محمد مرادی
گوهرشاد، نامی آشنا در خراسانزمین است. همان خانمی که دو مسجد بینظیر را در مشهد و هرات از خود به یادگار گذاشت. گوهرشاد خاتون که به «ملکه گوهرشاد آغا» و «گوهرشاد بیگم» نیز شناخته میشود، عروس امیر «تیمورلنگ» و همسر «شاهرخ» بود.
"گوهرشاد که در سال ۷۹۵هجری به همسری شاهرخ درآمد، دختر امیر غیاثالدین ترخان از امیران محلی ماوراءالنهر بود."(۱)
اسم گوهرشاد بعداز آن بر سر زبانها افتاد که همسرش پس از درگذشت امیرتیمور، پایتخت تیموریان را از ماوراءالنهر به هرات منتقل کرد. شاهرخ پس از مرگ پدرش، به ترمیم ویرانیهای پرداخت که امیر تیمور به جا گذاشته بود. دوران سلطنت شاهرخ، برای دانشمندان، ادیبان و هنرمندان، عصر طلایی بود.
"تاریخنگاران، در مدح ستایش شاهرخ، اتفاق نظر دارند. او را مردی شجاع، انساندوست، دوستدار علم و ادب، حامی هنرمندان، سیاستمداری بزرگ و سرداری ورزیده توصیف کرده اند."(۲)
فضایی که شاهرخ در خراسان برای نخبگان ایجاد کرده بود، زمینه را برای بالندگی و فعالیتهای اجتماعی همسرش گوهرشاد نیز فراهم کرد. با توجه به ابنیه و اماکن بجا مانده از دوره تیموریان در خراسان بزرگ و ثبت آنان به نام گوهرشاد، این خانم، گوی سبقت را در بازسازی از همسرش ربوده بود. گوهرشاد علاوه بر ساختن دو مسجد در مشهد و هرات، چندین مدرسه، کاروانسرا و دیگر اماکن عامالمنفعه نیز در قلمرو حاکمیت همسرش احداث کرد.
به واسطه دانایی و فراست گوهرشاد، پایتخت تیموریان در شهر هرات، به نگین درخشان فعالیتهای فرهنگی و هنری و ادبی و توسعه و رونق اجتماعی تبدیل شد. در همین دوره، یکی از مهمترین رستاخیزهای فرهنگی مشرقزمین در هرات رقم خورد اما رستاخیزی که دیری نپایید.
موقع نوشتن این یادداشت، وقتی منابع دوره تیموریان را مرور میکردم، شوکت و ابهت این سلسله به خصوص اقتدار گوهرشاد، مرا به یاد داستانهای هزارویک شب بغداد در زمان هارونالرشید انداخت. به هر حال، گوهرشاد با انجام این همه کارهای نیک، "بعضی اوقات از ظلم و تعدی نیز کار میگرفت و در دسیسه بازیها و توطئهها نیز دست داشت.(۳)
پس از درگذشت شاهرخ در سال ۸۵۰هجری که قلمرو او دچار آشفتگی شدید شده بود، گوهرشاد بیش از پیش وارد میدان سیاست شد و تا لحظه آخر به دخالت در امور دولتداری ادامه داد. این امر باعث نگرانی بازیگران و مدعیان سلطنت گردید که سرانجام به مرگ گوهرشاد ختم شد. یکی از این بازیگران، «سلطان ابوسعید» از نوادگان امیر تیمور بود که لحظهای از فعالیتهای سیاسی گوهرشاد غفلت نمیکرد. ابوسعید، گوهرشاد را رقیب خود میدانست که به زعم او، برای به قدرت رساندن رقیبانش تلاش میکرد. سرانجام ابوسعید تصمیم گرفت که گوهرشاد را به قتل برساند.
"همه تاریخنویسان برآنند که گوهرشاد به فرمان ابوسعید کورگان در سن هشتاد و یک سالگی کشته شد زیرا ابوسعید میدانست که با نفوذ و اقتدار گوهرشاد نزد مردم، از بین بردن فرزندان وی ناممکن است. بنابر این، گوهرشاد را در نهم رمضان سال ۸۶۱هجری به قتل رساند."(۴)
نحوه قتل گوهرشاد را خفگی نوشته اند و اینگونه پرونده خانمی که آوازه اش در نیکوکاری و بازسازی طنینانداز هر کوی و برزن بود، بسته شد. در حقیقت، گوهرشاد، قربانی رقابت مدعیان تاج و تخت همسرش گردید که با آن سن زیادش به او رحم نکردند. گوهرشاد را پس از قتل، در محله «خیابان» هرات، در مقبره خانوادگی که خودش ساخته بود، در کنار شاهرخ همسر و بایسنقر پسرش دفن کردند.
مرادی جمعه ۱۳۹۶/۱/۱۱
منابع:
(۱) هرات در عهد تیموریان، محمد اسلم افضلی، صفحه ۱۰۳، انتشارات احراری، هرات، ۱۳۹۰خورشیدی
(۲) تاریخ مغول، لوسین بوات، صفحه ۹۶، سازمان چاپ و انتشارات، تهران ۱۳۸۴خورشیدی
(۳) دانشنامه ادب فارسی، ادب فارسی در افغانستان، حسن انوشه، جلد سوم، صفحه ۸۴۲، چاپ دوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران ۱۳۸۱خورشیدی
(۴) هرات در عهد تیموریان، صفحه ۱۰۴ به نقل از حبیب السیر، خواندمیر، صفحه ۱۷۷، جزو ۳ از جلد ۳، چاپ هند ۱۸۴۷میلادی