نویسند: عباس دلجو

به تاریخ هشتم آگست ۱۹۹۸، نيروهاي طالبان خطوط دفاعی حزب وحدت را در منطقه تخته پل و قلعه زینی با کشتن مدافعین آن ساحه، شکسته و وارد مزار شريف شدند. بعد از آن که داخل شهر مزار شدند، به همراهی و رهنمایی نیروهای پشتون‌های بلخ که متعلق به قوماندان جمعه خان همدرد یک تن از فرماندهان حزب اسلامی بود، شروع به کشتن غیرنظامیان هزاره کردند. در این مورد در بخشی از کتاب«طالبان، زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی»، چنین می‌خوانیم: " طالبان در صدد هدف قراردادن هزاره‌ها برآمدند. آن‌ها نمی‌خواستند اشتباه سال گذشته خود را تکرارکنند و دوباره بدون رهنما وارد مزار شریف شوند. این بار طالبان، پشتون‌های محلی را که قبلا به حکمتیار وفادار بودند و شهر را به خوبی می‌شناختند، به خدمت گرفتند. در چند روز بعد این جنگجویان پشتون بلخ، طالبان را برای یافتن احزاب به خانه‌های هزاره‌ها رهنمایی کردند. اما طالبان غیرکنترول بودند و این کشتار مستبدانه ادامه داشت. آنها حتا بر کسانی که هزاره نبودند، هم رحم نکردند....
هزاران هزاره را به زندان مزار شریف بردند. زمانی که آنجا پرشد به داخل کانتینرهایی بردند که از بیرون قفل می‌شد و زندانیان در آنجا خفه می‌شدند...... "{۱}
پروفیسور «فلیپس دینیس» نیز در نوشته‌ی تحقیقی اش از کشتار بی‌رحمانه هزاره‌ها توسط طالبان در شهر مزار پرده برداشته و در این مورد چنین نوشته است: " ... طالبان، تخمینا ۲۰۰۰ تن از هزاره‌ها را به خاطر عقیده شیعی شان در مزار شریف به طور فجیع قتل‌عام کردند. غیرنظامیان در مناطق مسکونی و بازارها در حالی که گلوی آنان بریده شده بود، کشته شدند. حاکم طالبان ملا منان نیازی در حین حمله خطابه ای ایراد کرد که :" هزاره‌ها مسلمان نیستند. شما می‌توانید آنان را بکشید. این امر گناه نیست".
طبیعت حمله آنان مشخصا مسئله مذهبی و قومی بود که هشداری بود برای هزاره‌ها تا درسی از تاریخ شان بگیرند یا کیش و مذهب شان را تغیر دهند یا فرارکنند و یا کشته شدن را برگزینند. صدها تن از وحشت ترور فرار کردند.
قتل‌عام {هزاره‌ها}توسط نیروهای طالبان در ولسوالی یکاولنگ در سال ۲۰۰۱ علیه غیرنظامیان ادامه یافت و حد اقل ۱۷۰ تن که اکثرا هزاره‌ها بودند در انظار عمومی به قتل رسیدند. طالبان همچنان نزدیک کوتل رباطک تعداد ۳۱ تن از غیرنظامیان را که ۲۶ تن آنان مشخصا هزاره‌ها بودند، قتل‌عام کردند. "{۲}
در روز اشغال مزار شریف توسط طالبان، ملا منان نیازی بسیار به صراحت اعلام نمود که هزاره‌ها مسلمان نیستند و باید همه‌ی شان کشته شوند. در این مورد در بخشی از کتاب«طالبان، زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی»، چنین می‌خوانیم: " ملا نیازی والی بلخ از طریق مساجد اعلان کردند ، شیعان مزار سه راه بیشتر ندارند. یاسنی شوند، یا به کشور ایران بروند و یا کشته خواهند شد تمام حسینیه هزاره‌ها بسته شدند. وی در دوام سخن اظهار داشت:«هزاره‌ها مسلمان نیستند و ما باید آنان را بکشیم . یا باید مسلمان شوید و یا افغانستان را ترک کنید. هرجابروید شما را به چنگ می‌آوریم. اگر بالابروید از پای تان پایین خواهیم آورد و اگر پایین بروید از موی تان گرفته و بالاخواهیم کشید .»
سازمان ملل و سازمان صلیب سرخ جهانی(ICRC ) بعدا تخمین زد که بین ۵۰۰۰ الی ۶۰۰۰ نفر{توسط طالبان} کشته شدند.... حدس من اینست که ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ غیرنظامی در ماه‌های جولای و اگست کشته شده اند... "{۳}
پاتریشیا گسمن استاد دانشگاه جورج تاون، د.C. در واشنگتن، دانشکده مطالعات بین‌المللی، نیز از جنایات طالبان و قتلعام هزارهها توسط آنان نیز چنین یادآور شده است: "هنگامی که طالبان در اوت 1998، کنترل شمالی شهر مزارشریف را گرفت، حدود 2000 هزاره که در آن زندگی می کردند، کشته شدند. گسمان می گوید که شواهد نشان می دهد که آنها به شدت مورد قتل عام شدند زیرا آنها مسلمان شیعه بودند.
