ظهور گروهی معروف به "آی اس آی اس" یا "داعش" در افغانستان، که نخست وزیر سابق استرالیا، اغلب از آن به عنوان "فرقۀ مرگ" توصیف می کرد، اخیراً، توجهات زیادی را به خود معطوف کرده است؛ غنی، رییس جمهور افغانستان، توجه دامنه داری را به این گروه نموده است (نگاه خالد الکوزی و راد نوردلند، "رییس جمهور افغانستان، داعش را به خاطر بمبگذاری هایش ملامت می کند"، نیویورک تایمز، 18 اپریل 2015)، و حتی طالبان این گروه را تهدید می دانند (نگاه اما گراهام-هریسون، "طالبان از جذب بیش از حد جوانان به داعش در افغانستان، می ترسند"، گاردین، 7 می 2015).

 

بخش چهارم از تحقیقات محکمه پسند پروفسور ویلیام مِلی راجع به دیپورت هزاره به أفغانستان

نویسنده: ویلیام ملی

مترجم: علی عالمی کرمانی

البته، هزاره های از خارج برگشته بدون هیچ ارتباط و وابستگی قبلی به مناطق جدید محل زندگی شان نمی توانند به سادگی به امنیت دست پیدا کنند و این دسته از نظر امنیتی در یک موقعیت خطرناک تر قرار می گیرند. این امر ارتباط مستقیم با معضل فرصت های معیشتی نیز دارد. تحقیقات جدی در این حوزه نیز اهمیت روابط اجتماعی را برجسته می کنند. تحقیقی که اخیر کانتور و پین انجام داده اند، تأکیدی روی محور روابط اجتماعی با امور معیشتی در روستاهای افغانستان دارد، و همانطور نقاطی که به طور مساوی تحت پوشش مناطق شهری قراردارند (پائولا کانتور و آدم پین، "تأمین زندگی و امور معیشتی در افغانستان: نقش روابط اجتماعی" (کابل: واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان، دسامبر 2010). (دکتر کانتور خود در ماه می 2015، در حمله ای تروریستی در کابل به قتل رسید).

تنها این واقعیت را می توان در نظر داشت که افرادی با پس منظر قومی مشابه هم ممکن است در تجدید محل و جا به جایی، نتوانند بر این مشکل غلبه کنند؛ زیرا، هویت های قومی به خودی خود منجر به ایجاد روابط دوستانه و متقابل شخصی نمی گردند، بلکه این روابط دوستانه بیشتر از ناحیه ارتباطات خانوادگی حاصل می شود. (در واقع این یک اشتباه است که نظاره کنندگان، حتی نظاره کنندگان افغانستانی، در این گونه موارد انجام می دهند و میزان تمایز در میان گروه ها، مانند هزاره ها، به شمول تفاوت بین افراد نخبه و غیر نخبه، تمایزها بر اساس ناحیه و قبیله اولیه، و تفاوت ها بر اساس ارزش ها و ایدئولوژی را دست کم می گیرند.) وقتی هزاره ای به منطقه ای بازگردانده می شود که در آن ارتباطات قوی اجتماعی ندارد، بسیار محتمل است در معرض بدبختی قرار بگیرد، یا به شدت مورد سؤ استفاده واقع شود و شکار دست تبهکاران گردد. نتیجه گیری ساده و سطحی ای که مراکز شهری مانند کابل، مزارشریف یا هرات را گزینه های امن و معناداری برای استقرار مجدد هزاره به حساب می آورد، شایسته است از آن دوری صورت بگیرد.

