها از دکتر عبدالله، خواهان عملی شدن آن گردید، امتداد دادن لین برق 500 کیلو ولت (توتاپ) از مسیر بامیان – میدان وردک براساس ماستر پلان برق کشور بود.
جنبش روشنایی؛ خیزش تاریخی برای دستیابی به عدالت، برابری، انصاف و رواداری:
احمد بهزاد از طریق ارتباط داشتن با جمعی از اساتید دانشگاه و نخبگان علمی جامعه هزاره که موضوع توتاپ را به طور جدی پیگیری میکردند، به نقش مهم این پروژه کلان براقتصاد کشور و رهایی هزاره از محرومیت تاریخی واقف می شود. او نخستین بار در ماه حوت 1393 از دکتر عبدالله می خواهد که در این خصوص به تعهدات خود نزد هزارهها پابند بماند و پس از آن نشستها و ارتباطات خود را در خصوص پیگیری ماجرای توتاپ با همان دسته از نخبگان که بعداً به تیم تخنیک جنبش روشنایی مسمّی شدند ادامه می دهد. با شکلگیری جنبش روشنایی، بهزاد تاکید میکند که برای پیگیری مطالبات مردم خود کوتاه نخواهد آمد و بر سر پروژهای که میتواند زمینه ساز بهره مندی هزارهها از ثروت و قدرت شود، با هیچ چیزی معامله نخواهد کرد. او در جلسات مختلف با رهبران جامعه هزاره میگوید هدف حکومت از تغییر دادن مسیر توتاپ، محروم کردن ما از داشتن ذوب آهن در بامیان است. اگر امروز بر سر این موضوع ایستاد نشویم، یا باید به صد سال بردگی و جوالی گری در معادن تن بدهیم و یا بر سرهرتصمیم تبعیض آمیز دیگر خون دل بخوریم و هر روز اعتراض کنیم. احمد بهزاد خواهان ادامه دادن مقاومت بر سر توتاپ تا آخر میشود. در ادامه راه جمعی می مانند و بعضیها یکی پی دیگر راه خود را با طرح بدیل جدا میکنند. پس از فاجعه دوم اسد و شهادت 86 تن از پیشگامان جنبش روشنایی در چوک دهمزنگ سابق، بهزاد و دوستانش در مدیریت بحران و کاستن از حجم فاجعه، اقداماتی را انجام میدهند که در نوع خود بی پیشینه است. اعزام حدود یکصد تن مجروح و پایواز به خارج از کشور جهت تداوی، اکرام خانوادههای شهدا و پس از آن یافتن حامی مالی برای خانوادههای معظم شهدای جنبش و همچنان اعمارابتدایی گلزار شهدای جنبش روشنایی در کنار سازماندهی بزرگترین شبکه انسانی عدالت خواهان در سطح جهانی و پیگیری مطالبات جنبش، اقداماتی است که با لطف و کمک الهی و حمایتهای مادی و معنوی عدالت خواهان در این جنبش صورت میگیرد.
بهزاد و دوستانش در جنبش روشنایی با ایده گفتگو با جهان و طرح موضوع تبعیض سیستماتیک علیه انسان هزاره در افغانستان، دادخواهی جهانی را براه انداخته اند. این دادخواهی تا کنون دستاوردهای به همراه داشته است که مهم ترین آن شکسته شدن سکوت جهان در برابر اعمال تبعیض سیستماتیک علیه هزارهها در افغانستان است؛ که در گزارشهای سالانه اخیر برخی از مجامع و نهادهای خارجی مانند گزارش حقوق بشری ایالات متحده آمریکا به آن اذعان شده است.
اینک احمد بهزاد در سومین انتخابات پارلمانی از پایتخت کشور کاندیداتوری خود را اعلام کرده است؛ تا با آراء قاطع مردم از موضع مقتدرانه و برتر، بتواند مطالبات مردم خود را همراه با یاران و همکارانش در ستادهای جنبش روشنایی در سطح جهان پیگیری کند.
بهزاد آمده است تا همچنان صدای تان باشد، صدایی رساتر از قبل و همراه با میلیونها همصدای عدالتخواه که مصمم تر از قبل اعلام میکنند؛ هستیم بر آن عهدی که بستیم.
ستاد انتخاباتی احمد بهزاد