هزاره در اوایل امسال اهداف طالبان بود. اتحاد شمال در ماه دسامبر ولسوالی یکه اولنگ {از مربوطات}ولایت بامیان را گرفتند اما طالبان این منطقه را در اولین هفته ماه جنوری دوباره گرفتند. سازمان ملل متحد، سازمان عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر تأیید می کنند که حدود ۳۰۰ غیرنظامی - همه آنها مردان - به طور عمومی توسط طالبان اعدام شده اند. یک قتل عام دیگر در ماه مه در همان منطقه گزارش شد. دیده بان حقوق بشر می گوید اکثر قربانیان در هر دو حمله هزاره‌ها بودند. "{۴}
در جای دیگرآقای احمد رشید از گزارش « پک چنگ هیون» مامور سازمان ملل متحد، قتل عام ‏مردم مزارشریف را اینگونه نقل می کند: ‏" طرز به قتل رسانیدن محبوسین خیلی وحشتناک بوده است. آن‌ها از محل حبس کشیده شده و برای ‏شان گفته شده که تبادله می شوند. توسط موترهای لاری به طرف چاه‎ها برده شدند که چوپان‌های دشت لیلی از آن استفاده می‌کردند. چاه‌ها دارای ۱۰ تا ۱۵ متر آب بودند. اسرای زنده و ‏یا بعد از کشته شدن در چاه‌ها انداخته شده و بعدا با فیر و پرتاب نارنجک‌های دستی منفجر ساخته ‏شده اند و با بلدوزر زیر خاک گردیده اند. ...‏فاجعه شمال و جنگ‌های مدهش که به تعقیب آن در طول تابستان واقع شد، فاصله نژادی را در ‏افغانستان، بازهم میان پشتون و غیر پشتون عمیق گردانید... "{۵}
حوریه مصدق، پژوهشگر ارشد و مسوول بخش افغانستان در سازمان عفو بین‌الملل در گفتگویی که با خبرنگار تارنمای «افغانستان رو» داشت، کشتار دسته جمعی هزاره‌ها در افغانستان را از مصادیق بارز جنایت جنگی خوانده و در این مورد چنین گفته است: " اگر شما به تاریخ نه چندان دور و فقط از زمان جنگ‌های داخلی نظر بیاندازید، به وضاحت می‌بینید که حمله بر شهروندان هزاره یک امر جدید نیست. در زمان جنگ‌های داخلی مخصوصاً در سال ۱۳۷۱ ما شاهد کشتار دسته‌جمعی هزاره‌ها در شهر کابل در منطقه افشار به دست نیروهای مربوط حزب اتحاد اسلامی بودیم که در آن نه تنها مردان و کودکان و زنان به شکل بی‌رحمانه‌یی قتل عام شدند بلکه برای زنان و دختران تجاوزات جنسی صورت گرفته بود. در سال ۱۳۷۷ زمانی که طالبان برای بار دوم وارد شهر مزارشریف و ولایت بلخ گردیدند، در این زمان طالبان نیز دست به کشتار بیرحمانه مردم ملکی مخصوصاً هزاره‌ها زدند که در میان آنها زنان و کودکان نیز شامل بودند. در سال ۱۳۷۹ و۱۳۸۰ زمانیکه طالبان به ولایت بامیان حمله کردند، دست به پاک‌سازی قومی یا نسل‌کشی زدند. این عملیات که توسط ملا داد الله قاتل اجمل نقشبندی و برادر منصور دادلله رهبری می‌شد ساکنین این ولایت را به ظن دست داشتن در جبهات مخالفین و مقاومت طالبان به طور دسته‌جمعی کشتند و در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان آنقدر افراد ملکی کشته شدند که دیگر کسی نمانده بود تا اجساد را به خاک بسپارد. البته در آن زمان این اعمال منحیث نسل‌کشی و جرم جنگی شناخته شده بود. کشتار افراد ملکی و بی‌گناه طوری که در قوانین بین‌المللی تصریح گردیده و تعریف شده است یک جرم جنگی پنداشته می‌شود و طالبان و یا هم هر گروه دیگری که مرتکب این اعمال می‌شود در واقع مرتکب جرم جنگی می‌شود. به باور من و با در نظر داشت آنچه در گذشته نه چندان دور در افغانستان صورت گرفته است ریشۀ جرایم بر می‌گردد به زمان طالبان و جنگ‌های داخلی افغانستان و آسیب‌پذیری هزاره‌ها و اهل تشیع از این ناحیه. حکومت افغانستان در حمایت و تحفظ شهروندان ناکام بوده است، خواه این شهروندان هزاره و شیعه استند و یاهم گروه‌ها و ملیت‌های دیگر و این واقیعت است که حکومت تا به حال نتوانسته است وظیفه‌اش را که همانا حفاظت از مال و جان مردم است، به درستی انجام بدهد... "{۶}
 
پی‌نوشت‌ها:
۱ - احمد رشید، طالبان، زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ص ۱۶۰، برگردان به فارسی: داکتر نجله خندق، نسخه الکترونیکی
۲ - فلیپس دینیس - بدتر شدن اذیت و آزار هزاره ها – برگردان به فارسی : عباس دلجو
منبع انگلیسی :http://www.aph.org.au/files/articles/hazarasPersecution.htm
۳ - احمد رشید، طالبان، زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، صص ۱۶۱ – ۱۶۲، برگردان به فارسی: داکتر نجله خندق، نسخه الکترونیکی
۴ -
Bruce Pannier - Will The Hazara Be Excluded From Kabul's Power-Sharing Equation Again?
برگردان به فارسی: عباس دلجو
https://www.rferl.org/a/1097844.html
۵ - احمد رشید، طالبان اسلام، نفت و بازی بزرگ نو در آسیای میانه، ص ۹۵، مترجم: ‏عبدالودود ظفری، کلیفورنیا، ماه می ۲۰۰۱
۶ - مصاحبه با پژوهشگر ارشد عفو بین الملل خانم حوریه مصدق
منبع : افغانستان رو ۱۵ / ۰۹ / ۲۰۱۷