دکتر حفیظ شریعتی

هزاره‌های السوالی دهنۀ غوری بغلان شامل طایفه‌های گدری السوالی جلگه می‌شوند که در روستاهای کمپیرک، سرخک، چرم‌آب، بیخ، گردی، حویلی، تندره، سیدآباد و... ساکنند. همین‌طور هزاره‌های دای‌میرک که در دهنۀ‌غوری زندگی می‌کنند و در گذشته رهبری آن‌ها را صمدعلی خان ازباشی که به‌نام پادشاه قطغن یاد می‌شد، داشت. ایشان در تعیین سرنوشت مردم نقش اساسی داشت که از جمله تعیینات والی‌های زمان ظاهر شاه با اجازۀ ایشان بود و عکس ایشان در دروازۀ تورخم با ظاهرشاه نصب شده بود. هزاره‌های دهنۀ غوری چهار دسته‌اند؛ اما بزرگ‌ترین آن‌ها دای‌میرک، ایماق جمشیدی، علی‌جم، قه‌غی، نیمان، لرخوی، ده‌مرده، بهبود، گاوی، قره‌لوغ، اورتبلاقی لرخابی، فراق و یام‌چی‌اند. همین‌طور هزاره‌های شاخۀ ساکه، قوزی و دای‌میرک در السوالی جلگه زندگی می‌کنند که بیش‌تر آنان از طایفۀ گردی شاخۀ دای‌میرک‌اند.

 

طایفۀ دای‌میرک در دهنۀ غوری به دو شاخه تقسیم می‌شوند که یکی خطای شامل شاهوم، نوربیک، زی‌مزید، زی‌جی و دیگری خردی است. بیست درصد این طایفه، اسماعیلی و هشتاد درصد آنان اهل سنت‌اند.

هزاره‌های اهل‌سنت طایفۀ دای‌میرک در دهنۀ غوری در قریه‌های شاهوم، قلندر، نوربیک، چرماب، تندره، گردی، حویلی و نعیمان زندگی می‌کنند. اسماعیلی آنان در قریه‌های زی‌مزید، زی‌جی، قبچاق، نوآمد، ملایان و اشخوجه ساکنند.

جمعیت بزرگی از هزاره‌های شیعه نیز در دهنۀ غوری زندگی می‌کنند.

در این السوالی چهار دسته از طایفه‌های هزاره زندگی می‌کنند. دستۀ دی‌میرک که شامل دو زیر دسته‌اند که یکی دستۀ قغی که چهار هزار خانوارند که همه اهل‌سنت‌اند. دستۀ پراکنده که در این دسته حدود هزار خانوار از طایفۀ علی‌جم و حدود هزار خانوار هزارۀ دی‌میرداد و حدود دوصد خانوار هزارۀ نیمان و حدود هزار خانوار قرلق هزاره و چهارصد خانوار هزارۀ گاوی، کرم‌علی، دامن‌تاوه که در حدود هزار خانوار را تشکیل می‌دهند، زندگی می‌کنند. از این چهار دسته که در دهن‌غوری زندگی دارند، یک دستۀ آن از دیگر اقوام تشکیل می‌شود.

بسم‌الله عطاش، وکیل شورای ولایتی بغلان، رئیس شورای اسماعیلیان هزاره‌های بغلان، نویسنده، شاعر و استاد دانشگاه و یکی از بزرگان هزاره‌های بغلان از این السوالی است که همواره از حقوق هزاره‌ها دفاع کرده است.

قتیبه بن سعید بغلانی

ابو رجاء قتیبه، متولد ۱۴۸ هجری در قریۀ دشتک از توابع دهنۀ غوری است. اعراب در کودکی او را به عربستان بردند و جزئی از موالی حجاج بن یوسف شد. نامش را علی یا یحیی گذاشته بودند و با لقب قتیبه زندگی کرد. در بیست‌وسه سالگی در سال ۱۷۲ مکه، شام، عراق و مصر را سفر کرد و از ثقات حدیث شنید. در ۲۱۶ به بغداد رفت و از آن‌جا به بغلان برگشت تا که در سال ۲۴۰ هجری در زادگاه خویش وفات نمود.

قتیبه در بغلان مسجد و مدرسه‌ای بنا کرد که در همان‌جا مصروف تدریس و ارشاد شد. مدرسۀ امام قتیبه به نام مدرسه ابو رجاء در  بغلان سفلی در کنار رود بغلان که اعراب آن را رود ضیغم نام نهاده بودند، موقعیت داشت. امام را پس از وفاتش در صحن مدرسه‌اش (مدرسۀ ابو رجا) دفن کردند.

در اثر تغییر مسیر رودخانه، مقبرۀ امام قتیبه در میان شاخابه‌های این رود واقع شد، چنان‌که مزار او مانند یک جزیره در میان رودخانه قرار گرفت. در سال ۱۳۲۰ که بیم ویران شدن مزار او می‌رفت، مردم محل نعش او را از گورش برآورده در حومۀ شهر بغلان مرکزی به خاک سپردند. گفته می‌شود که جسد امام در میان کفنش در این هزار و چند صد سال هنوز سالم بود و مردم آن را مشاهده کرده و به ولایتش اعتراف کردند. این مزار تا کنون مطاف خاص و عام است.

