برگرداننده: عبدالعلی محمدی
سلام و روز بخير
از اينکه اينجا هستم، خرسندم و از انستيتوت صلح ايالات متحده برای ترتيب اين برنامه تشکر و از شما بخاطر [وضع نامساعد] صدای خود عذرخواهی میکنم؛ اين بخاطر آن است که در این مدت روز دو ساعت يکسره با طالبان گپ زدم.
همين چند ماه پيش وظيفه گرفتم که تا امکان صلح را در افغانستان مورد بررسی قرار دهم؛ بخاطر حمايت از امنيت ملی و اهداف ما در افغانستان به خصوص تهديد تروريزم [عليه ما]. به علاوه، برای حفاظت از دستاوردهای افغانستان در سالهای اخير و ضرورت ايالات متحده برای نهادن و کاستن بار افغانستان از دوش خود.
فرصتی که به مشاهده رسيد اين است که طالبان برای مسئله افغانستان، راه حل نظامی نمیبينند؛ حکومت افغانستان هم بدون قيدوشرط، برای مذاکره در باب صلح با طالبان اعلام آمادگی کرد. گروههای مختلف افغان در سراسر کشور؛ اعم از گروههای زنان، مدنی، منطقهای، همه خواستار صلح اند. رئيس جمهور ترامپ نيز در زمان مبارزات انتخاباتی وعده داده بود که جنگ افغانستان را خاتمه میبخشد.
برای اينکه اين فرصت؛ اين فرصت بالقوه, بررسی گردد و ديده شود که آيا صلح میتواند از آن فرصتهايی که اشاره کردم، بدست آيد يا نه، من شروع کردم به تشويق و تحريک نيروهای مختلف در افغانستان تا به يک معارضه پيچيده چهل ساله عطف توجه نموده و ببينند که چه نقشی را در تامين منافع ملی ما و ختم جنگ در افغانستان میتوانند ايفا نمايند.
هدف عمده من به عنوان نماينده وزير امور خارجه آمريکا، دستيابی به يک موافقتنامه خروج نه؛ بلکه دستيابی به يک موافقتنامه صلح است. زيرا موافقتنامه صلح به ما اجازه خروج هم میدهد؛ ما فقط دنبال توافق برای خروج نيستيم.
برای دستيابی به توافق برای صلح، مسائلی برای بحث داريم و ما کوشش کرديم يک ليست طويلی از آن را ترتيب نماييم. در آغاز روی دو مسئله تمرکز داشتيم؛ يکی مسئله مبارزه با تروريزم و ديگری، مسئله خروج قوای نظامی. پس از مباحثاتی ما به يک توافق کلی در باره يک چارچوب تضمين همراه با مکانيزم اجرايی دست يافتيم تا بعد از اين هيچ فرد يا گروه تروريستی داخلی يا بينالمللی نتواند از قلمرو افغانستان و مناطق تحت کنترل طالبان عليه آمريکا، همپيمانان و ديگر کشورها، استفاده کند. ما طالبان را بيشتر تشويق کرديم که اين تعهدات شان را برجسته کنند. همچنين در مورد يک چارچوب خروج احتمالی قوای نظامی به عنوان بخشی از يک بسته تعامل، موافقت کرديم.
عين همين تشويق را با حکومت افغانستان هم داشتيم؛ اميد و انتظار ما اين است که وقتی مذاکرات بينالافغانی، که هدف کليدی ماست، آغاز میگردد، اين مذاکرات موازی[خاتمه يافته و] با هم يکجا شود اما با آنهم، هرگاه ما [و طالبان] در اين دو مسئله موفق شويم، [درواقع] پيشرفت بيشتر بدست آمده است.
مذاکرات صلح يک موضوع فوری و کوتاه نخواهد بود؛ بلکه شامل مسائل ديگر و يک توافق همهجانبه خواهد بود؛ همانگونه که در تويتر نوشتم: «هيچ چيزی توافق نشده اگر همهچيز توافق نشود.»
مسئله ديگری که بايد به آن توجه شود، نقشه راه برای افغانستان است تا [نه تنها جنگ با قوای خارجی] بلکه جنگ افغان با افغان خاتمه يابد. [از اين رو،] ميز مذاکره صلح برای افغانستان، بخاطر گفتوگوی تمام افغانها با همديگر برای دستيابی به يک توافق در باره آينده و کشور شان، متفاوت از گذشته خواهد بود؛ حکومت در گذشته افغانستان؛ اعم از طالبان و حکومت فعلی، يک ديدگاه را تحميل میکند. اما وقت آن است که افغانها برای يک ديالوگ فراگير و همهجانبه آماده شوند تا به يک صلح همهجانبه برسند. [البته] اين آسان نيست و ما هم بايد ببينيم که برای تحقق چنين چيزی، چه بايد بکنيم و اميدوار باشيم. اما اين به افغانها مربوط است که تصميم بگيرند تا مذاکره کنند؛ تا بخاطر افغانستان, با همديگر گفتوگو نمايند؛ تا بخاطر افغانستان، بايد همديگر را بپذيرند!