ظهور گروهی معروف به "آی اس آی اس" یا "داعش" در افغانستان، که نخست وزیر سابق استرالیا، اغلب از آن به عنوان "فرقۀ مرگ" توصیف می کرد، اخیراً، توجهات زیادی را به خود معطوف کرده است؛ غنی، رییس جمهور افغانستان، توجه دامنه داری را به این گروه نموده است (نگاه خالد الکوزی و راد نوردلند، "رییس جمهور افغانستان، داعش را به خاطر بمبگذاری هایش ملامت می کند"، نیویورک تایمز، 18 اپریل 2015)، و حتی طالبان این گروه را تهدید می دانند (نگاه اما گراهام-هریسون، "طالبان از جذب بیش از حد جوانان به داعش در افغانستان، می ترسند"، گاردین، 7 می 2015). داعش دشمن آشکار مسلمانان شیعه است (نگاه آلیس جی روبین، "مواردی که شورشیان از شیعیان به سنی ها می گویند"، نیویورک تایمز، 24 جون 2014)، و به همین دلیل، جای تعجب نیست که شیعیان افغانستان عمیقاٌ نگران هجوم داعشی که در افغانستان ظهورکرده می باشند. این تهدیدی است که لازم است خیلی جدی گرفته شود. افغانستان تاریخ بلندی در این زمینه دارد، جنبش طالبان، خیلی ساده در این اواخر قد علم کرد؛ گروه های دیگری هم در همین حوزه ایده ئالی (یا چهره های کاریزماتیکی که آن ها را تبلیغ می کنند) قابل شکل گیری هستند که ریشه در دیگر جاهایی از جهان اسلام دارند. تأثیرات اندیشه وهابی در افغانستان در قرن نوزدم و دئوباندی در قرن بیستم در افغانستان ظاهر شد. با توجه به نابسامانی هایی چهاردهه گذشته، قلمرو افغانستان به صورت قابل ملاحظه ای برای کاشت و پرورش این نوع نگرش ها حاصلخیز است، و با توجه به ضعف دولت ها در این مدت، حتی گروه هایی که تعداد اندکی از آن ها طرفداری می کنند، برای جوامع آسیب پذیری مثل شیعه ها و هزاره ها مشکل آفرین باشند. 

وحشیانه ترین حمله به هزاره ها در 23 جولای 2016 صورت گرفت؛ زمانی که فعالان اعضای این گروه قومی، مردم را تحت نام "جنبش روشنایی" گردآوردند و تظاهرات صلح آمیزی را علیه دولت برحال کابل به خاطر تغییر مسیر برق وارداتی، راه اندازی نمودند که با بمبگذاری "خودترقان ها" به خاک خون کشیده شدند. در حدود 85 نفر کشته و 413 نفر زخمی برجای گذاشتند ("رییس سازمان ملل متحد در افغانستان، احزاب را برای حمایت از افراد ملکی فرا خواند-یوناما اطلاعات مربوط به تلفات افراد ملکی را در سومین فصل سال 2016، منتشر می کند" (کابل: یوناما، 19 اکتوبر 2016) ص. 2). داعش مسؤولیت این حمله را به نام "حمله استشهادی علیه شیعیان" به عهده گرفت (مجیب مشعل و زهرا نادر، "داعش بمبگذاری انتحاری علیه تظاهرکنندگان کابل را که حد اقل 85 کشته برجای گذاشت، به عهده گرفت"، نیویورک تایمز، 24 جولای 2916، ص. A6). همانطور که قبلا ذکر شد، تعدادی از حملات بزرگتر دیگری نیز در آن زمان به صورت مستقیم، علیه هزاره های شیعه صورت گرفتند. در 11 اکتوبر 2016، مردان مسلح در داخل زیارتگاه کارته سخی در شهر کابل آتش کشودند و سپس چندین نارنجک در میان جمعیت پرتاب کردند. در این درگیری که بیش از سه ساعت به درازا کشید، حداقل 14 نفر کشته شدند (زهرا نادر و مجید مشعل، "مردان مسلح در روز عید که روز مقدسی است، زیارتگاه کابل را در هم کوبیدند"، نیویورک تایمز، 12 اکتبر 2016). روز بعد، بمبگذاری در مسجدی در نزدیک شهر مزارشریف، جان چهارده شیعه را گرفت (نگاه "مسلمانان شیعه در یک بمبگذاری در شمال کشته شدند"، گاردین، 13 اکتوبر 2016). در روز 21 نوامبر 2016، بمبگذاری انتحاری در مسجد باقرالعلوم در غرب کابل، 30 تن از عبادت کنندگان را کشته و حد اقل 40 نفر دیگر را زخمی نمودند (مجیب مشعل و فهیم عابد، "داعش دوباره به شیعیان افغانستان حمله کرد"، نیویورک تایمز، 22 نوامبر 2016). در 24 جولای 2017، بمبگذاری در ناحیه ای در کابل که شیعیان در آن جا زندگی می کنند، حد اقل 24 نفر را کشت (مجیب مشعل، "زندگی برای مدرن کردن افغانستان، و رسیدن به نتیجه تار"، نیویورک تایمز، 24 جولای 2017).