هزاره‌های السوالی پلخمری

در السوالی پلخمری که جایگاه اصلی هزاره‌ها بوده است، اکنون در آن اقوام گوناگون زندگی می‌کنند؛ اما با آن هم در داخل شهر و حومه‌های آن بیش‌تر هزاره‌ها زندگی دارند. به‌طور نمونه تعداد بیش‌تر از سه هزار خانوار از طایفۀ گاوی، قوزی و کرم‌علی در منطقۀ شمرق، بوغابی، قول قصابی، کرکر، مسجد چوقورک، شمرق، چپ دریا، بند اول و بند دو شهر پلخمری و تمام نقاط شهر پلخمری زندگی دارند. همین‌گونه بیش‌تر از هزار خانوار از هزاره‌های اهل تشیع در منطقه‌های کارته اتفاق، تپۀ وحدت و منطقۀ گاوسواران، بند دو، سمنت‌خانه زندگی دارند. هزاره‌های اسماعیلی در شهر پلخمری در منطقۀ سیلو، کپرک، باغ‌قهوه‌خانه و دیگر مناطق شهر زندگی می‌کنند.

هزاره‌های اسماعیلی

هزاره‌های اسماعیلی در ولایت بغلان در السوالی‌های تاله‌وبرفک، دهنۀ غوری، شهر پلخمری و دوشی در مناطق چهارباغ (مردم چهارباغ در اصل از قریۀ زارغه و سنی مذهب بوده‌اند که بعدها در دوران ظاهرشاه و به ویژه در دوران کمونیست‌ها به مذهب اسماعیلی روی آورده‌اند.) اسیاب، رباط، درۀ کیان، لختوغی، لربابه‌جی، گزتوغی، علم‌علی، سیاقول پایان، کلان‌گذر، سیاقول بالا، قره‌زغن، جمشید، سه‌پسته، باغ‌زاغو، اشتر جنگل، درغان، باغ بالا، تودک، سربید، ناور، تلختان، پی‌کوتل اسکار، کتو، گل‌دره، چهاردار (چهاردره) تلخیان، پیتوجوی، بیگ‌شهر، سریلر زیمیرکه، چقورک‌ده، تورموش، دهن زارغه، اسکار، وادو، کیان، اشرف، انگار، پیش‌سوموچ، سرییلر لوبیه، کنکجک لوبیه، پی‌کوتل خیلر، عزیزدین و... زندگی می‌کنند که شامل طوایفی مانند نیک‌پی، دای‌میرک، اشخوجه، علی‌جم، صدمرده، کرم‌علی، بهسود، دای‌کلان، نایمان، ترکمن و... می‌شوند. شخصیت‌های مشهور آنان در گذشته‌ حق‌نظر ایسول، وکیل محمدیعقوب خان، میر غلام‌حسین، کرنیل محمدحسین خان، ارباب محمددیدار خان، وکیل عبدالرسول خان و... بودند که هرکدام در زمان خویش انسان‌های نامداری بوده‌اند.

هزاره‌های السوالی تاله‌وبرفک

در درۀ وادو، چهل خانوار، در درۀ پاچمان و برفک، 103 خانوار، در درۀ مرق 120 خانوار و در درۀ اشرف (یا اسرف) 140 خانوار از هزاره‌های تاله‌وبرفک زندگی می‌کنند. در قریۀ ترموش پنج‌صد خانه، در کیچه؛ پنجا خانه، در سنگی‌تناب؛ پنجا خانه، در دشت لجام؛ سیصد خانه، در قلعۀ قاضی؛ دوصد خانه، در هنگار؛ پنج‌صد خانه، در سرسنگ؛ پنج‌صد خانه، در کلوله‌سنگ؛ دوصد خانه، در پشته‌قره؛ سیصد خانه، در پشته‌مرق؛ سیصد خانه، در مرکز تاله؛ پنج‌صد خانه، در گرداب؛ پنج‌صد خانه، در برفک؛ هزار خانه، در گردن‌ده؛ پنج‌صد خانه، در تیرگران؛ پنج‌صد خانه، در پاژمان؛ پنج‌صد خانه، در سرخ‌جوی؛ سیصد خانه و در زیرباغ؛ سیصد خانه هزاره زندگی می‌کنند.

در «درۀ وادو» تعداد کثیری از مردم هزاره از طایفۀ هشت‌خواجه، علی‌جم و آهنگر زندگی می‌کنند که بعضی‌شان دوازده امامی و برخی هم اسماعیلی مذهبند.

در السوالی تاله‌وبرفک بیش‌تر طایفۀ کرم‌علی، علی‌جم، آیش‌خوجه و شیخ‌علی ساکنند.

علی احمدزاده دربارۀ هزاره‌های تاله‌وبرفک می‌نویسد: «در گذر از درۀ شکاری (خزان ۱۹۹۲) هزاره‌های سنی را مظلوم‌تر و محروم‌تر از هزاره‌های شیعه یافتم. آن‌ها در فرهنگ، آداب و رسوم و زبان گفتاری از هزاره‌های دیگر هزاره‌ترند؛ اما خود را هزاره نمی‌گویند»‌.