من از وقتی آمدم، اميدوارم آنچه را به عنوان يک تراژدی در مدت طولانی شاهد بودم، واقعا [به دولتمردان آمريکا] انتقال دهم. من در آرزوی غلبه بر اين تراژدی چهل ساله شريک هستم و از جانب ايالات متحده هم آنها را اميدوار میسازم. با اينهمه, نمیتوانيم آنچه را در اين مدت بدست آمده، تعويض کنيم؛ ارزشهای آشکاری که داشته ايم: ارزشهای حقوق بشری، آزادی بيان، حقوق زنان و تمام آنچه را که بخاطر آن ايستاديم [و جنگيديم و هزينه کرديم]. آنچه من ميدانم اينکه ايالات متحده میخواهد نسبت به ارزشهای آنها [افغانها] احترام شود و در قبال آنها، مسئول باشد. من میدانم افغانستان امروز، با افغانستان سالهای 1990 خيلی فرق دارد. اما اينکه طالبان به آن ارزشها [همانند ما] احترام بگذارد، نياز به زمان دارد. در عين حال، پيامی که من از افغانستان دريافت کردم اين بود که: ما به عقب برنمیگرديم. پس [کار سخت است و ] ما بايد زمينه را فراهم و تسهيل نماييم تا ببينيم چه خواهد شد.
در حال حاضر، افغانستان با يک پيچيدگی و شرايط دشواری روبرو است و از سوی ديگر، زمان انتخابات است که اين وضعيت, با هم شدن و گردهمآمدن را سخت و نيروها را چنددسته میکند. [با اينهمه] ما بايد دايره را وسعت دهيم؛ نيروهای زيادی است که [جمعيت] اين کشور را تشکيل میدهند. چالش مهم اين است که طالبان با حکومت رودررو بنشينند و مذاکره کنند؛ من اميدوارم که بر اين چالش غلبه نماييم.
نکته ديگر اين است که منطقه در افغانستان، نقش عمده دارد؛ راهها تنها به افغانستان نه بلکه به منطقه منتهی میشود. من خواستار همکاری، مشارکت و تسهيل سازی کشورهای منطقه هستم تا افغانها [با حمايت و همکاری آنها] بتوانند به ميز صلح بنشينند تا يک صلح محترمانه بدست آيد. من به همه کشورهای منطقه، جز يکی دو تا که شما حدس ميزنيد، رفتم و با آنها صحبت کردم اما تاکنون روی شکل يک چارچوب همکاری منطقهای توافق نکرده ايم؛ اين چيزی است که برای تسهيل صلح بدنبال آنيم تا کشورهای منطقه را دور هم جمع کنيم. اينها میتوانند نقش مثبت داشته باشند.
به همين ترتيب، [راجع به] جدول زمانی صلح [بايد بگويم که ] از ديد من هرچه زودتر شود، بهتر است. من معتقدم انتخابات رياست جمهوری، توافق بر صلح را پيچيده میسازد. اگر بتوانيم پيش از انتخابات که برای ماه جولای تنظيم شده است، به توافق صلح برسيم، میتوانيم طالبان را هم در پروسه انتخابات بياريم. در اين صورت، توافق بر صلح، زمينه برگزاری يک انتخابات آرام و يک چارچوب مسالمتآميز برای آينده افغانستان را تسهيل و فراهم میکند. اما اگر مذاکرات صلح پيشرفت نداشته باشد و انتخابات برگزار شود، در آن صورت بايد ديد که بخاطر آمادگی برای يک انتخابات معتبر چه میتوان کرد؟
سرانجام اجازه دهيد نتيجهگيری کنم که ما در مراحل اوليه يک پروسه مصون قرار داريم تا:
1. جنگی را خاتمه ببخشيم که برای مدت طولانی مردم افغانستان را رنج میدهد.
2. تا منافع ملی خود را در ارتباط با مبارزه با تروريزم در افغانستان، با کمترين هزينه ممکن، تامين نماييم.
3. تا در صلح واقعی برای افغانستان، سهيم و شريک شويم که بتواند وضع منطقه به ويژه آسيای مرکزی را تغيير دهد. يعنی افغانستان، پاکستان و کشورهای منطقه در اثر صلح با هم يکجا شوند تا اتحاد منطقهای تسهيل گردد و منطقه به خصوص آسيای مرکزی، تغيير شکل يابد.
4. اميدواريم در اين فرصت، راه درازی را که در پيش داريم بپيماييم؛ فعلا فقط دو سه قدم کوچک از يک سفر طولانی را برداشته ايم.