پروین ولیزاده
وضعیت سیاسی: تیرینکوت در زمان نادرشاه افشارا از دست هزارهها خارج شد و به پشتونها داده شد. هزارههای آن منطقه از فرمان نادرشاه برای رفتن به هند و یا تأمین مالی و دیگر تدارکات سپاه خودداری و شورش کرده بودند(احسانی، ۱۳۹۶). چوره و گیزاب مربوط هزارهها بود که در زمان عبدالرحمنخان از دست هزارهها خارج شد. البته در گیزاب بعدها طوایف خَلَج و تعدادی از هزارهها دوباره زمین خریدند و اکنون (۱۳۹۶ش) حدود ۲۰۰۰ خانوار هزاره و خلج در آنجا زندگی میکنند(احسانی، ۱۳۹۶).
ارزگان در تقسیمات اداری و سیاسی افغانستان تا قبل از ۱۳۰۰ش جزو ولایت قندهار بود و در شمال شرق ولایت قندهار قرار داشت. در شرق آن دایچوپان، جنوب آن قلات غلزایی و تیرین، غرب آن موسیقلعه و شمال آن گیزاب قرار داشت (دایرهالمعارف آریانا، ۱۳۳۹، ج ۲. ص.۷۴۸). در زمان صدارت محمدداوود خان در ۱۳۳۷ش\۱۹۵۸م ولایات افغانستان در درون خود به حکومتهای کلان و حکومتهای محلی و علاقهداری تقسیم شد. ولایت قندهار به حکومت کلان ارزگان و قلات تقسیم شد و تمام حکومتهای محلی و علاقهداریها با این دو حکومت کلان ارتباط داشتند (عبداللهی، ۱۳۸۸، ص. ۱۲۷).
بعد از یازدهسال از تشکیل حکومت کلان، ارزگان به حکومت اعلی ارتقا یافت و السوالیهای دهراود، دایچوپان، شهرستان و دایکندی به آن تعلق گرفت. در زمان صدارت محمدیوسف خان اعلان شد که از ابتدای سال ۱۳۴۳ش \ ۱۹۶۴م افغانستان به ۲۹ ولایت تقسیم شود که در رأس آن یک والی قرار داشته باشد. از این زمان ولایت ارزگان در تقسیمات اداری و سیاسی افغانستان به وجود آمد. در تقسیمات جدید، دایچوپان و باغران از این ولایت جدا شد و به ولایت هلمند و زابل پیوست و در عوض تیرین به ولایت ارزگان ضمیمه شد. از سال ۱۳۴۳ش مرکزاداری ولایت به تیرین انتقال یافت(انصاری، ۱۳۹۴، ص. ۱۱۲۵).
ارزگان (منطقهی ارزگان خاص) در زمان حکومت کلان و حتی در زمان تبدیل آن به حکومت اعلی، مرکزاداری مناطق اطراف شمرده میشد و تمام امور اداری از آنجا صورت میگرفت. اما در تشکیل سال ۱۳۴۳ش \ ۱۹۶۴م مرکزاداری تغییر کرد، زیرا علاقهداری ارزگان به خاطر موقعیت کوهستانی خود جوابگوی یک وضعیت شهری نبود و به علت سردی و یخبندان ششماهه در سال، امکان ارتباط آن با سایر نقاط ولایت کمتربود. پس مرکز ولایت را از ارزگان به تیرینکوت انتقال دادند. تیرینکوت یک منطقهی وسیع است که امکان هرگونه انکشاف شهری را دارد و به شاهراه غربی مملکت نزدیکتر است (انصاری، ۱۳۹۴، ص. ۱۱۲۶). قربانعلی ارزگانی اهداف سیاسی دولت وقت را در تغییر مرکزولایت از ارزگان خاص به تیرینکوت مؤثر میداند و میگوید تغییر مرکز در دورهی والی شیریندل خان صورت گرفت. ارزگان خاص و مناطق اطرافش در اختیار هزارهها بود و مرزهای شرقی، شمالی و غربی ارزگان خاص به مناطق هزارجات متصل بود. مراکزولایات بر اساس ماسترپلانهای شهری قابلیت توسعه و انکشاف دارد و مردم ساکن در مرکز و حواشی اطراف از امتیازات آن بهرهمند میشوند. با انتقال مرکز به ترینکوت، مناطق هزاره نشین در حاشیه رانده شدند و عملاً از همهی امتیازات توسعه و انکشاف محروم شدند و حتی در امور اجتماعی و حقوقی از دسترسی به مرکزولایت بازماندند (ارزگانی، ۱۳۹۶).
در آن زمان برخلاف ارزگان خاص اکثریت نفوس تیرینکوت را زارعین و مالداران تشکیل میدادند و طبقهی مامورین در آنجا کم بودند. این منطقه قبل از آن که به حیث شهر شناخته شود، بیشتر یک منطقهی فعال زراعتی بود (انصاری، ۱۳۹۴، ص. ۱۱۲۶).
ادامه دارد مطلب جغرافیای طبیعی ارزگان میباشد.