«حکیم به‌ای و کریم به‌ای اولاده خیدا و بچه بابه درغون هزاره است.»

مناطق جلمیش و غندک، کهمرد و سیغان در گذشتۀ نزدیک مسکن هزاره‌ها بوده‌اند. این جابه‌جایی در اثر استیلای اوزبیکان و فشار نظامی آن‌ها به وجود آمد که بخشی از تاجیکان بدین‌سو سرازیر شدند.

تاجیکان مرکز بامیان از مهاجرین هزاره‌های ولایت غورند که به قول غوری این جابه‌جایی در زمان نادر افشار صورت گرفته است. این امر در نتیجۀ لشکرکشی نادر افشار در قلعۀ ضحاک بامیان و شکست دادن هزاره‌ها منجر و منتج شده است که ابراهیم بیگ هزاره در اثر فشار شدید قوای نادر در این جنگ شکست می‌خورد.

تاجیکان بامیان و سیغان ٔهزاره‌اند. طوری که «نادرشاه دوهزار خانوار هزارۀ تیمنی (تولواره – م) را در آن‌جا (بامیان. م) روانه کرد، بعد از آن این‌ها را هم هزاره شمردند که در اصل هزاره بودند، فقط به مذهب سنی نماز می‌خواندند.

رحمان رحمانی دربارۀ هزاره‌های تاله‌وبرفک می‌نویسد: «یکی از قومای ما از تاله‌وبرفک دو سال پیش وقتی یکسال از دادخواهی هزاره‌های سنی گذشته بود، از دورهٔ طالبان قصه کرد. در شهر پلخمری او را از موتر لینی پیاده می‌کنند. از ایشان سوره‌های قرآن کریم را می‌پرسند. این آدم قاری و ملا است. بعد دعای قنوت را سرشان ادا می‌کنند. بعد از ایشان نماز را می‌پرسند. همه چیز را از دید اهل‌سنت تشریح می‌کند. طالبان چون غافلگیر شده بودند با قهر و غضب از او می‌پرسند که چرا وقتی خودش هزاره است ادای سنی بودن در می‌آورد. به نظر طالبان این قوما به اصطلاح اکت و ادا می‌کرده است. سپس قوما به طالبان می‌گوید که او هزاره نه، بلکه تاجیک است. طالبان از قهر بسیار که حالا فوران کرده بود، او را زیر کیبل می‌گیرند. در هنگام لت‌وکوب می‌گویند که او مرتکب دو جرم شده است: یکی این‌که ادای سنی بودن در آورده است و دیگر این‌که دروغ گفته است که هزاره نیست. این قاری را در کوتۀسنگی دیدم. آن‌جا دارالوکاله داشت. پس از طالبان شرعیات خوانده بود و به قضا امتحان داده بود. در کوتهٔ‌سنگی دفتر و دیوان ساخته بود که با بیرارهای شیعه نزدیک باشد. می‌گفت که از دیدن هزاره‌ها لذت می‌برم. از گفت‌وگو با آن‌ها احساس خودمانی و خوشی می‌کنم». 

در السوالی تاله‌وبرفک دو طایفۀ بزرگ زندگی می‌کنند که چهل‌هزار جمعیت دارند. یکی از آن طایفه‌ها علی‌جم است که در ابتدای السوالی زندگی می‌کند. مردم علی‌جم مدنی، نرم‌خو و خوش برخوردند. این طایفه از نظر مذهبی به سه دسته تقسیم می‌شود. بخش بزرگ این طایفه سنی است و بخش کوچک آن را شیعۀ دوازده امامی تشکیل می‌دهد. بخش دیگر مردم علی‌جم را اسماعیلیه تشکیل می‌دهد که از شیعیان بیش‌ترند. زی‌نظر، سه دسته، عادل و مایل بخش‌های دسته‌بندی داخلی این طایفه را تشکیل می‌دهند.

طایفۀ کرم‌علی از نظر جمعیت برابر با طایفۀ علی‌جم است که در قسمت بالای السوالی تاله‌وبرفک تا مرز بامیان زندگی می‌کند. دولت بیگ و قره نام دو طایفۀ معروف کرم‌علی است. خیرالدین خان از بزرگان این مردم بوده است. حاجی بازمحمد خان، ملا عبدالولی، حاجی عبدالمناف از فرماندهان این طایفه در دوران جهاد و مقاومت بوده است. این مردم جنگ‌جو و مردانه‌خویند.

کوهی با رنگ سرخ به نام سرخ‌کمری در اتصال کوه هندوکش و بابا و دریای خروشانی با رنگ سرخ به نام سرخ‌آب از ویژگی‌های طبیعی السوالی تاله‌وبرفک است. مردم این السوالی به شغل دهقانی و مال‌داری مشغولند و بیش‌تر این مردم در معدن زغال‌سنگ کار می‌کنند. مردم السوالی تاله‌وبرفک با داشتن معادن زغال‌سنگ از امکانات زندگی بهتر و اقتصادی برخوردارند.